داستان استاد معتضد، "ص.ط" و بانو لوپز!

آن فریادها، آن قهقهه‌های بی‌مورد، آن از شدت خنده بی‌تاب شدن‌ها و به هر بهانه‌ای دست‌ها و پاهای استخوانی را نشان دادن برای چه؟ آن همه غش و ریسه رفتن برای چه؟ خنده‌های زننده و شیهه‌وار شما با آن تکان دادن‌های عمدی بدن که نشان دهید دوری از ایران موجب خوشبختی و راحتی‌تان بوده چقدر چندش‌آور بود."

کد خبر : ۲۸۷۶۶
بازدید : ۲۰۸۲۴
فرادید | روزنامه وطن امروز یادداشتی اعتراضی خطاب به صدف طاهریان در شماره دوشنبه خود منتشر کرد. نویسنده این یادداشت خسرو معتضدِ تاریخ پژوه بود.

به گزارش فرادید، معتضد در بخشی از این یادداشت نوشت: "خانم صدف طاهریان خجالت نکشید در تلویزیون معلوم‌الحال با آن لباس‌های زننده در کنار آن جوانک بی‌سواد و بی‌مایه‌ای که سعی می‌کند ادای گویندگان تلویزیون منقرض شده سابق را درآورد و خیلی لوس، بی‌سواد و بی‌مایه تشریف دارد ظاهر شد و با هر کلامی که آن مرد به زبان می‌آورد آنگونه جلف و زننده خندید. ای‌کاش می‌خندیدید خانم، شیهه کشیدید علیا مخدره!

آن فریادها، آن قهقهه‌های بی‌مورد، آن از شدت خنده بی‌تاب شدن‌ها و به هر بهانه‌ای دست‌ها و پاهای استخوانی را نشان دادن برای چه؟ آن همه غش و ریسه رفتن برای چه؟ خنده‌های زننده و شیهه‌وار شما با آن تکان دادن‌های عمدی بدن که نشان دهید دوری از ایران موجب خوشبختی و راحتی‌تان بوده چقدر چندش‌آور بود."

این آخرین پژوهش! استاد اما واکنش‌های زیادی را به همراه داشته است که در زیر به چند مورد از انها اشاره می‌کنیم:

احمد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رضا کاظمی در روزنامه شهروند نوشت: همانطور که می‌دانید، جناب خسرو معتضد (اَبَرتاریخ‌‌شناس صداوسیما) اخیرا یادداشتی خطاب به (ص. ط) یکی از بازیگران تازه مدل شده، نوشته و او را به جای گذاشتن عکس‌های مورددار در اینستاگرام و جلف‌بازی در شبکه‌های ماهواره‌ای به «آموزش زبان انگلیسی و شرکت در کلاس‌های بازیگری» دعوت کرده است.

طبق تحقیقات ما، ایشان یک سری نامه‌های دیگر هم دارد که متن یکی‌شان به دست بنده رسیده است:

بانو لوپز! ما خودمان که ماهواره نداریم اما چندی پیش در خانه یکی از اقوام ناخودآگاه چشمم به قسمت‌هایی از کنسرت مشترکتان با خواننده‎‌ای موسوم به «پیت‌بال» افتاد که با دیدن آن به راستی به‌حال شما و هنر خوانندگی زار زار گریستم! آدم این روزها حتی روی pmc هم باید قفل کودک بگذارد! خانم لوپز! خجالت نکشیدید وقتی با آن لباس که چه عرض کنم؛ با آن پشه‌بندی که دور خودتان بسته بودید در کنار این کچلِ معلوم‌الحال که سعی دارد به زور ادای بازیگران پیشکسوتی چون جمشید هاشم‌پور را دربیاورد، اینگونه بالا و پایین پریدید؟

اگر برنامه‌های تاریخی مرا دیده بودید می‌دانستید که «ژوزفین بوهارنه» که درسال ١٧٩٦همسر ناپلئون بناپارت و ملکه فرانسه بود هم صدای خوبی داشت. او پس از لشکرکشی ناپلئون به مصر در غیاب همسرش با یکی از نوادگان خاندان پهلوی که برای لهوولعب و به تاراج بردن ثروت ایران‌زمین به فرانسه سفر کرده بود، کنسرت مشترکی برپا کرد و همین کار او باعث شد تا ناپلئون وی را در سال ١٨٠٩ طلاق بدهد و با «ماری لوئیز» (دوشس پارما) ازدواج کند.

این مثال تاریخی را زدم که بگویم این حرکات شنیع شما آخر و عاقبت ندارد. البته آنطور که شنیده‌ام شما اگرچه به ظاهرتان می‌خورد متولد ٦٩ شمسی باشید اما متولد ٦٩ میلادی هستید و با وجود ٤٧ سال سن هنوز ازدواج نکرده‌اید. بنده به شما توصیه می‌کنم به جای برگزاری کنسرت و قراردادهای عجیب و غریب با شرکت‌های بیمه، هرچه زودتر در کلاس‌های «شکوه همسرداری» شرکت کنید و به فکر ازدواج و تشکیل خانواده باشید. چهارسال دیگر هم از ریخت و قیافه می‌افتی و هم اجاقت کور شده ودیگر بچه‌ات نمی‌شود و باید تا آخر عمر تنها بمانی!

اگر خیلی هم اصرار به ادامه حرفه خوانندگی داری حداقل برای خودت الگویی مناسب پیدا کن. نگاه به امثال «لیدی گاگا» و «کتی پری» و «مدونا» نکن که به قول سرهنگ علیفر «نمادهای بی‌بندو باری» در صحنه کنسرت هستند و پوشش‌شان آدم را یاد داستان لباس جدید پادشاه می‌اندازد. در تاریخ معاصر کمی تحقیق کن قطعا گزینه‌های بهتری را می‌توانی سرلوحه کارت قرار بدهی.

کسانیکه در طول دوران خوانندگی‌ همواره خوش‌پوش و البته سر و سنگین ظاهر شده‌اند. شما در اینترنت شوی تصویری «یه امشب شب عشقه! همین امشبو داریم» را نگاه کن، آهنگ اینقدر شش‌وهشت و قِر دار اما خواننده کمترین تکان را به خودش می‌دهد و نهایتا یک بشکن می‌زند. یا اگر تلگرام داری به آی‌دی من یک پیام بده، کلیپی به اسم «اینم سحر دختر من» از کنسرت یکی از خواننده‌های قدیمی را برایت می‌فرستم تا هم عشق به فرزند و خانواده را درک کنی و هم بفهمی که می‌شود بدون لباس‌های قلیل‌الپارچه نیز کنسرت برگزار کرد. این کلیپ را نگاه کن تا ببینی که حتی یک دختر جوان هم می‌تواند علاوه بر ظاهری آقاوار؛ حرکاتی داش‌مشتی‌طور و باباکرمانه داشته باشد، حالا تو که سنِ اسبِ زورو را داری! بهرحال امیدوارم که صحبت‌های دلسوزانه و بی‌بغض و کینه مرا جامه عمل بپوشانید.

آرمان شهرکی، پژوهشگر اجتماعی و استاد دانشگاه نیز در یادداشتی نسبت به نامه جناب معتضد اعتراض کرد. شهرکی در یادداشتی که سایت فرار و آن را منتشر کرد نوشت: آقای معتضد با چه متر و خط‌کشی حکم به "بی‌استعدادیِ" طاهریان در حرفه‌ی بازیگری می‌دهند. در خوش‌بینانه‌ترین حالت چنین حکمِ جسارت‌آمیزی را شاید بتوان از سوی یک منتقد فیلم و سینما، بازیگر، کارگردان، سینماگر و یا یک استاد دانشکده‌‌ی تاتر و سینما پذیرفت اما از سوی یک مورخ خیر.

او در بخشی دیگری از این یادداشت در پاسخ به اظهارات معتضد نوشت: "من در فضای مجازی دیدم این خانم ....... 400 -300 تا عکس در حالت نیمه‌برهنه بسیار زشت و کریه و خلاف اخلاق گرفت". کاش بنده هم وقت و فراغ‌بال و اشتیاق آقای معتضد را داشتم که سری به سایت‌ها و عکس‌ها و این‌جورچیزها می‌زدم!

شهرکی در پاسخ به بخش دیگری از نامه استاد نوشت: "ایشان به هیچ‌وجه در زمره مدل‌های زیبا که بعضی تلویزیون‌های اروپایی مانند «مدا» می‌گذارند که به نمایش لباس بپردازند نیستند." مبتذل‌ترین بخش نوشته همین است. باور بفرمایید برای نخستین‌بار است که به نام این کانال تلویزیونی برمی‌خورم. ولی حالا کنجکاو شدم؛ به محض اتمام این سیاهه، به مکافات هم که شده جایی سری به چنین کانالهایی بزنم تا ببینم کدام مدل‌ها حس چهره و بدن‌شناسیِ مورخ عزیز کشور را روسفید کرده‌اند کاری که صدف طاهریان نکرده!

این استاد دانشگاه در بخشی دیگر از یادداشت خود خطاب به خسرو معتضد نوشت: "به هر بهانه‌ای دست‌ها و پاهای استخوانی را نشان دادن برای چه؟......تکان دادن‌های عمدی بدن". عمق دقت و تمرکز بالای شما هنگامی که به قول خودتان طاهریان بدن‌اش را تکان می‌داده البته درخور تحسین است. اما این خوب است که طاهریان یا ما نیز فیزیک بدنیِ شما را به سُخره بگیریم؟ شما به خود اجازه می‌دهید که مثل آب‌خوردن ا ظاهر بدنی فردی را قضاوت کنید. وقتی راجع به شخصی که زنده و حاضر است اینگونه سخن می‌گویید بفرمایید که از من خواننده چگونه انتظار دارید که حرف‌ها و روایت شما از تاریخ سرزمینم و شخصیت‌هایی که شاید هزارسال است که از روزگارشان سپری می‌شود را بپذیرم و به چنین روایتی اعتماد کنم؟ سخت است؛ دیگر حتی به روایت شما از تاریخ معاصر و یا همین چند دهه پیش نیز اعتمادی نیست."

و در پایان واکنش یکی از مخاطبان فرادید: "باسلام. ابتدا باید عرض کنم بعداز اینکه مقاله اقای معتضد رو خوندم واقعا متاسف شدم. فرض میکنیم جوانی کار اشتباهی کرده باشه فرقی نمیکنه چه دختر باشه و چه پسر مانند کاری که خانم طاهریان کرده و خطایی انجام داده که البته بنده مثل اقای معتضد و دقیقا مثل ایشون که البته دقیق و موشکافانه حتی استخوانهای اون خانم رو دیده بنده حقیقتا ندیده ام.

اما برای اقای معتضد که ادعای ادب و متانت و البته به قول خودشون که خواسته اند نصیحت وار سخن بگویند از ته قلبم متاسفم.من کاری ندارم به اینکه اون خانم چه کاری کرده شاید باور نکنید که بگویم حتی اسم اون خانم رو هم نمیدونستم. اقای معتضد شما که مثلا قصد نصیحت یک جوان هنرمند را دارید ایا فرق بین نصیحت و توهین را میدانید؟خدا کند که ندانید که اگر بدانید و با قصد این کلمات سراسر توهین امیز را به زبان شریفتان بیاورید باید به حال امثال شما به اصطلاح اساتید زار زار گریست.

اقای معتضد ایا شما در بیان روایات تاریخی یا در نگارش کتب تاریخی که تخصص دارید به همین صورت یعنی با بغض و کینه رفتار میکنید؟ خانم طاهریان کار بدی کرده؟بله کرده. شکی نیست. این رو بدونید اقای معتضد که ملت ما شریف و اگاهند و همانگونه که جاذبه بالایی دارند دارای دافعه نیز میباشند و با علم و اگاهی هنرمند را از غیر تشخیص میدهند و بدون توهین های شما هم مردم ما از هنرمند نماها دوری میکنند و انها را خود به خود از ضمیر خود پاک خواهند کرد پس لزومی ندارد که جنابعالی به خودتان فشار بیاورید و تمامی ناسزاهای دنیا را حواله کسی کنید.اقای معتضد اینکه میفرمایید خنده نبوده و شیهه بوده توهین نیست؟

اینکه میفرمایید استخوانهای.......که از بیان این جمله شما بنده شرمسار شدم ایا توهین و دشنام نیست؟ جنابعالی که در انتهای دشنام نامه تان میفرمایید نصیحت پدرانه کردم ایا اینگونه دختر خودتان را نصیحت میکنید؟در انتها باید عرض کنم که اقای معتضد عزیز لطف کنید از کسی انتقاد نکنید چون انتقاد شما با این ادبیات زننده چیزی غیر از فحش و تحقیر دیگران نیست. امیدوارم که دیگر شاهد اینگونه به اصطلاح نصیحت های پدرانه نباشیم و بدانیم که ملتی فهیم باشعور و ادب دوست داریم که اگر کوچکترین انحرافی از اهل هنر این مرز و بوم ببینند خودشان و با شیوه دافعه مودبانه با ان شخص هنرمند رفتار میکنند و نمونه های زیادی در سالهای گذشته بوده اند که چوب ادب و فهم این مردم را خورده اند و عجب دردی دارد که هنرمندی چوب ادب از دست مردمش بخورد. منتظرم که پیام بنده را چاپ کنید چون تا جایی که توانسته ام سعی خودم را کردم که توهین به کسی نکنم. با تشکر "

تصاویر دیده نشده از تاریخ ایران و جهان را اینجا ببینید


۰
نظرات بینندگان
  • ترانه ارسالی در

    بسیار بی معنی و مسخره بود .....
    کاش یاد میگرفتیم اگه حرفی باب میلمون نبود متوسل به مسخره کردن نشیم

    • ناشناس ارسالی در

      آن فریادها، آن قهقهه‌های بی‌مورد، آن از شدت خنده بی‌تاب شدن‌ها و به هر بهانه‌ای دست‌ها و پاهای استخوانی را نشان دادن برای چه؟ آن همه غش و ریسه رفتن برای چه؟ خنده‌های زننده و شیهه‌وار شما با آن تکان دادن‌های عمدی بدن که نشان دهید
      استاد همه ی اعضا و جوارح رو با دقت مشاهده کرده اند

    • سپنتا ارسالی در

      ای کاش خسرو هم این رو یاد می گرفت

    • ناشناس ارسالی در

      من نمیدونم چرا تو مملکت ما تا کسی اسمش به گوشش میخوره فکر می کنه عالم دهره و باید در هر موردی نظر بده ... نظر ندی نمیگیم بی سوادی عزیزم ... نظر نده

  • ناشناس ارسالی در

    خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

  • شهروند ارسالی در

    عالیییییییی بود

  • ناشناس ارسالی در

    بعد از مدت ها یک طنز جالب خوندم

  • ارش ارسالی در

    عالی بود... مخصوصا قسمت "اینم سحر دختر من"

  • ناشناس ارسالی در

    شما چرا رنجیدید؟
    خانمی داره وارد منجلاب میشه یکی داره بهش تذکر میده چرا ناراحت شدی

  • مجتبي ارسالی در

    بعداز اين همه خبر و سرو صدا حالا شد "ص.ط"

  • ناشناس ارسالی در

    خیلی خوب بود، خوشحال شدم جواب اون آقا رو دادند

  • ناشناس ارسالی در

    ظاهرا آقای تاریخ نگار صدا و سیما هر شب برنامه های جنیفر رو نگاه می کنند

  • ناشناس ارسالی در

    اتفاقا خوب نهیب زده بهش ....
    امااااا..... هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیره ...
    پشت پرده حمایت فرارو از این خانم چیه؟؟؟؟

  • ناشناس ارسالی در

    این اقای مورخ تمامی سند هایش تحریف شده است

  • ناشناس ارسالی در

    اين آقاي معتضد خيلي
    نامه به لوپز كه ديگه آخرشه
    كلي خنديدم
    دمت گرم
    قلمت پايدار خسرو

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید