مبارزه با داعش
آنها شبهنگام راه میافتند و دزدکی از خرابههای شهر پیشروی میکنند. هدف آنها رسیدن به "فلکه بغداد" است که در چند کیلومتری جنوب شهر قرار دارد. افراد فراری میگویند همهی ساکنان شهر از این راه فرار خبر دارند و میدانند آنجا اتوبوسهایی در انتظارند تا مردم را به مناطق امن برسانند.
فرادید | مبارزه با داعش در غرب موصل بیرحمانه و پر هرجومرج است. هنوز 200 هزار غیرنظامی در محلههای تحت کنترل داعش گیر افتادهاند.
به گزارش فرادید به نقل از اشپیگل، هر روز صبح بهمحض طلوع خورشید، هزاران نفر سراسیمه از ساختمانهای مخروبهای که در آنها پناه گرفتهاند بیرون میآیند. برخی از آنها که گویی باور دارند چیزی بدتر از جهنم داعش وجود ندارد، بیتفاوت به خیابانهای اصلی میآیند. فراری خسته و درمانده از دومین شهر بزرگ عراق؛ شهری غنی که تاریخچه شکل گیریاش به عهد قدیم برمیگردد.
آنها شبهنگام راه میافتند و دزدکی از خرابههای شهر پیشروی میکنند. هدف آنها رسیدن به "فلکه بغداد" است که در چند کیلومتری جنوب شهر قرار دارد. افراد فراری میگویند همهی ساکنان شهر از این راه فرار خبر دارند و میدانند آنجا اتوبوسهایی در انتظارند تا مردم را به مناطق امن برسانند.
ما برخلاف جریان حرکت آنها سفر کردیم. قصد داشتیم به بخشهایی از شهر برسیم که داعش هنوز با ناامیدی در حال مبارزه است. این گروه تروریستی در ژوئن 2014 و در جریان گسترش خلافت خود خواندهاش، موصل را اشغال کرد. در اکتبر 2016، نیروهای عراقی برای آزادسازی شهر دست به عملیات زدند. اکنون داعش تقریباً در تمام مناطق نبرد عقبنشینی کرده و در موصل، به مناطق کمی از جمله مرکز شهر در کرانه غربی رود دجله بسنده کرده است. بنا به آمار سازمان ملل متحد، نزدیک به 200 هزار نفر هنوز در مرکز شهر هستند که در زیرزمین یا انبارها پنهان شدهاند. تنها در صورتِ عقبنشینی داعش حاضرند ریسک فرار را بپذیرند. اما حتی آن موقع هم عدهای از ترسِ تکتیراندازها و غارتگران داعش از فرار صرفنظر میکنند.
آن روز صبح، در عرض نیم ساعت صدای سه انفجار از شهر به گوش رسید که هرکدام دود بزرگی ایجاد کرد. بازهم بمبگذاران انتحاری داعش. ارتش عراق میگوید از ماه اکتبر تاکنون حدود 850 اتومبیل، کامیون یا تانکرِ پر از مواد منفجره در داخل یا نزدیکی شهر موصل منفجرشده است.
همراه یک واحد از پلیس فدرال عراق از منطقه "Ogeidat" شهر عبور کردیم. بر بقایای ساختمانها و ماشینهای نابودشده پای میگذاشتیم. بعضیاوقات مجبور بودیم بهسرعت بدویم و یا دزدکی در امتداد آوار حرکت کنیم، زیرا ممکن بود تکتیراندازها در خرابهها کمین کرده باشند. بالاخره به آخرین موقعیت امن قبل از خط مقدم نبرد رسیدیم و در طبقه دوم یک ساختمان مستقر شدیم که از حفرههای کوچک بر روی دیوار میتوانستیم شمال شهر را ببینیم. یکی از تکتیراندازان همانطور که منظره بیرون را نگاه میکرد گفت: "داعش آنجا است." هرچند دقیقه یکبار، شلیک میکرد: شاید کسی را در حال حرکت دیده بود و شاید هم تنها سراب بود.
"به آنها گفتیم گرسنهایم"
حتی در پشت خط مقدم که در تیررس داعش قرار دارد، هنوز هم افرادی زندگی میکنند. مردم از خانههای نیمه خراب بیرون میآمدند و از اینکه میخواستیم به داستانهایشان گوش کنیم خوشحال بودند. ما را از خانهای به خانه دیگر بردند.
یکی از آنها گفت: "چهار نفر از داعشی های روس با همسران جوانشان اینجا زندگی میکردند. بسیار وحشی بودند و اگر جرئت میکردیم با آنها صحبت کنیم ما را کتک میزدند. اما وقتی حتی شیر هم نداشتیم که به کودکانمان بدهیم، نزد آنها رفتیم و گفتیم گرسنهایم. پاسخ دادند: "زمانی که پیامبر اسلام گرسنه بود، سنگ میخورد. شما هم همین کار را کنید." حاضر نشدند غذای خود را تقسیم کنند. چند روز بعد، داعشی ها از آنجا رفتند. کسی نمیداند فرار کردند یا در حملات موشکی کشته شدند.
چند متر آنطرف تر کنسولگری سابق ترکیه قرار داشت؛ ساختمانی قدیمی با یک باغ بزرگ. "محمد و اکرام چودر" را آنجا دفن کردند. "رفیع" پسرعموی آنها بود و گفت: "آن دو جان ما را نجات دادند." زمانی که کماندوهای داعش برای اشغال ساختمان آمدند، این دو برابر به آنها اجازه ورود ندادند. یکی از مبارزان داعش از عربستان سعودی، یک کمربند انفجاری به خود بسته بود. ایستادگی در برابر آنها دیوانگی بود. اما 62 نفر در زیر زمین پنهان شده بودند و بدون شک داعشی ها همه آنها را میکشتند. درگیری درگرفت و اندکی بعد یک هواپیمای عراقی ظاهر شد و به آنها شلیک کرد. بر اثر شلیک کمربند انفجاری و نارنجکهای داعشی ها منفجر شد. اعضای خانوادهی این دو برادر باور دارند که چنین رویدادی رخ داد. زمانی که از زیر زمین بیرون آمدند، تمام اعضای درگیر در نبرد کشتهشده بودند.
اکرام و محمد چودر دو قهرمان ناشناخته در عراق هستند. پسرعمویشان به دنبال عکس گشت و تصاویری از بدنهای نیمهسوخته آنها نشان داد. بدترین مسئله این است که چنین تصویری در میان مردم موصل کاملاً عادی شدهاند. بالاخره یکی از بستگان با خجالت گفت: "میخواهید تصویری از محمد زمانی که زنده بود را ببینید؟" اما ستوان پلیس فدرال که ما را همراهی میکرد گفت وقت رفتن است. ماندن در آنجا خطرناک بود. ستوان معتقد بود داعش هنوز هم همهجا جاسوس دارد.
"مرگ و میر آغاز خواهد شد"
غرب موصل جهنم بر روی زمین است، و جهنمی بسیار پر جمعیت است. اینکه مردم از گرسنگی یا تشنگی نمردند تنها به این دلیل است که ساکنان موصل خود را برای چنین روزهایی آماده کرده بودند. عراقیها همیشه انتظار بدترین چیزها را دارند و معمولاً هم حق با آنهاست. چند ماه پیش، مردم موصل آغاز به احتکار و ذخیرهسازی مواد غذایی کردند: برنج، حبوبات، زیتون، آب.
اعضای نیروی پلیس فدرال عراق در خارج از موصل
رفیع گفت: "ممکن بود تا سه ماه در خانه زندانی شویم." او میگوید افرادی که در مرکز شهر موصل گیر افتادهاند تا چند هفته دیگر نیز دوام خواهند آورد. "اما بعد از آن مرگ و میر آغاز خواهد شد."
غرب موصل دارد قربانیِ اشتراک منافع برخی گروهها میشود. دوگروهی که در شرایط عادی کاملاً نسبت به هم بدبین هستند (ارتش آمریکا و شبهنظامیان شیعه)، توافق نظر دارند که نبرد نهایی علیه داعش باید در غرب موصل اتفاق بیفتد. به این منظور، قصد دارند راه فرار مبارزان داعش و خانوادههایشان که تاکنون باز بود را ببندند. این کار را در "تکریت" و "فلوجه" و همچنین در "الباب" و "الطبقه" سوریه انجام دادند. بدین ترتیب نبردها کوتاهتر و تلفات مبارزان آزادی کمتر شد. اما اینجا اینگونه نیست. حدود 1200 مبارز داعشی در شهر حضور دارند که اکثراً با خانوادههایشان هستند و احتمالاً زنده از شهر خارج نمیشوند.
اما گمان میرود یگانی که نبرد را رهبری میکند تنها 1200 نیروی سالم و توانا داشته باشد. میزان تلفات آنها بالا بوده، و به همین دلیل نیرویهای پلیس فدرال به مبارزان خط مقدم پیوستهاند. ترجیح میدهند با مدیریت توپخانهها و با پشتیبانی نیروی هوایی نبرد را پیش ببرند.
اما مبارزه با بزرگترین سازمان تروریستی جهان ازآنچه ژنرالها تخمین زده بودند پر هرجومرج تر است. حتی بااینکه مدام خبر از پیشروی و پیروزیهای کوچک میدهند.
در غرب موصل، تنها مسئله نگرانکننده غرش انفجارها نیست. بلکه لرزش خفیف زمین است که نشان میدهد این انفجارها چقدر به ما نزدیک هستند. اما سربازان ارتش عراق فقط میخندند: "داعشی ها دارند فرار میکنند."
مناطقی که هنوز تحت کنترل داعش است
هدفی متفاوت
اما اندکی بعد صدایی به گوش میرسد نقطهای در آسمان روشن میشود. سربازان هواپیمای بیسرنشین داعش را تشخیص داده و پناه میگیرند. این هواپیماها یک تا دو کیلو مواد منفجره حمل میکنند و مجهز به دوربین هستند. یکی از سربازان سعی کرد به موقعیت بعدی برسد و از طریق رادیو درخواست شلیک به هواپیما را دهد. اما هواپیما به حرکت خود ادامه میدهد: یا ما را ندید یا به دنبال هدف دیگری بود.
یگان طلایی ارتش، بخش پاسخ اضطراری (ERD) و نیروی پلیس فدرال وزارت کشور همگی در نبرد غرب موصل شرکت دارند و هرکدام بخشی از خط مقدم را پوشش دادهاند. اما گاهی ارتباط میان این سه گروه بهطور موقت قطع میشود و معمولاً امکانِ عملیات هماهنگ وجود ندارد. بعلاوه، شبهنظامیان شیعه معمولاً در خط مقدم حضور دارند و نیروهای ویژه و بمب بارانهای هوایی آمریکا شرایط را برای داعش سخت میکند.
داعش در این نبرد شانس پیروزی ندارد. اما این ارتش تروریستی خوب میداند چگونه از ارتباطات ضعیف میان نیروهای اتلاف علیه آنها استفاده کند. اندکی بعد، در سی کیلومتری جنوب خط مقدم که باید امن باشد، صدای تیراندازی شنیدیم. برخی از نیروهای پلیس پناه گرفتند و برخی دیگر با آرامش به راه خود ادامه دادند. آیا تیراندازی واقعی بود؟ یا فقط یک تمرین بود؟
جلوتر رفتیم و فهمیدیم سه کماندوی داعش در لباس ERD میخواسته بدون جلبتوجه وارد پایگاه شود. بنا به گزارشها، دو نفر از آنها خودشان را منفجر کردند و دیگری شروع به تیراندازی به پلیسهای سردرگم کرد. منابع رسمی تعداد افراد کشتهشده را سه نفر و منابع غیررسمی 20 نفر اعلام کردند. چه کسی دوست و چه کسی دشمن است؟ گاهی اوقات حتی مأموران امنیتی نیز دوست و دشمن را از هم تشخیص نمیدهند.
اما حتی افرادی که از دست داعش آزاد شدند هم کامل در امان نیستند. پاییز گذشته، واحد ERD شروع به دستگیری مردم در روستاها و شهرهای جنوب موصل کرد. بسیاری از آنها شکنجه و کشته شدند و به زنان زیادی تجاوز شد.
ترجمه: وبسایت فرادید