سقوط ٧ و ٣ دهم ریشتری

سقوط ٧ و ٣ دهم ریشتری

من نمی‌دانم وضع ساختمان‌های مسکن مهر در سرپل‌ذهاب چه بوده و لااقل در این روزهای فاجعه هم برایم اصلا مهم نیست. مهمترش این است كه دعوی مسکن مهر در اوج روزهای فاجعه نشانه‌ای از سقوط اخلاق سیاسی و ابتذال سیاست در ایران است.

کد خبر : ۴۶۰۸۴
بازدید : ۱۴۷۱
سقوط ٧ و ٣ دهم ریشتری
کامبیز نوروزی | من نمی‌دانم وضع ساختمان‌های مسکن مهر در سرپل‌ذهاب چه بوده و لااقل در این روزهای فاجعه هم برایم اصلا مهم نیست. مهمترش این است كه دعوی مسکن مهر در اوج روزهای فاجعه نشانه‌ای از سقوط اخلاق سیاسی و ابتذال سیاست در ایران است.
زلزله همیشه از میزان مقاومت و پایداری سازه‌ها و بنا حکایت می‌کند؛ اما همین زلزله از میزان توانمندی و پایداری و مقاومت چیز دیگری هم حکایت می‌کند که نامش سیاست است. زلزله کرمانشاه به عیان نشان داد که سازه‌ای به نام سیاست در ایران ناایمن‌تر و لرزان‌تر از چیزی است که تصور می‌شود.
این ناپایداری و تزلزل را می‌شود در بی‌سامانی عملیات امدادونجات دید، می‌شود در به‌هم‌ریختگی و بحران‌زدگی و بی‌کفایتی مدیریت بحران و سازمان‌های مسئول دید، می‌توان در انفعال و شلختگی و وارفتگی سیستم اطلاع‌رسانی دولت و صداوسیما دید؛ اما بیشتر از همه اینها می‌توان در چیزی دید که نشان می‌دهد نه فقط اخلاق که ادب هم از عرصه سیاست رخت کشیده است.
هر واقعه خرد و کلان اقتضای ادب خاص خود را دارد. زلزله یک فاجعه انسانی است. حادثه‌ای است که در آن آدم‌ها و زندگی‌ها از بین می‌روند. در یک لحظه همه‌ چیز به هوا می‌رود. اگر چه ما به اعداد بزرگ مرگ و فاجعه عادت کرده‌ایم و عادت فراموشی می‌آورد و فراموشی، عادت را در وجود ما تثبیت و تعمیق می‌کند اما زلزله همه اعداد بزرگ مرگ و ویرانی و فاجعه را دریک لحظه فشرده می‌کند.
فشردگی زمانی فاجعه، ابعاد بزرگتری از فاجعه را در چشم و جان فرو می‌کند. ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین ادب فاجعه این است که در زمان فاجعه، هر چیز غیر از تمایلات انساندوستانه کمک و نجات و همدردی به کنار می‌رود. در فاجعه تنها چیزی که می‌ماند، ضرورت کمک است.
خیلی دیده‌ایم که وقتی کسی مرض مرگ دارد، دارد می‌میرد، یا مرده است، حتی دشمنان او، لااقل چند روزی دندان به جگر می‌گیرند و به دلداری و تسلای اطرافیان مریض نزدیک به مرگ یا بازماندگان او می‌آیند. لااقل چند روزی ساکت‌اند. اگر طلبی دارند، مطالبه نمی‌کنند. اگر امانتی نزد او دارند، چیزی نمی‌گویند. اگر کینه‌ای به دل دارند، در دل نگه می‌دارند. به قول آن مثل معروف، صبر می‌کنند تا آب کفن میت خشک شود.
این ساده‌ترین و مرسوم‌ترین ادب عزا و فاجعه است که عامی‌ترین مردمان کوچه و بازار هم به آن پایبندند؛ یعنی فاجعه را ابزار کسب و کار یا منافع خود نمی‌کنند. بلوای وضع مسکن مهر در سرپل ذهاب که از نخستین یا دومین روز زلزله شکل گرفت، به خوبی نشان داد که بعد از تلاشی قانون و افول اخلاق در عرصه سیاست، حالا نوبت نمایش اضمحلال «ادب انسانی» سیاست در فاجعه است.
فرض کنید در مراسم تشییع کسی یا هنگام سوختن خانه کسی یا وسط مراسم ختم، یک‌ نفر بلند شود بگوید ‌ای مردم بدانید که این آدم مال مردم‌خور بود، متجاوز بود، خائن بود و.... حتی اگر هم او چنین بوده باشد که آن آدم جار می‌کشد، شما چه قضاوتی خواهید داشت. فرضمان را ادامه بدهیم.
یک نفر دیگر بلند می‌شود وسط مراسم تشییع یا آتش‌سوزی یا ختم، پاسخ آن اولی را می‌دهد و می‌گوید تو غلط کرده‌ای که این حرف را می‌زنی، خیلی هم آدم خوبی است یا خوب بود. هر چه هستند باشند و کدام درست می‌گویند، اما در این مشترکند که هر دو خروس بی‌محلند.
مهم نیست چه‌ کسی شروع کرده است؛ مهاجم و مدافع ادب نمی‌دانند. مسکن مهر محصول مدیریت احمدی‌نژاد است. طرحی که از همان ابتدا محل بحث‌های فراوان بود. از خوب و بد مسکن مهر این‌جا چیزی نمی‌خواهم بنویسم. طرحی است که حدود١٢-١٠سال از آن می‌گذرد. هر چه هست این طرح بیش از آن‌که یک طرح ساختمانی باشد، به طرحی کاملا سیاسی بدل شده است که خوب و بد آن به منزله شکست و پیروزی یک جریان سیاسی است.
مسکن مهر نماد و پرچم سیاسی یک جریان سیاسی است. حالا در میان مرگ و ویرانی آدم‌ها و خانه‌ها، درست در وسط عزای زلزله و بحران مرگ و ویرانی، مقام‌های ارشد مملکت ساختمان‌های مسکن مهر سرپل ذهاب را به ابزار دعوای سیاسی بدل کرده‌اند؛ مردم از عوام و خواص هم دنبال آنها.
دولت یا سازمان صداوسیما هم که می‌توانند با یک گزارش کارشناسی ساده بگوید لااقل چه اتفاقی برای ساختمان‌های مسکن مهر افتاده است و تا حدی دعوا را فیصله دهد، کنجی خزیده و منفعلانه فقط نگاه می‌کند. اینها یعنی که ادب از سیاست ایران رخت بربسته. ساده‌ترین قاعده ادب اقتضا می‌کند لااقل چند روز دندان به جگر بگیرید. بگذارید آوار از روی آدم‌ها برداشته شود. بگذارید آب کفن مردگان خشک شود، بعد. آن معجزه هزاره سوم، آن‌قدر معجزه‌های معکوس به جا گذاشته است که با چند روز صبوری در دعوا بر سر آنها، چیزی دیر نمی‌شود.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید