شورش پسران علیه پدران

کد خبر : ۱۱۶۶۰
بازدید : ۱۴۴۵

سومین روز جشنواره برلین هم پایان گرفت و بعد از ازسرگذراندن مشکلات فنی و برنامه‌ریزی یکی، دو روز اول که باعث شده بود بسیاری تعجب کنند که «پس آن کارآمد‌بودن معروف آلمانی‌ها چه شد»، کارها تازه روی غلتک افتاده و می‌شود گفت جشنواره تازه دارد به‌طور جدی آغاز می‌شود. البته هرچقدر مشکلات لجستیکی وجود داشته، بیشتر منتقدان حاضر متفق‌القولند که امسال از نظر سینمایی پربارتر از چندسال گذشته است و به نظر می‌رسد سطح کیفی فیلم‌ها بالاتر باشد. بعضی‌ها حتی می‌گویند شاید جدی‌بودن مشکلاتی که در چند صباح اخیر گردن اروپا و جهان را گرفته باعث شده که پاسخ‌های سینمایی هم جان‌دارتر و جدی‌تر باشد. همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، فیلم «هادی» تونس نشان داد که بی‌خود این‌همه منتظرش نبوده‌ایم.

داستان مشکلات دیرپایی سنت و سنت‌گرایی در خاورمیانه البته می‌توانست بنیان فیلمی کلیشه‌ای شود اما محمد بن‌عطیه نشان داد که مثل هم‌وطن تونسی‌اش، رجا عماری، نگاهی عمیق‌تر به مسئله دارد. مثلا، چنان‌که دوستی اشاره کرده است، تقابل اصلی فیلم تلاش زنی برای مقابله با کنترل‌های موجود بر بدنش نیست که تقابل مردی با مادری است که می‌خواهد ریز و درشت زندگی‌اش را شخصا انتخاب کند؛ انتخابی نو و جسورانه.

«پدرسالار» نیوزیلند هم به موضوع تقابل سنت و مدرنیته و شورش نسل جدید علیه نسل پدری می‌پردازد و البته این‌بار در نیوزیلند و در دهه‌های پس از جنگ جهانی دوم. پدربزرگی که همه‌چیز را کنترل می‌کند اما آن‌قدر کاراکتر آشنایی است که دیگر به کلیشه دامن زده است و به نظر می‌رسد بیشتر منتقدان از این فیلم به‌نسبت ناراضی بودند و آن‌ را زیادی تکراری یا کلیشه‌ای می‌دانستند.

«آتش در دریا»ی جیانفرانکو روسی اما از نظر واکنش منتقدان در نقطه مقابل قرار دارد. ریسکِ واردکردن فیلم‌های مستند به بخش مسابقه، ظاهرا جواب داده و این مستند تا الان تحسین‌‌شده‌ترین فیلم برلیناله امسال بوده است. جذاب‌ترین نکته فیلم روسی البته این واقعیت است که مستند است و داستان به طرزی نوآورانه و کم‌سابقه به هم آمیخته شده‌اند: موضوع، موضوع مهاجران است که قرار است تم جشنواره امسال هم باشد. دوربین مستندساز به جایی بسیار آشنا رفته است، جزیره لامپدوسای ایتالیا که سال‌ها پیش از بحران کنونی هم از نقاط اول ورود مهاجران به اروپا بوده است. این «نقاط ورود» در این سال‌ها معمولا پر از مستندساز بوده‌اند و صدها ساعت فیلم از آنجا وجود دارد اما فیلم روسی هر فیلمی نیست. آن‌قدر مستند هست که خیلی چیزها را از دل واقعیت نشانمان می‌دهد و اجازه می‌دهد لمسش کنیم (مثلا در میان این‌همه گزارش از پناه‌جویان و قاچاقچی‌های انسان کی شنیده بودیم که حتی قایق‌های پناه‌جویان هم براساس قیمت «طبقه» دارند و قربانیان حوادث معمولا افراد طبقات ارزان‌تر و پایین‌تر هستند که به علت جایشان در قایق زودتر از همه دچار تنگی نفس می‌شوند؟).

اما آنچه «آتش در دریا» را از «خوب» فراتر می‌برد و نزدیک «عالی» می‌کند، تلفیق دراماتیک آن با عناصر داستانی است: مثلا پسربچه‌ای که انگار نماد ایتالیاست و با چشم چپش به دنیا نگاه می‌کند. «آتش در دریا» یک رقیب جدی خرس طلایی است.

جشنواره البته فقط جای فیلم‌دیدن نیست و جای انواع «فیلم‌بازی» هم هست: از جمله خریدوفروش فیلم در «بازار فیلم اروپا» که بزرگ‌ترین در قاره است، اهدای جوایز متعدد و البته میهمانی‌های معروف برلین.

از جمله شخصیت‌هایی که برلیناله خیلی به حضورش مفتخر است بن بارنهولتز است که جایزه دوربین طلایی را دریافت کرد. این نویسنده و توزیع‌کننده نیم‌قرنی است که از حامیان سینمای مستقل در آمریکاست. سخنرانی معرفی او را هم برادران کوئن انجام دادند که می‌گفتند بدون حضور بارنهولتز هیچ‌وقت نمی‌توانستند به جایی برسند. کوئن‌ها البته تنها یکی از افرادی هستند که باید مدیون بارنهولتز باشیم. از دیوید لینچ تا «قاتل» جان وو؛ او خیلی‌ها را به دنیا معرفی کرده. همین بود که حضور او در میان منتقدان و سینمایی‌ها دست‌کمی از حضور سلبریتی‌های معروف (یعنی امثال جرج کلونی و مریل استریپ که هرجای برلین می‌روند گروهی دنبالشان راه می‌افتند) ندارد. روزنامه‌نگاری آلمانی که او را نمی‌شناخت به شوخی می‌گفت انگار همه دنبال این چندنفر معروف هستند و خود این چندنفر دنبال آقای بارنهولتز.

بازار میهمانی‌های سینمایی هم البته داغ است و اینجاهاست که فرصت خوش‌وبش با بارنهولتز و سایرین شاید پیش بیاید. دیشب علی معلم و تیم مجموعه «شهرزاد» که در بازار فیلم اروپا حضور دارند، میزبان یکی از میهمانی‌های خوب برلیناله بودند که مورد توجه بسیاری از چهره‌های مطرح حاضر قرار گرفتند. نام «ایران» در جشنواره‌ها، مثل آهن‌ربایی است که آدم را جذب می‌کند.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید