عظمتِ منفور بودن!

عظمتِ منفور بودن!

مردم یورامن کینیمنوک را به چشم یک فرد «خودرای» می دیدند. او هر آنچه را که می خواست انجام می داد بدون اینکه به حقوق دیگران فکر کند. یورامنی ها فکر می کردند که بعضی وقتها مهم است که آدم خودرای باشد. آنها می گفتند به همین دلیل مردم باید بعضی وقتها دیگران را به زور مجبور کنند که کارهای تازه ای انجام بدهند تا مثلا ازدواج کردن، شکار گروهی و باغبانی دسته جمعی، به وجود بیاید.

کد خبر : ۳۶۵۴۶
بازدید : ۲۶۳۱
عظمتِ منفور بودن!
فرادید | یورامن، اجتماعی کوچک در کوه های پاپوآ در گینه نو است که هفت روستا دارد. مردم آن از نعمت برق محروم هستند. آنها هیچ شغل مشخصی برای بدست آوردن پول ندارند. یورامنی ها خانه هایشان را با مصالحی که از جنگل های بارانی که دورتادورشان را در بر گرفته است بدست می آورند و برای تهیه غذا، باغبانی و شکار می کنند. در اوایل دهه 1990 من دو سال در میان آنها زندگی کردم و از نزدیک به مطالعات انسان شناختی پرداختم.
به گزارش فرادید به نقل از ایان، وقتی که آنجا زندگی می کردم، تعداد افراد جامعه در حدود 400 نفر بود و افراد کمی بودند که دیگران به آنها توجه داشته باشند و در موردشان زیاد حرف بزنند. مردی به نام کینیمنوک یکی از همین افراد بود. او همیشه خودش را به رخ دیگران می کشید، هیاهوی زیادی به راه می انداخت و میل داشت که عصبانیتش را به دیگران نشان دهد. اغلب یورامنی ها که محافظه کار بودند، سکوت می کردند و هرگز علنا عصبانیت خودشان را نشان نمی دادند به این دلیل که می ترسیدند این کارشان، دیگران را ناراحت کند. رفتار کینیمنوک کاملا با رفتار یورامنی ها فرق داشت.
عظمتِ منفور بودن!
یورامنی ها اغلب غذایشان را از راه باغبانی بدست می آوردند و مرد و زن هر دو در این کار مشارکت می کردند. اگر فقط یک فرد تمام انرژی خود را برای باغبانی می گذاشت بدون شک گرسنه می شد. علاوه بر این مردها در تاریکی شب با استفاده از تیر و کمان در جنگل کیسه داران را شکار می کردند. بر خلاف باغبانی، نمی شد خیلی روی شکار حساب کرد، غالبا مردها از سرکشی به دام هایی که در میان شاخ و برگ درختان کار گذاشته شده بودند دست خالی بر می گشتند. اما وقتی یک شکارچی موفق می شد، کار بزرگی صورت می داد.
به خاطر این احتمال که شکار می توانست شهرت به سزایی را برای یک مرد بدست بیاورد، تمایل مردها به شکار بیش از باغبانی بود. اگرچه افسانه های یورامنی عاقبت بدی را برای مردانی که شکار می کردند پیش بینی می کرد. در این افسانه ها که شبیه داستان معروف خرگوش و لاکپشت بود، همیشه باغبان های محتاط بر شکارچیان پر هیاهو پیروز می شدند. فقط در یک مورد که پیام یکی از افسانه ها نامشخص بود، یورامنی ها اعتقاد داشتند اگر مردی در شکار خوش شانس باشد ندانسته با روح زنی ازدواج می کند که به دنبال شکار کیسه داران است.
یورامنی ها معتقد بودند که آن زن ابتدا شوهرش را در شکار موفق می کند اما خیلی زود به زن واقعی (انسانی) شوهرش حسودی می کند و ناگهان سعی می کند که شوهرش را بکشد. به همین خاطر دفعه اول شکارچی ای که به تازگی شکار کرده بود این موفقیت را به حساب یک اتفاق می گذاشت و ادعا می کرد که روح حیوان کیسه دار آماده شکار شدن توسط او بوده و پس از آن برای مدتی شکار را کنار می گذاشت.
عظمتِ منفور بودن!
کینیمنوک یک شکارچی قهار بود. صرف نظر از اینکه گاهی محصولات باغی اش از بین می رفت همواره در شکار موفق بود و همیشه این موضوع را در مقابل دیگران جار می زد یعنی با مشت به سینه اش می کوبید و می گفت که روح زن شکارچی ای که خیلی وقت است با او ازدواج کرده همیشه می خواهد که او را بکشد. رفتار هیچ مرد یورامنی دیگری این طور نبود.
در حالی که مردان یورامنی اجازه داشتند که بیش از یک زن داشته باشند کینیمنوک در واقع تنها مردی بود که با دو زن ازدواج کرده بود. زن دوم او دختر زن اولش بود و کینیمونک او را از دوران نوزادی به عنوان بچه اش بزرگ کرده بود. این حقایق فقط نظر مردم را بیشتر تایید می کرد که کینیمنوک یک شخصیت عجیب است که اغلب، به چیزهایی که مورد پذیرش مردم یورامن هست اهمیتی نمی دهد.
عظمتِ منفور بودن!
در طول اولین سالی که آنجا بودم کینیمنوک به نظرم غیر قابل تحمل و نفرت انگیز آمد و فکر می کردم که دیگران هم با من هم عقیده هستند.
اما با این همه اغلب مردم درباره او حرف می زدند و تا اندازه ای او را قضاوت می کردند. اما وقتی او یک مرد یورامنی را که از سوی مردم انتخاب شده بود تا فرهنگ یورامنی را به خارجی ها معرفی کند تهدید به مرگ کرد، بسیاری از مردم ترسیدند که اگر این موضوع به گوش مقامات دولتی برسد، آنها کینیمنوک را در جایی دوردست زندانی خواهند کرد. علیرغم اینکه همه مردم معتقد بودند که تهدید کینیمنوک کاری ظالمانه بوده اما با این حال از احتمال زندانی شدن کینیمنوک ناراحت بودند.
عظمتِ منفور بودن!
ابراز نگرانی مردم درباره احتمال زندانی شدن کینیمنوک مرا به فکر فرو برد. باید در مورد فهمم از جایگاهی که کینیمنوک نزد مردم داشت تجدید نظر اساسی می کردم. به یاد آوردم که اگرچه مردم هفت روستای یورامن، کینیمنوک را به خاطر عصبانیت غیر قابل پیش بینی اش که امنیت دیگران را تهدید می کرد طرد کرده بودند، اما افراد نزدیک ترین روستا به محل زندگی دورافتاده کینیمنوک در واقع او را به عنوان نماینده یک اقلیت در جامعه وسیعتر یورامن انتخاب کرده بودند. من دست به کار شدم و از مردم آن روستا پرسیدم که محبوب ترین فرد یورامنی به نظر آنها چه کسی است و در کمال تعجب نامی که بارها و بارها می شنیدم کینیمنوک بود. آنها می گفتند که او بامزه است و همیشه شکارش را به مردم می بخشد. کینیمنوک که گاهی از سوی تقریبا همه مردم متهم به رسوایی می شد، گاهی تبدیل به یکی از محبوب ترین مردم در جامعه می شد.
عظمتِ منفور بودن!
در این سالها که از یورامن بیرون آمده ام، همیشه سعی داشتم کشف کنم که کینیمنوک چطور بین مردم یورامن محبوب بوده و اخیرا فکر می کنم که جوابش را پیدا کرده ام.
مردم یورامن کینیمنوک را به چشم یک فرد «خودرای» می دیدند. او هر آنچه را که می خواست انجام می داد بدون اینکه به حقوق دیگران فکر کند. یورامنی ها فکر می کردند که بعضی وقتها مهم است که آدم خودرای باشد. آنها می گفتند به همین دلیل مردم باید بعضی وقتها دیگران را به زور مجبور کنند که کارهای تازه ای انجام بدهند تا مثلا ازدواج کردن، شکار گروهی و باغبانی دسته جمعی، به وجود بیاید. با این حال یورامنی ها فکر می کردند که کمی خودرایی موجب پیشرفت زیادی می شود. آنها به یک ارزش متضاد دیگر هم بها می دادند که آن را قانون مداری می گفتند که به معنای تمایل به انجام کارها به نحو معمول، به جای انجام یک کار تازه بود و انجام تعهدات اجتماعی ای که فرد از قبل به انجام آنها موظف بوده است.
اغلب یورامنی ها در تمام طول زندگی شان به دنبال برقراری تعادلی میان خودرایی و قانون مداری بودند. آنها میان این دو ارزش در رفت و آمد بودند و اغلب هیچوقت از دست یکی از این ارزش ها به طور کامل خلاص نمی شدند. آنها همزمان هیچوقت از یکی از آنها دست بر نمی داشتند. من فکر می کنم کینیمنوک به این دلیل محبوب بود که به یورامنی ها نشان می داد که خودرایی در اعلا درجه اش به چه شکلی است. بیشتر مردم هیچوقت از کینیمنوک در ابراز کامل خودرایی پیروی نمی کردند اما آنها می توانستند به واسطه کینیمنوک ببینند که وقتی خودرایی با آزادی عمل همراه می شود چه اتفاقی می افتد.
عظمتِ منفور بودن!
همانند یورامن در همه جوامع مردم باید میان ارزش هایی که با دیگر ارزش ها قابل مقایسه نیستند تعادلی برقرار کنند. در کشورهای دموکراتیک ارزش هایی که در مقابل هم قرار می گیرند متفاوت هستند اما چالش برقراری تعادل میان آنها همچنان وجود دارد، برخی از اصلی ترین این ارزشها عبارتند از: امنیت و آزادی، آزادی و برابری، فرد و جامعه. به همین دلیل مردم کینیمنوک را که از تلاش برای برقراری تعادل دست برداشته و تمام سعی اش را می کرد که به یک ارزش واحد بپردازد، دوست داشتند. او همیشه برجسته تر از دیگران به نظر می رسد و به نظر می رسد مردم اغلب شیفته این افراد هستند.
اما مردم هرچند افرادی با شخصیت فریبنده کینیمنوک را دوست دارند اما غالبا دوست ندارند که مانند آنها زندگی کنند به عبارت دیگر دوست ندارند که آنها را الگو قرار دهند. علاوه بر این در بیشتر اوقات مردم تمایلی ندارند که در مقابل یک قدرت بزرگ بایستند. با این همه، یورامنی ها هیچوقت کینیمنوک را به عنوان رئیس حکومت خود انتخاب نکردند و اجازه ندادند که خودرایی او قانون مداری را در زندگی شان کنار بزند. به نظر می رسد که ما احتیاج داریم بیشتر در این مورد تحقیق کنیم که چرا در برخی از موارد تعادل میان ارزشها جایگاه خود را از دست می دهد و افرادی افراطی که تنها یک ارزش را به قیمت از بین بردن حقوق دیگران دنبال می کنند به قدرت می رسند.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید