در حسرت جهان بیسلاح
با کشتار جمعی غیرنظامیان از طریق استفاده از سلاحهای هستهای مسأله دارید یا ندارید، چرا این دو را بهم وصل میکنیم؟
کد خبر :
۴۴۲۵۷
بازدید :
۱۱۷۸
بئاتریس فین، مدیر اجرایی «کمپین بینالمللی حذف سلاحهای هستهای» (ICAN) به کنفرانس «سلامت صلح» دعوت شده تا با سخنرانی خود آغازگر این نشست عمومی باشد. قرار است فین درباره متن پیمان منع سلاحهای هستهای که بهتازگی تصویبشده است، صحبت کند.
این کنفرانس را سازمانی وابسته به انگلستان به نام «سازمان فیزیکدانهای بینالمللی برای پیشگیری از جنگ هستهای» یا «مداَکت» برپا کرده است. آژانس خبری پرسنزا این فرصت را پیدا کرد تا بئاتریس را به صرف قهوه دعوت کند و با او درباره زندگی این کنشگر پیگیر، از زمان تصویب معاهده، مسیری که طی کرده و برنامه آیندهاش گفتوگو کند.
«عصر روزی که پیماننامه تصویب شد به همراه اعضای آیکن با نوشابه و چیپس جشن گرفتیم. میخواستیم بیدار بمانیم!» در بوداپست این مهمانی به اندازهای که فکر میکردیم هیجانانگیز نیست، اما احساس فراغبالی و شوق بعد از رأی نهایی باید خستهکننده باشد.
نگاهی بیندازیم به زمان شروع کار آیکن در سال٢٠٠٩. شما از روز نخست در جریان پیشرفت کار بودهاید. چه زمانی با خود گفتید «بالاخره داریم به نتیجه میرسیم. از عهدهاش برمیآییم.»
دقیقا نمیدانم. اولش باور نمیکردم. وقتی گفتند «سلاحهای هستهای را بدون مشارکت کشورهایی که سلاح هستهای دارند، تحریم خواهیم کرد»، قطعا از شنیدن آن خوشحال نبودم. فکر میکنم این عکسالعمل طبیعی است، مخصوصا وقتی که زمینه فعالیت شما سلاحهای هستهای باشد، چون ما اینگونه عمل نمیکنیم. ما میایستیم و بحث میکنیم.
بعد به در کشورهای دارای سلاح هستهای میکوبیم و میگوییم «لطفا، لطفا، لطفا کاری انجام بدهید» و البته آنها کاری انجام نمیدهند. ما به خانه برمیگردیم و بار دیگر دوباره سعی میکنیم.
یادم میآید دفعه اول که این خبر را شنیدم با خودم فکر کردم «این چه فایدهای دارد؟ من که به آن اعتقادی ندارم.» بعد برای شرکت در نخستین کنفرانس تبعات انسانی سلاحهای هستهای به اسلو رفتم. بیانیه بشردوستانه را در سال ٢٠١٢ دیده بودم و به نظرم خیلی خوب بود. دفعه اولی که احساس کردم داریم کاری را پیش میبریم، در مجمع جامعه مدنی در اسلو بود.
وقتی که گری لارسن، وزیر امور خارجه نروژ سخنرانی کرد و برای حضار توضیح داد که چگونه اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل (P٥) به نروژ اعتراض کردند و چند روز پیش از کنفرانس تصمیم گرفتند در این جلسه حاضر نشوند.
ما و تیم آیکن نسبت به عکسالعمل مردم به تحریم کنفرانس از سوی پنج کشور شورای امنیت سازمان ملل نگران بودیم، چون این نخستین باری بود که آنها چیزی را تحریم میکردند. هیچوقت این اتفاق نیفتاده بود، چون هیچکس، هیچ پیشنهادی به آنها نمیدهد وقتی میدانند آنها انجامش نخواهند داد.
لارسن گفت «نمایندگان P٥ در وزارت خارجه به دیدارم آمدند. استدلالهای خود را داشتند و من چه میتوانم بگویم؟ استدلالهایشان خیلی قانعکننده نبود!» همه حاضران خندیدند و این نخستین باری بود که ما همه به P٥ خندیدیم. یادم میآید آنجا نشسته بودم و با خودم فکر میکردم که «معرکه شد! خب حالا احساس متفاوتی دارم، همهچیز تغییر خواهد کرد.»
موضوع دینامیک قدرت است، بنابراین هیچکس برایش مهم نبود که آنها حضور نداشتند، چون لارسن این اعتمادبهنفس را داشت تا بگوید که نبود آنها اهمیتی ندارد. ما این اعتمادبهنفس را داشتیم که جلسه را برگزار کنیم. در کنفرانس وین (سومین کنفرانس درباره عواقب انسانی سلاحهای هستهای) هم درباره این مسأله صحبت کردیم.
موضوع کنفرانس «شجاعت منع سلاحهای هستهای» بود. این موضوع فقط مربوط به شجاعت وزیر امور خارجه نیست، بلکه ما هم باید جرأت کنیم به اهمیت این موضوع فکر کنیم. جرأت کنیم در برابر افرادی بایستیم که در مهمانیها میبینیم که میگویند «آهان! شما روی مسأله سلاحهای هستهای کار میکنید. چه احمقانه. هیچ کاری نمیتوانید بکنید.»
اگر میخواهید کاری را پیش ببرید باید شجاعت فردی داشته باشید. برای به دست گرفتن کنترل امری خاص، شجاعت لازم است. شاید کارساز نباشد، اما در هر صورت کاری انجام خواهد شد. در اسلو، نمیدانستم که روزی به این معاهده دست مییابیم. به نظر آرزوی دوری میآمد، اما بههرحال احساس میکردیم که داریم کاری را پیش میبریم.
با توجه به کندی فعالیت ان.پی.تی، این معاهده عجولانه بهنظر میآید، نه؟ چون هرسال مسألهای وجود دارد؛ کنفرانسهای بشردوستانه، گروه کاری بدون محدودیت، قطعنامههای مجمع عمومی سازمان ملل و بعد این معاهده.
افراد زیادی فکر میکنند که تمام مراحل از پیش طراحی شده بودند، اما ما واقعا نمیدانستیم بعد از هر مرحله چه اتفاقی خواهد افتاد. فکر میکنم این موضوع هم کمی اهمیت انجام شدن کار را نشان میدهد.
حتی اگر نمیدانید آخر کار چه میشود، راهتان را به جلو ادامه دهید، چون برنامه از کنفرانس اجباری سازمان ملل برای اقدامات بیشتر خلع سلاح هستهای بهدست گروههای کاری بدون محدودیت شروع شد. پس از آن قطعنامه (در سازمان ملل) و بعد پروسه مجمع عمومی سازمان ملل خواهد بود. منظورم این است که هدف ما کنفرانس اوسلو بود و بعد شروع فوری مذاکره. بعد «بله حتما، کنفرانسی دیگر، خیلی هم عالی».
بعد به نایاریت (کنفرانس دوم درباره عواقب انسانی سلاح هستهای) رسیدیم، به نقطه غیرقابل بازگشت. با خودمان گفتیم «آهان، بعدی حتما مجوز مذاکره خواهد بود.» در وین بیعانه را دریافت کردیم «باشه، این را قبول میکنیم». امیدوار بودیم که کنفرانس آفریقای جنوبی (مذاکرات معاهده) برگزار شود، اما نشد.
ان.پی.تی یا پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای به وجود آمد (در کنفرانس ان.پی.تی که هیچ توافقی انجام نشد و به بنبست رسیدند). سکوی پرتاب خوبی بود، ولی هیچ مذاکرهای در کار نبود. اگر کمی خود را وفق بدهید، حرکت همیشه به سمت جلو خواهد بود. برای ناظران خیلی واضح است که تمام مراحل به دنبال هم طی شدهاند، درحالیکه در داخل هرجومرج بسیاری بوده است.
درباره شروط معاهده بگویید. بسیاری از انجمنهای جامعه مدنی، مخصوصا پاکس (جنبش صلح بینالمللی کاتولیک)، امیدوار بودند که بخش ویژهای درباره ممنوعیت تامین مالی وجود خواهد داشت. آیا فکر میکنید اینکه در معاهده بهطور مشخص صحبتی دراینباره نشده، از ارزش آن کم میکند؟ یا برای جامعهای مدنی که میخواهد رو به جلو پیش برود، مشکلاتی ایجاد میکند؟
خیر. بدیهی است که ما دوست داشتیم این موضوع در معاهده ذکر شود، چون هرچه معاهده صریحتر باشد، مباحثه درباره آن در داخل کشورها دردسر زیادی ندارد. اما در عینحال ائتلاف مهمات خوشهای کمپین بزرگی شکل داد و با اضافهکردن شرط همکاری در معاهده، بانکها از سرمایهگذاری برای این سلاحها محروم شدند.
سوزی اسنایدر، از کمپین پاکس با موضوع «روی بمبها سرمایهگذاری نکنید» با چند بانک صحبت کرد و آنها پاسخ دادند که «موضوع کمک نیست، موضوع ممنوعیت است. اگر ممنوع شود و دولت من آن را پذیرفته باشد، پس ما نمیتوانیم سرمایهگذاری کنیم. اگر فقط بهطور مشخص سرمایهگذاری ممنوع باشد، چرا باید برای اسلحه ممنوعه سرمایهگذاری کنیم؟»
پس فعلا همه چیز خوب است. منظورم این است که ما دوست داشتیم صریحتر باشد، چون بسیاری از کشورها نگران بودند و نمیدانستند این شروط آنها را تا کجا تحریم میکند. آیا میتوانند از بویینگ هواپیما بخرند؟ بهطور مشخص منظور سرمایهگذاری روی سلاحهای هستهای و تجهییزات آن است. میبینیم که این قوانین هرسال نسبت به قبل پیشرفتهتر میشوند.
توافقنامه مهمات خوشهای نخستین توافقنامه برای رسیدگی به قربانیان است و حالا ما این شرط را در این معاهده قرار دادیم. فعالان محیطزیست در ابتدا از شرط جلوگیری از تخریب محیطزیست خوشحال نبودند (آنها میخواستند که جزییات بیشتری داشته باشند)، اما در عین حال این نخستینباری است که ما این موضوع را وارد معاهدهای کردیم و بعدها هم وارد معاهدههای دیگر میشود.
پس معاهده برای امضاشدن در بیستم سپتامبر آماده است. فکر میکنید چند کشور برای امضا کردن آن صف خواهند کشید؟ توییتی را از کشور اتریش دیدم که گفته بود آنها امضا خواهند کرد.
اتریش تنها کشوری است که اعلام عمومی کرده است. ما یکی داریم پس مطمئنیم که میتوانیم به سرعت صدها امضا جمع کنیم. این هفته، هفته جلسات سران دولتها در مجمع عمومی سازمان ملل است، پس کار ما کمی مشکل خواهد بود.
وقتی که سران دولتها در نیویورک حضور دارند، دیدار با آنها سخت است. رؤسای دولتها در ساعت مختلف وارد سازمان ملل میشوند، پس ممکن است برخی از کشورها در دو ساعت مراسم امضا حضور نداشته باشند. اما اگر بخواهند آن را امضا کنند ممکن است دو سه روز بعد بتوانند. با این حال، نشنیدهایم کسی بگوید نمیخواهد امضا کند.
از سوئد و سوییس شنیدهایم که در کشورهایشان بازرسیهای قانونی انجام میدهند و احتمالا تا ٢٠ سپتامبر آماده نمیشوند. پارلمان سوئد ١٦ سپتامبر باز میشود و آنها میخواهند درباره این موضوع در پارلمان صحبت کنند. انتخاباتی در نیوزیلند در ٢٣سپتامبر انجام خواهد شد پس آنها اجازه ندارند امضا کنند.
خوب نیست که معاهده را سه روز قبل از انتخابات عمومی امضا کنند. پس احتمالا باید دولت جدید تصمیمگیری کند. موارد اینچنینی وجود دارد، اما کشورهای کمی گفتهاند که «ما آن را امضا نخواهیم کرد».
اگرچه، فشارهای زیادی از طرف دولتهای دارای سلاحهای هستهای وجود دارد، مدارکی از اعتراضهای جدید مثلا در سوئد درز کرده است. تهدیدات مستقیمی برای منع خرید اسلحه از کارخانههای اسلحه سوئدی صورت گرفته است. پس خواهیم دید که این فشارها چه تاثیری میگذارند. اما من فکر میکنم همه چیز خوب پیش برود و ما میتوانیم حدود ٧٠، ٨٠ کشور را متقاعد کنیم که امضا کنند.
یکی از شگفتیهای آیکن٬ توانایی آن در گردهم آوردن جوانان تازهنفس در موضوع خلع سلاح هستهای است. آیا از زمان معاهده وقت داشتهاید درباره مراحل بعدی یا کمپین بعدی فکر کنید. اینکه چگونه این اطلاعات بسیار مهم درباره عواقب انسانی سلاحهای هستهای را به افراد جدید انتقال دهید تا آنها انگیزهشان را از دست ندهند؟
کمی. امضا و تصویب مهمترین بخش کار ما است اما ما باید کشورهای چتری (کشورهایی که با آمریکا عهدنامه دارند تا آمریکا به جای آنها از سلاحهای هستهای استفاده کند) را دور هم جمع کنیم تا به آنها بگوییم چگونه این معاهده را به بهترین روش به کار خواهیم برد. اینکه ما معاهده را داریم خیلی مهم است. در حقیقت (جرمی) کوربین درباره آن صحبت کرده و گفته «خب، شما این دولتها را میشناسید که سلاحهای هستهای را ممنوع کردهاند.»
این گفته به معاهده مشروعیت میدهد. تقریبا همانطور که سخنرانی اوباما در مذاکرات پراگ به این معضل مشروعیت میدهد. خیلیها شکایت کردند که او به اندازه کافی کار نکرده اما آن سخنرانی برای ما مهم بود، چون نشان داد ما سادهلوح نبودیم که این موضوع را انتخاب کردیم. این معضلی است که حتی رئیسجمهوری آمریکا به اهمیت آن فکر میکند، حتی اگر کاری برای آن انجام ندهد.
اما داشتن معاهده باعث میشود تا افراد جدید راحتتر با ما همراه شوند، چون این یک معاهده بینالمللی است. کسی نمیتواند آن را انکار کند و حتی مخالفان هم باید با آن ارتباط برقرار کنند. پس همهچیز یک پله جلو رفته و به تکیهگاهی برای پروژهها و تلاشهای جدید تبدیل شده است. فکر میکنم باید در کشورهای اروپایی و کشورهای دارای سلاحهای هستهای بیشتر فعالیت کنیم. حمایت عمومی را جلب کنیم. اطلاعاتی درباره فشار آمریکا بر سوئد درز کرده و حالا بحث بزرگی درگرفته که سوئد امضا خواهد کرد.
این عقیده که تنها حزب چپ رادیکال است که موافق ممنوعیت سلاحهای هستهای است باید بیشتر تجزیه شود و آن را دوباره به مشکلی بشردوستانه تبدیل کنیم. ما باید آنها را مجبور کنیم توضیح دهند چرا میخواهند از سلاحهای هستهای استفاده کنند. چرا آنها میخواهند از سلاحهای کشتار جمعی استفاده کنند تا با سری بالا شهروندان را قتل عام کنند.
چرا اینها برایشان سوال نیست؟ به جای آنکه به این پاسخ بدهند که چرا میخواهند موافقتنامههای امنیتی ما را از بین ببرند، طوری با ما برخورد میکنند انگار این ما هستیم که باید دلیلی داشته باشیم. درحالیکه آنها باید دفاع کنند چرا به سلاحهای کشتار جمعی نیاز دارند و برای چه چیزی و چگونه از آن استفاده خواهند کرد.
بدونشک ۹سال گذشته برای شما سالهای پراسترسی بوده و در موقعیتهایی با خود فکر کردهاید «خدای من، این کار خیلی دشوار است.» از کجا الهام میگرفتید، چه چیزی به شما این قدرت را میدهد تا بگویید «اصلا میدانی، خیلی سخت است اما من باید به راهم ادامه بدهم.» این انرژی از کجا میآید؟
فکر میکنم از تمام همکارانم. بدون هیچ شکی، تمام سازمانهایی که با ما همکاری کردهاند و تمام انسانهای شریف درون این شبکه، چه در آیکن و چه در دولت و کمیته بینالمللی صلیب سرخ، انسانهایی بسیار باهوش و ماهری هستند. در آیکن به ما خوش میگذشت. اگر خوش میگذرد، پس واقعا مهم نیست که پیرمردی در آمریکا نشسته درباره تحریم توییت کند. ما میدانیم که داریم کار درستی انجام میدهیم و این برایمان کافی است.
ما الان نباید همه را راضی کنیم که این انرژی بیشتری برای خلق ابتکار میپروراند. فکر میکنم یکی از چیزهایی که میتوانید ببینید ناامیدی دولتهای دارای سلاحهای هستهای است، چون برای ما مهم نیست که آنها با ما همراهند یا نه. این موضوع واقعا آنها را اذیت میکند، چون ما با موضع قدرتی که خودمان درست کردهایم به کارمان ادامه میدهیم. آنها بر ما مسلط نیستند و ما آنها را به رسمیت نمیشناسیم.
هربار که به واشنگتن دیسی یا حتی لندن میرویم، جلساتی برگزار میکنیم. با خود فکر میکنید که این کار خیلی سخت است و بعد این توییتها را میبینید و مقالهها را میخوانید که از معاهده بد میگویند. بعد افسرده میشوید و فکر میکنید که کسی قرار نیست ذهنیتش را تغییر دهد و فقط با افرادی که با شما کار میکنند، جلسه میگذارید. اما بعد میبینید که همه چیز عالی شد. ما این کار را کردیم و حالا معاهده داریم.
من معتقدم که باید بلندپروازیها را کم کرد. مثلا اینکه شاید دنیا را تغییر ندهید و قطعا تغییر نخواهید داد. فکر میکنم دنیای بدون سلاحهای هستهای همانند دنیای با سلاحهای هستهای خواهد بود. من واقعا فکر نمیکنم تفاوتی وجود خواهد داشت، چون به قدر کافی سلاحهای متعارف برای منفجرکردن هرجایی که دوست داشته باشیم داریم. اگر هیچکس سلاح هستهای نداشت آنوقت یک چیزی. پس سعی میکنیم خواستههای زیادی در آیکن نداشته باشیم. اما ما یک معاهده داریم و این خیلی خوب است!
و این رفتار را فقط زمانی میتوانید داشته باشید که دور خود را با افرادی که با شما روی مسألهای مشترک کار میکنند، پر کنید. افراد زیادی این کار را برای مینها و مهمات خوشهای انجام دادهاند. اینگونه رفتارکردن کاملا امکانپذیر است. نباید به آنهایی که فقط منفی صحبت میکنند و تمام مدت به ما میگویند که اشتباه میکنیم، گوش دهیم.
چرا ما به دنبال این عقیده هستیم که باید رضایت و توافق عمومی را جلب کنیم؟ چون اگر همه برای انجام کاری موافق بودند، چیزی تغییر نمیکرد. به دنیا نگاه کنید، وضع وحشتناکی دارد. اگر بخواهیم تغییری ایجاد کنیم، باید غیردوستانه و خشن باشد. طبیعتا از دیگر معاهدهها هم الهام گرفتیم، همچنین از جنبشهای اجتماعی مانند حقوق مدنی، حق رأی دادن زنان، ضدآپارتاید. این فعالان هم به حاشیه رانده شدند، آنها را دیوانه صدا کردند.
مردم گفتند آنها خیلی خشن هستند و باید توافق کنند. منظورم این است که تصور کنید مردم بگویند باید با نازیها توافق کنیم. «بیاید با آنها نقاط مشترک پیدا کنیم، بین نازیها و نئونازیها پل بسازیم. شاید وجود کمی نازیسم بد نباشد اما نه خیلی.» واقعا مسخره است! یا با کشتار جمعی غیرنظامیان از طریق استفاده از سلاحهای هستهای مسأله دارید یا ندارید. چرا این دو را بهم وصل میکنیم؟
٧ سپتامبر ٢٠١٧
مترجم: یاسمن طاهریان
۰