ساکنان عجیبِ حلب!

ساکنان عجیبِ حلب!

در نزدیکی ارگ باستانی حلب، عطر گل‌های رز و یاسمن از زیر آوارهای فروشگاهی تخریب‌شده برمی‌خیزد. این منطقه چند ماه پیش میدان نبرد بود، اما درگذشته مغازه عطر فروشی بود و جنگ بوی آن را تغییر نداده است.

کد خبر : ۳۶۸۴۵
بازدید : ۳۳۲۶۹

تلاش برای بازگشت به زندگی عادی در میان خرابه‌های حلب

فرادید | بااینکه شرایط در این شهر بسیار وخیم است، اما بازمانده‌ها سعی دارند تکه‌هایی از زندگی عادی خود درگذشته را بیابند.

به گزارش فرادید به نقل از گاردین، در نزدیکی ارگ باستانی حلب، عطر گل‌های رز و یاسمن از زیر آوارهای فروشگاهی تخریب‌شده برمی‌خیزد. این منطقه چند ماه پیش میدان نبرد بود، اما درگذشته مغازه عطر فروشی بود و جنگ بوی آن را تغییر نداده است.

قرن‌ها بود که بازار حلب و مسیرهای باریکش شهرت جهانی داشت. این شهر یکی از معروف‌ترین نقاط در جاده ابریشم بود و توریست‌ها، بازرگانان و مشتریان در آن رفت‌وآمد می‌کردند.

ساکنان عجیبِ حلب! چند زن در مقابل دژ تاریخی حلب؛ در بخش تحت کنترل نیروهای دولتی شهر

شهر ثروتمندی بود و مهم‌تر از آن، ساکنانش به‌خوبی زندگی می‌کردند. اکنون هیچ‌یک از این‌ها در شهر وجود ندارد. قسمت غربی شهر که تحت کنترل دولت است هنوز رونق دارد، اما ساکنانش با کمتری از نیمی از درآمدی که قبل از جنگ داشتند زندگی می‌کنند. قسمت شرقی شهر که قبلاً تحت کنترل شورشیان بود، پس از بمباران‌های متعدد به خرابه تبدیل‌شده است.

"ابو عبدو" 71 ساله با اشاره به چیزی شبیه به گیاه "کلزا" که در میان خرابه‌ها روییده گفت: "اگر جنگ ادامه پیدا می‌کرد احتمالاً باید این گیاهان را می‌خوردیم

او و دوستش روبروی قدیمی‌ترین مسجد شهر بر روی صندلی‌های پلاستیکی شکسته نشسته‌اند. گفته می‌شود ارتش مسلمانان پس از پیروزی بر رومیان در سال 637، در این مسجد کوچک که "التوت" نام دارد نماز خواندند. خوشبختانه این مسجد تقریباً سالم مانده است.

درست است که تخریب قسمت شرقیِ شهر ساکنانش را به سطح فقیرترین مردم جهان نکشانده است، اما این مردم به امکاناتی مانند تهویه هوا، آشپزی با مواد مختلف و آموزش خوب عادت داشتند. آن‌ها از ارتفاع بالایی سقوط کردند.

شش سال از آغاز جنگ داخلی سوریه می‌گذرد و به نظر می‌رسد این جنگ پایانی ندارد. در شمال کشور، روسیه و سوریه فعال هستند و در رقه، ده‌ها غیرنظامی در حملات هوایی آمریکا علیه داعش کشته‌شده‌اند.

جنگ هنوز در حومه حلب ادامه دارد، اما با فروکش کردن آتش جنگ در شهر افرادی که از بمب باران‌ها جان سالم به در بردند و شهر را ترک نکردند، سعی دارند دوباره به زندگی عادی و روزمره برگردند.

تلاش برای بازگشت به زندگی عادی در میان خرابه‌های حلب

پسر 14 ساله‌ای که در شرق حلب اسباب‌بازی ولوله‌های آب می‌فروشد و می‌گوید این مغازه متعلق به اوست.

زمانی که محله "اشعار" و دیگر مناطق حلب در تاریکی فرو می‌روند، پسر 14 ساله‌ای جلوی درب مغازه‌اش می‌نشیند و اسباب‌بازی و لوله‌های آب می‌فروشد. دورتادور مغازه‌اش را با چراغ‌های شارژی روشن کرده است. می‌گوید مغازه متعلق به اوست. جلوی مغازه روی یک صندلی پلاستیکی لم می‌دهد و ژست مالکانه به خود می‌گیرد.

در همان نزدیکی، "ابواحمد" 65 ساله شیرینی می‌فروشد. چند ماه قبل از اینکه شهر آزاد شود، ترکش یک نارنجک به شکمش اصابت کرد. می‌گوید پزشکان بیمارستان فکر می‌کردند شانسی برای زنده ماندن ندارد و او را روی زمین رها کردند. اما خوشبختانه یکی از پزشک‌ها متوجه‌ی او شد و جانش را نجات داد.

ابواحمد گفت: "می‌دانستم زنده می‌مانم. سرشار از امید بودم." وقتی از او پرسیدیم چه چیزی امیدوارت می‌کرد گریه کرد. "من سه دختر نوجوان دارم. امیدوار بودم زنده بمانم و بزرگ شدن آن‌ها را ببینم. وقتی دختر داری، یعنی در زندگی همه‌چیز داری. یعنی ثروتمندی."

پنج ماه بعد کلیه و بخشی از کبد خود را از دست داد. او روزها را صرف درست کردن شیرینی و پیراشکی می‌کند: "ما برای ادامه زندگی مبارزه می‌کنیم. باید مغازه را باز می‌کردم. باید کار کنم تا گرسنه نمانیم."

ساکنان عجیبِ حلب!
زنی در مقابل ورودی هتل کارلتون

او بهبود روانی ساکنان حلب را با تعداد شیرینی‌هایی که می‌فروشد می‌سنجد: "اگر کسی برای خرید شیرینی بیاید، یعنی خوشحال است. اگر غمگین باشد به فکر شیرینی خوردن نمی‌افتد."

او با اشاره به بیمارستان روبروی مغازه‌اش که در آن بستری بود گفت: "حلب همیشه حلب خواهد بود، برای همیشه. سنگ‌ها و ساختمان‌ها در جنگ نابود شدند. اما دوباره آن‌ها را می‌سازیم. اگر در این انجام این کار سمج باشیم، این ساختمان دوباره به یک بیمارستان واقعی تبدیل می‌شود." اما ابو احمد می‌گوید پزشک‌ها و پرستاران طرفدار اپوزیسیون بودند و دیگر برنمی‌گردند.

صحبت با افرادی که در حلب باقی مانند روایتگر تنها بخشی از داستان است. افرادی که وادار به ترک حلب شدند نیستند که تجربیاتشان را بازگو کنند. به همین دلیل قضاوت در مورد صداقت افرادی که در شهر مانده‌اند بسیار دشوار است. در حال حاضر دولت سوریه و متحدانش کنترل حلب را در دست دارند.

زمانی که از یک زن درباره حلب تحت کنترل تروریست‌ها سؤال شد با اضطراب جواب داد: "نمی‌خواهم حرف بدی درباره آنها بزنم."

تنها سنگ‌ها و ساختمان‌های حلب نیستند که نیاز به بازسازی دارند. فاطمه هفت‌ساله که پای خود را در زمان محاصره از دست داد، تعریف کرد که در حین بازی یک خمپاره به سمتش شلیک شد. او می‌گوید "همه‌چیز را به خاطر دارم."

یک مرکز توان‌بخشی فیزیکی تحت حمایت صلیب سرخ برایش یک پای مصنوعی درست کرده و فاطمه سعی دارد راه رفتن با آن را یاد بگیرد. یک تکنسین در بستن پای مصنوعی به او کمک می‌کند و راه رفتنش در اتاق را زیر نظر دارد.

مادر فاطمه ترک است و با پولی که خانواده‌اش می‌فرستند زندگی می‌کنند و منتظر فرصتی است تا به خانه برگردد. او همسر سابقش را مقصر اتفاقی که برای فاطمه افتاد می‌داند.

"به همسرم گفتم: می‌بینی چه اتفاقی افتاد؟ دخترمان پایش را از دست داد چون ما را از این شهر بیرون نبردی. ازش جدا شدم زیرا ما را وادار کرد به حلب بیاییم و اینجا زندگی کنیم."

تلاش برای بازگشت به زندگی عادی در میان خرابه‌های حلب

ساختمان بیمارستان اطفال در حلب

اکثر افراد به‌سختی روزگار می‌گذرانند. این شهر بمباران‌شده هنوز هم با بحران‌های انسانیِ وخیم روبرو است و افرادی که به شرق برمی‌گردند به برق دسترسی نخواهند داشت. مردم برای فرار از گرسنگی و مقابله با آسیب‌هایی که به خانه‌هایشان واردشده، به گرفتن خیریه و غذا از دیگران روی آورده‌اند.

بسیاری از خانواده‌ها به شهر بازگشتند و خانه‌هایشان را غارت‌شده یافتند. مقامات دولتی می‌گویند تروریست‌ها هنگام فرار از شهر، خانه‌ها را غارت کردند.

"جورج کومنینوس" رئیس شعبه کمیته بین‌المللی صلیب سرخ در حلب گفت: "ما در حال رسیدگی به شرایط کاملاً اضطراری هستیم. مردم فکر می‌کنند حالا که دیگر صدای گلوله در شهر شنیده نمی‌شود، همه‌چیز حل‌شده است. این‌طور نیست. مردم به فکر بازسازی شهر هستند. اما هنوز تا آن مرحله خیلی فاصله داریم. در اینجا باید اول به اساسی‌ترین نیازهای انسانی رسیدگی کنیم."

اما حتی در این شرایط هم مردم سعی دارند به زندگی عادی خود برگردند. "انتصار ابو صالح" رادیولوژیستی که در یک موسسه خیریه محلی به پناهندگان و مردم کمک می‌کند گفت: "شما مردم حلب را نمی‌شناسید. شش سال است در جنگیم و مردم هنوز دارند در این شهر زندگی می‌کنند. آن‌ها عاشق زندگی و خنده هستند. حتی در سخت‌ترین شرایط هم سعی می‌کنند با حداقل‌ها زندگی کنند."

ساکنان عجیبِ حلب!

سالیان سال است که مسجد التوت محل موردعلاقه ابواحمد و دوستانش برای دیدار بوده است. درگذشته گردشگرها، تجار و مردم شهر آن منطقه را احاطه کرده بودند. اما اکنون مناره مسجد آسیب‌دیده است.

هرازگاهی افرادی به مسجد می‌آیند. گاهی خانواده‌ها به همراه فرزندانشان می‌آیند تا ببیند مسجد باز است یا نه. اکثر مواقع صدای پچ‌پچ آرام مردها تنها صدایی است که شنیده می‌شود.

بااین‌حال زندگی در حلب ادامه دارد. ابو احمد می‌گوید: "همیشه جلوی این مسجد می‌نشستیم. الآن هم همین کار را می‌کنیم."

منبع : Guardian

ترجمه: وب‌سایت فرادید

۰
نظرات بینندگان
  • یوسف عابدین ارسالی در

    خدا لعنت کند حامیان تروریسم که مادر همه ی اینبدبختیها ؛جنگ و خونریزیها عربستان سعودی ست این به اصطلاح خادمین حرمین شریفین ان شاءالله روزی خواهد رسید که داعش و تروریسم به جان این سگ های خون آشام بیفتد و به سزای اعمال ننگین خود برسند .

  • ناشناس ارسالی در

    چه داستان سرایی هایی میکنید، زنی که کنار کسی که داره سلفی میگیره همونیه که جلوی ماشین ایستاده

تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید