ایران عصر صفویه از نگاه یک جهانگرد آلمانی

کد خبر : ۱۱۹۹۷
بازدید : ۴۳۱۵

یک چهارم مایل مانده به شهر بیش از دو‌هزار نفر مردم پیاده (که اکثر آنها ارامنه مسیحی بودند) با پنج پرچم کوچک که بر سر چوب‌های بلندی استوار بود و هر کدام از سوی مرد نیرومندی حمل می‌شد در انتظار ما جمع شده بودند.

آنان موسیقی شاد و مخصوصی را با سنج، آلتی شبیه دو بادیه مسین که به یکدیگر می‌کوفتند، نی‌لبک و دیگر آلات موسیقی ناشناخته که تمام آنها را قادر به دیدن نبودیم می‌نواختند و به این وسیله رسیدن ما را به شهر خوش‌آمد گفتند. چند نفر دیگر با تکان دادن دست خود ابراز خوشحالی می‌کردند و کلاه خود را دور سر می‌چرخاندند، سپس به هوا پرتاب می‌کردند و دوباره آن را می‌گرفتند و در مقابل و نزدیک ما فریاد خوشحالی می‌کشیدند. در اینجا خان برای سومین بار ایستاد و با فرستادگان اشربه نوشید.

هنگامی که به دیوار شهر نزدیک می‌شدیم، تعداد زیادی طبال، نوازنده شیپور و ترومپت روی آن ایستاده و همراه با سایر خوانندگان چنان سر و صدایی به راه انداخته بودند که انسان قادر نبود حتی صدای خود را بشنود. خان، سفرا و همراهان بلندپایه آنان را برای صرف ناهار به قصر خود دعوت کرد و از میان حیاط تا در کاخ همراه آنان بود، ولی خدمه دربار خان ما را وادار کردند که در مقابل دروازه قصر از اسب پیاده شویم و طول حیاط را پیاده بپیماییم، اطاق‌ها با قالی‌های زیبا مفروش بودند، وقتی که دیدیم ایرانی‌ها کفش خود را از پا خارج می‌کردند و جلوی درگاهی اتاق می‌گذاشتند و با جوراب داخل می‌شدند، خجالت کشیدیم که با پوتین‌های کثیف وارد اتاق شویم، ولی به ما گفتند بدون هیچ‌گونه ناراحتی پای درون اتاق بگذاریم. از میان سه محوطه زیبا به تالار باشکوهی که از قبل آماده کرده بودند هدایت شدیم.

این تالار با نقاشی و قالی‌های زیبا آراسته شده بود و در میان آن حوضی ساخته بودند که از فواره وسط آن آب مانند یک شیشه پهن فوران می‌کرد. اطراف حوض را بطری‌های شیشه‌ای و نقره‌ای پر از اشربه چیده بودند که کنار آن انواع شیرینی‌ها به چشم می‌خورد. برای جلب رضایت ما تعدادی صندلی آوردند و به ترتیب مقام و درجه ما را بر آن نشاندند.

خان میان تالار کنار حوض بر صندلی نشست و فرستادگان را طرف راست خود نشاند. طرف چپ او کلانتر، منجم، پزشک مخصوص و بسیاری از بزرگان دیگر بر زمین نشستند و اعضای کمیته در طرف راست سفرا و مقابل خان و مطربان قرار گرفتند. کنار در ورودی تالار جوان‌هایی با لباس زربفت، در حالی که تیر و کمان خود را آماده پرتاب نگه داشته ایستاده بودند. تمام حاضران در تالار طوری ایستاده یا نشسته بودند که پشت به طرف دیوار و رویشان به سوی میانه تالار بود و هیچ‌کس پشت دیگری قرار نگرفته بود، این رسم در ایران و در تمام مجامع آنان متداول است.

۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید