رمزگشایی از پروژه بن‌سلمان

رمزگشایی از پروژه بن‌سلمان

به موازات تشدید اقدامات ضدایرانی عربستان سعودی که با تصفیه حساب‌های سیاسی و تحولات لبنان و یمن همراه شده است، این سوال مطرح شده که هدف محمد بن سلمان از این پروژه چیست و آیا این وضعیت، عربستان را به سمت جنگ با ایران پیش خواهد برد یا خیر؟ در پاسخ به این سوال دو سناریو مطرح شده است که سناریوی اول با پرداختن به ابعاد درگیری مستقیم، این وضعیت را اگرچه منتفی نمی‌داند، اما احتمال آن را نسبت به سناریوی دوم که شکل‌دهی به یک ائتلاف منطقه‌ای برای مهار نقش منطقه‌ای ایران است، پایین می‌داند.

کد خبر : ۴۵۵۷۵
بازدید : ۲۳۱۶
رمزگشایی از پروژه بن‌سلمان تغییرات شتابان داخلی در عربستان سعودی که همزمان با تحولات منطقه‌ای در لبنان (استعفای سعد حریری در ریاض) و یمن (حمله موشکی حوثی‌ها به فرودگاه ملک خالد) نیز همراه شده است، ضمن دامن زدن مجدد به فضای ایران‌هراسی و این بار بر سر برنامه موشکی، این سوال‌ را میان افکار عمومی و محافل علمی برجسته ساخته است که آیا ایران و عربستان پس از سال‌ها تنش و رقابت پیدا و پنهان، به سمت جنگ و درگیری مستقیم پیش خواهند رفت؟ آیا در مقطع کنونی جنگ میان دو کشور واقعیت پیدا کرده، یا این بیشتر یک بلوف بزرگ از سوی محمد بن‌سلمان و مقامات سعودی برای پوشاندن اهداف دیگر از جمله تسویه حساب‌های سیاسی در داخل عربستان است؟ پاسخ دقیق به این سوال‌ها اگرچه دشوار است، اما می‌توان براساس دیگر نشانه‌ها و تحولات پیشین و پسینی که به سرعت درحال اتفاق افتادن است، به آن جواب داد.
جنگ؛ محتمل اما کمرنگ

اظهارات تند مقامات سعودی در مقطع کنونی که البته در دو سال اخیر و پس از روی کار آمدن ملک‌سلمان به اوج رسیده است به این فضا دامن زده که عربستان برای یک رویارویی مستقیم با ایران آماده می‌شود. خریدهای تسلیحاتی انبوه از آمریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه، جنگ یمن، حمایت مالی و رسانه‌ای از رویکرد دولت ترامپ علیه ایران، تلطیف روابط با اسرائیل، وعده کشاندن جنگ به داخل ایران از سوی محمد بن‌سلمان و دیگر نشانه‌های موجود همگی نشان می‌دهد که عربستان درصدد افزایش قدرت داخلی و منطقه‌ای خود به‌خصوص ائتلاف با دشمنان سابق علیه تهران است.

این استدلال به‌خصوص با باخت‌های ژئوپلیتیک ریاض در برابر تهران نیز تقویت شده است. سعودی‌ها در بیشتر جبهه‌های نبرد با ایران از جمله در عراق، سوریه، لبنان و یمن، برتری نسبی خود را از دست داده‌اند و همزمان با مشکلات دیگری از جمله سرایت بحران به بحرین و تنش با قطر نیز مواجهند. ترکیه، پاکستان و مصر نیز که تا قبل از این به‌نظر می‌رسید همپیمانان عربستان در منطقه در هرگونه درگیری با ایران هستند، در مقطع کنونی و به‌دلیل وجود برخی منافع مشترک با تهران، دچار سردرگمی و عدم موضع‌گیری روشن هستند. ائتلاف گسترده عربی و اسلامی عربستان علیه تروریسم که تا پیش از این گفته می‌شد یک محور سنی علیه ایران و همپیمانان آن است، نیز با بحران کارکردی مواجه است. همه این موارد نشان از این دارد که عربستان، ایران را مقصر این تحولات می‌داند و درصدد است تا با مقابله با تهران، ضمن عقب راندن ایران، تکلیف این رقابت تنش‌زا و فرسایشی را در جهت تبدیل شدن به هژمون منطقه‌ای فراهم کند.

اگرچه نمی‌توان این سناریو را با توجه به سیال بودن تحولات و تکثر متغیرها منتفی دانست، اما به دلایل مختلف، احتمال آن بسیار پایین است. اصلی‌ترین علت، عدم تمایل عربستان برای رویارویی مستقیم با ایران است. چه به‌دلیل آسیب‌پذیری‌های سرزمینی از جمله قرار گرفتن تاسیسات و میادین نفتی این کشور در شرق عربستان با جمعیت شیعه و در ساحل خلیج‌فارس و چه به‌دلیل برخی ضعف‌های نظامی و مهم‌تر از اینها، مشخص نبودن ابعاد و گستره و دورنمای چنین جنگی است که باعث می‌شود تا مقامات سعودی از ورود به چنین فرآیندی اجتناب کنند. اما شاید دلیل مهم‌تری که باعث می‌شود تا عربستان سعودی از ورود به درگیری مستقیم نظامی با ایران اجتناب کند، برنامه‌های اقتصادی این کشور به‌خصوص چشم انداز ۲۰۳۰ است که در آن تاکید شده که عربستان سعودی ‌باید در یک روند پایدار به توسعه همه‌جانبه به‌خصوص در سطح منطقه دست پیدا کند. طبیعتا با چنین نگاهی که مبتنی بر جذب سرمایه‌گذاران خارجی، ایجاد شهرها و شهرک‌های اقتصادی، علمی و تفریحی در یک فضای باثبات و به دور از تنش است، جنگ هیچ توجیهی برای مقامات آل‌سعود به‌خصوص محمد بن‌سلمان نخواهد داشت، بلکه کاملا در تضاد با چنین نگاهی است.
مهار نقش منطقه‌ای تهران

از این زاویه است که باید به استدلال آن دسته از کسانی که معتقدند عربستان با همراهی آمریکا و اسرائیل دست به چنین اقدامی خواهد زد، پاسخ داد. اگرچه شاهد یک نوع همسویی بین این بازیگران در پروژه فشار بر ایران هستیم، اما این به منزله همگرا شدن نظرات آنها در ورود به یک جنگ مستقیم نیست، بلکه تمرکز بر نقش منطقه‌ای ایران و فشار بر متحدان تهران از جمله حزب‌الله لبنان است. در این خصوص برنامه موشکی ایران و کمک‌های تهران به متحدان منطقه‌ای خود در این راستا قابل تعریف است و شاهد یک نوع اجماع نسبی در این مورد هستیم. اصلی‌ترین طرحی که باعث شده تا برنامه موشکی ایران مجددا در یک فضای بین‌المللی مطرح شود قانون کاتسا است. این قانون راهبرد منطقه‌ای مقابله با تهدیدهای متعارف و غیرمتوازن ایران در خاورمیانه و شمال آفریقا، اعمال تحریم‌های بیشتر در پاسخ به برنامه موشک‌های بالستیک ایران، اعمال تحریم‌های مرتبط با تروریسم در رابطه با سپاه پاسداران، اعمال تحریم‌های بیشتر در رابطه با اشخاص مسوول در نقض حقوق بشر، اعمال تحریم‌های تسلیحاتی، تداوم تاثیر تحریم‌های مرتبط با حمایت ایران از تروریسم و... است که در کنگره آمریکا تصویب و به امضای ترامپ رسیده و از ۹ آبان اجرایی شده است. این طرح در سطح منطقه‌ای با همراهی عربستان و اسرائیل همراه شده و در سطح بین‌المللی نیز برخی دولت‌های اروپایی همچون فرانسه بر آن تاکید کرده‌اند.

در همین ارتباط، امانوئل ماکرون رئیس‌جمهوری فرانسه در سفر خود به ریاض، ضمن تاکید بر این موضوع که مواضع سعودی درباره ایران بسیار تند است و با نظر ما همسان نیست، به موضوع موشکی ایران و انصارالله یمن پرداخت و ابراز کرد که این موضوع نگران‌کننده است. وزیر خارجه عربستان نیز در تازه‌ترین اظهاراتش علیه ایران، گفت عربستان خواهان اعمال تحریم‌های تازه علیه ایران است. جبیر گفت: «امیدواریم اعمال تحریم‌های تازه علیه ایران به‌دلیل حمایت این کشور از تروریسم و نقض قطعنامه‌های موشکی شورای امنیت سازمان ملل، را شاهد باشیم.» او پیش از این مدعی شده بود که ایران ارتش یمن را به موشک‌های بالستیک مجهز کرده است. همچنین ییسرائل کاتز، وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی، گفته است که کناره‌گیری سعد حریری از نخست‌وزیری لبنان فرصتی برای ایجاد فشار دیپلماتیک بر ایران و حزب‌الله، با هدف تضعیف و خلع سلاح حزب‌الله در لبنان است.

از این زاویه است که هدف عربستان نه جنگ و رویارویی مستقیم با تهران، بلکه مهار نقش منطقه‌ای ایران و متحدان آن از طریق یک ائتلاف منطقه‌ای است که ضمن بالا بردن هزینه‌های اقدامات تهران، مشروعیت این اقدامات را نیز با تحریم‌های گسترده، مخدوش کند. اگرچه این بحران‌آفرینی سعودی‌ها برای برقرار ساختن موازنه، مجددا به تنش‌ها دامن می‌زند و جنگ نیابتی تهران و ریاض را وارد فرآیند جدیدی می‌سازد که اتفاقا موردنظر سعودی‌ها از جمله عبدالرحمن راشد از شرق‌الاوسط قرار گرفته است، اما به تعبیر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، یک فرد با تجربه‌تر ممکن بود متوجه شود که شرط‌بندی بالاتر روی انتخاب‌های غلط با دامن زدن به بحران‌های بیشتر عاقلانه نیست و تنها می‌تواند به پشیمانی بینجامد: صدام، طالبان، زرقاوی، داعش و اکنون یمن، قطر و لبنان.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید