سرمای سینما قبل از جشنواره

سرمای سینما قبل از جشنواره

«سد معبر» هم که نوشته خود روستایی ست مسلما از این جریان دور نیست و متعلق به همین مسیری است که امسال سینمای ایران دارد طی می‌کند.

کد خبر : ۴۸۱۱۵
بازدید : ۱۹۷۷
فرادید | در حالی که تنها یک ماه به آغاز جشنواره فیلم فجر باقی مانده فیلم‌های جدید سینمایی که در حال حاضر روی پرده سینما‌ها است مورد شاخصی ندارد، نه آنطور که بشود نام کارگردان سرشناسی را دید و آنگونه که محتوای فیلم‌ها چنگی به دل بزند. در مجموع سینمای ایران در حال حاضر روز‌های بی رونقی را می‌گذراند. شاید پس از جشنواره کمی حال و هوای سینما عوض شود.

*سد معبر
کارگردان: محسن قرایی، محسن قرایی متولد ۱۳۶۲ در بهشهر است. فارغ التحصیل رشته مهندسی معدن از دانشگاه تهران است. فعالیت سینمایی خود را از سال ۱۳۸۶ در مقام دستیار دوم کارگردان با فیلم صدسال به این سال‌ها آغاز کرد.

نویسنده: سعید روستایی
بازیگران: حامد بهداد، باران کوثری، محسن کیایی، اکبر رحمتی، نادر فلاح، عرفان ناصری، مرتضی آقاحسینی، بهرنگ علوی، نگار عابدی، آوا شریفی، علیرضا کمالی، بهرام سروری نژاد، سجاد رحیمی، گیتی قاسمی، غلام علی رضایی، فتح الله طاهری، مهدی میری، حسام محمودی، رونیکا نعمت الله

خلاصه داستان:
داستان قاسم کارمند اداره سد معبر شهرداری را روایت می‌کند که در تلاش است وضعیتِ زندگیِ خود را بهبود ببخشد، اما در این راه با نرگس همسرش اختلافِ نظر دارد.
سرمای سینما قبل از جشنواره
نماوا بلاگ : «خسته نباشید» اولین فیلم محسن قرایی در سالی که اکثر فیلم‌ها نمونه دست چندمی و نزول یافته‌ای از آثار فرهادی به خصوص «جدایی نادر از سیمین» بودند، یک فیلم سرحال و بامزه بود که فضا و حال و هوایش ربط چندانی به مسیر اصلی که سینمای ایران در آن سال طی می‌کرد نداشت و درست مانند قهرمانش، خود فیلم هم به یک شیطنت بامزه می‌مانست و باز هم مانند قهرمانش، «خسته نباشید» هم به دنبال شور زندگی و لذت زندگی در لحظه بود. پر از سکانس‌های خوب و قوی که نه تنها داستان را پیش می‌برد که تماشاگر را هرچه بیشتر درگیر تجربه «لحظه» و «لذت بردن از لحظه» می‌کرد.

اولین نگرانی، اما از تفاوت فاحش میان حال و هوای «خسته نباشید» و «سد معبر» هنگامی جرقه خورد که با نام سعید روستایی به عنوان فیلمنامه نویس اثر روبه‌رو شدم. بدعت و سرخوشی فیلمسازی قرایی کجا و نگاه تلخ و ناامیدانه سعید روستایی به نجات انسان کجا؟

«سد معبر» هم که نوشته خود روستایی ست مسلما از این جریان دور نیست و متعلق به همین مسیری است که امسال سینمای ایران دارد طی می‌کند. درامی شهری که در خیابان‌های تهران و در میان آدم‌هایی از طبقات پایین جامعه می‌گذرد، با ستایش همیشگی فقر و پر و بال دادن به گستره بدبختی آدمی و دشواری زندگی!
فیلمنامه و فضای ذهنی روستایی بر شم فیلمسازی و خوش قریحگی قرایی چیره گشته و نتیجه‌اش فیلمی شده که دیگر مانند اثر اول کارگردان حکم یک خروج اضطراری در جاده پر ترافیک و مسیر اصلی سینمای ایران را ندارد و تنها به قرار گرفتن در نقش یکی از ماشین‌های مانده در این ترافیک، بسنده می‌کند.
با این حال باید اذعان کرد که «سد معبر» در میان همین دسته از فیلم‌هایی که امسال در جشنواره به تماشایشان نشسته‌ایم یک و سر و گردن بالاتر است. فیلمنامه اورجینال سعید روستایی و مهارت قرایی در به تصویر درآوردن آن و ساخت اتمسفر و فضای فیلم، در کنار یکدیگر فیلمی را پدید آورده است که نمونه به اصالت تری نسبت به هم ژانرهایش به شمار می‌آید. هرچند پر از صحنه‌های اغراق‌آمیز و داد و بیداد‌های بیخودی و آزار دهنده ایست که از پیکره فیلم بیرون می‌زند، اما اگر قرار به قضاوت میان فیلم‌های این دوره باشد، سد معبر از جمله فیلم‌های خوبی است که امسال در ستایش فقر ساخته‌شده‌اند؛ اما این برای کارگردانی که پیش‌تر از او «خسته نباشید» را دیده ایم، کافیست؟ معلوم است که نه! «سد معبر» برای محسن قرایی یک پسرفت و عقب‌گرد بزرگ محسوب می‌شود و بسیار ناامیدکننده به نظر می‌رسد.
عناوین مرتبط:
از کمدی‌های بی رمق تا اسم‌های خاص
*آذر
کارگردان: محمد حمزه ای، فعالیت حرفه‌ای خود در عرصه سینما را با برنامه‌ریزی و دستیاری کارگردان آغاز کرده و در بیش از سی فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی مختلف با فیلمسازانی، چون ایرج کریمی، فرزاد مؤتمن، محمدحسین لطیفی، حجت قاسم‌زاده اصل، علیرضا امینی، سعید ابراهیمی‌فر و … همکاری داشته‌است.

نویسنده:احسان بیگلری
بازیگران: نیکی کریمی، حمیدرضا آذرنگ، فرید سجادی حسینی، هستی مهدوی، لیلا زارع، مائده طهماسبی، مهران نایل، شیرین آقا کاشی، مانیا علیجانی پژمان جمشیدی و هومن سیدی
خلاصه داستان:
برای خودم فکر‌هایی داشتم آرزو داشتم می‌خواستم قهرمان بشم می‌خواستم اون چیزی که جامعه بهم تحمیل می‌کنه رو کنار بزنم، خوبه.
سرمای سینما قبل از جشنواره
سی و یک نما: محمد حمزه‌ای کارگردان فیلم "آذر" سینما را می‌شناسد، اما چطور این سوژه به نظرش بکر و قابل پردازش بوده یقینا به این دلیل است که فکر می‌کرده موقعیت ساخت اولین فیلم بلند سینمایی به تهیه کنندگی چهره‌ی شناخته شده ای، چون نیکی کریمی را نباید از دست داد و البته نام "احسان بیگلری" به عنوان نویسنده هم می‌تواند هر کارگردانی را به شوق بیاورد و یا هر مخاطبی را که از فیلم "برادرم خسرو" بسیار لذت برده باشد.

گر چه فیلم آذر نمی‌تواند خاطره خوشی برای محمد حمزه‌ای باشد و جای خاصی در کارنامه اش نخواهد داشت، اما حتما تجربه ارزشمندی است که به کارش می‌آید. بزرگترین تجربه اینکه اجازه ندهد نگاه دیگری حتی تهیه کننده جلوتر از نگاه او تصویر را هدایت کند. گاهی باید "رضا موتوری" شد، یه تنه ایستاد، کتک خورد، له شد، اما از حق خود نگذشت.
کاری که محمد حمزه‌ای نکرد و از له شدن ترسید. کاملا مشخص است که در فیلم آذر، کسی بازی "نیکی کریمی" را کنترل نمی‌کند. جلوی دوربین در حقیقت تهیه کننده‌ای ایستاده که فکر می‌کند به تنهایی، "سارا"ست، "پری" است، زن سر خورده اما محکم فیلم "چهارشنبه" است، "واکنش پنجم" دارد، قهرمان "دوزن" است و خیلی از نقش‌های دیگری که بار‌ها تجربه کرده و خوب هم بوده. اما "آذر" هیچکدام از آن شخصیت‌های درست تعریف شده نیست. آذر شخصیتی است که تعریف نمی‌شود چرا که نیکی کریمی باور ندارد که وقتی خوب بازی می‌کند که خوب هدایت می‌شود. از "عروس " افخمی تا ..

«آذر» می‌خواهد بیانگر معضل‌ها و مشکلاتی باشد که در جامعه‌ی امروز به خصوص به زن‌های قشر متوسط و پایین جامعه، تحمیل می‌شود. اما چرا این زن تبدیل به (واند وومن) می‌شود عجیب است! در حالی که برخی از زنان جامعه ما به ذات شگفت انگیزند و نه در ظاهر و این عدم باورپذیری، بزرگترین ضربه‌ای است که به فیلم در شخصیت پردازی وارد شده است.
طبیعی است زنی که برای نجات همسرش آنقدر سوزن دوزی می‌کند که سوی چشمهایش را از دست می‌دهد (سارا)، باورپذیرتر از یک زنی است که به یکباره تبدیل به قهرمان موتورسواری می‌شود. این را می‌شود حدس زد که نویسنده فیلمنامه آذر هم چنین نگاهی نداشته و این نوع نگاه در فیلم، خواسته یک زن زیبای میانسال (البته تهیه کننده) بوده که شاید در آینده فرصت ایفای چنین نقشی را نداشته باشد.

اینکه از نیکی کریمی بیشتراز همه عوامل این پروژه پر بازیگر "آذر" صحبت می‌شود و نگاه کمتری به نویسنده و کارگردان شده است، به این دلیل است که از طراحی غیر حرفه‌ای پوستر گرفته تا اکران مردمی و حضور در خارج از کشور، به جز این کارآکتر، چندان حضوری از دیگر عوامل نمی‌بینیم و نمی‌شنویم و پیش از این نیز خود محوری نیکی کریمی را در فیلم "سوت پایان" و "شیفت شب" که منجر به عدم ارتباط گرفتن با فیلم‌هایی به کارگردانی یا تهیه کنندگی او شده است را تجربه کرده ایم.

در فیلم آذر ، هیچ چیز در خدمت فیلم نیست. از حضور، بازیگران توانمندی، چون حمیدرضا آذرنگ، لیلا زارع، فرید سجادی حسینی، مائده طهماسبی، هومن سیدی تا موسیقی کارن همایونفر که موسیقی اش روی فیلم نمی‌نشیند. (شاید به این دلیل که او هم فیلم را درک نمی‌کند).

*حریم شخصی
کارگردان: احمد معظمی، احمد معظمی متولد ۱۳۵۹ در تهران و فارغ التحصیل کاردانی سینما از هنرستان صدا و سیما و کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد اسلامی است.
نویسنده: امیر ساعتچی فرد
بازیگران: میلاد کى مرام، اندیشه فولادوند، بهنوش بختیارى، مهتاب ثروتى، سعید امیرگانى، مسیح کاشانى، محمد تهورى، زنده یاد نقى سیف جمالى با حضور رعنا آزادى ور و باهنرمندی امیر آقایى
خلاصه داستان:
زوج بابک و سحر همراه زوج فرهاد و دریا و خواهر دریا، درسا، به مناسبت تولد بابک راهی ویلایی در لواسان می‌شوند تا شبی را در کنار هم به خوشی بگذرانند. کم کم میان این جمع، به واسطه رویداد‌های گذشته مشکلاتی به وجود می‌آید که منجر به بیرون زدن فرهاد و دریا از ویلا و تصادفی می‌شود که در نهایت مرگ دریا را رقم می‌زند. حالا فرهاد که تنها شاهد صحنه تصادف است خود در مظان اتهام ضرب و شتم و قتل همسرش است.

نماوآ بلاگ: «حریم شخصی» هم یکی از آن فیلم‌هایی است که سال گذشته از حضور در جشنواره بازماند و علت این عدم توفیق هم به نگاه بی‌پروای فیلم به معضلات فضای مجازی نسبت داده شد؛ اما امروز که این فیلم به اکران درآمده است، می‌توان با قاطعیت گفت، «حریم شخصی» نه به لحاظ محتوا که ازلحاظ فرم و ساختار هم‌جایی در جشنواره فجر نداشته است. گرچه سال گذشته شاهد فیلم‌هایی به‌مراتب ضعیف‌تر هم در جشنواره بودیم، اما حذف «حریم شخصی» از این رویداد کاملاً منطقی و قابل‌درک است.
سرمای سینما قبل از جشنواره
«حریم شخصی» اولین ساخته احمد معظمی است که پیش‌تر در چند فیلم نه‌چندان مطرح دستیار کارگردان بوده است و نگارش فیلم‌نامه هم بر عهده امیر ساعتچی فرد است که این اولین تجربه وی در نویسندگی یک فیلم بلند است. این بی‌تجربگی، مهم‌ترین نقطه‌ضعف «حریم شخصی» به‌حساب می‌آید. اینکه فیلم‌ساز همگام با تحولات اجتماعی فیلم بسازد بسیار ارزشمند است، اگر یک فیلم‌ساز با دغدغه‌ای اجتماعی بتواند قصه‌ای برکشش و پر از تعلیق به تصویر بکشد که مخاطب را همراه کند و او را وادار به هم ذات پنداری کند، مسلماً اتفاق خیلی خوبی است که منجر به انتقال پیام موردنظر می‌شود؛ اما «حریم شخصی» نه از ذهنی دغدغه‌مند می‌آید و نه قصه‌ای جذاب و درگیر کننده دارد. درواقع از همان اولین روز‌هایی که سروصدای اولین تیزر تصویری در ایران برای تبلیغات فیلم شروع شد و شعار، "اینجا امن نیست" در کنار موضوع فیلم که گفته می‌شد به معضلات فضای مجازی می‌پردازد، قصه «حریم شخصی» پیچ‌وخم‌هایش را لو داد.

چند زوج جوان و خوشحال در حال ماشین‌سواری و گوش دادن به موسیقی که همه یک گوشی موبایل در دست دارند و همه اتفاقات را در گروه تلگرامشان منعکس می‌کنند و بعد کات به چهره‌های درهم‌ریخته و گریان آن‌ها در غیبت یکی از خودشان، معلوم می‌کند که همین گروه‌های اشتراک‌گذاری فاجعه‌ای به بار آورده است و حتی اینکه قربانی اصلی این فاجعه کیست هم مشخص است.

«حریم شخصی» با تمرکز روی وابستگی شخصیت‌هایش به فناوری‌های روز از پرورش کاراکتر بازمی‌ماند و با بردن لوکیشن فیلم به خانه‌ای قرضی، هیچ فرصتی به بیننده برای آشنایی با کاراکتر‌ها و درک آن‌ها نمی‌دهد. فیلم آن‌قدر ناگهانی وارد مرحله پرورش تعلیق و گره‌افکنی می‌شود که «حریم شخصی» شبیه یک تیزر تبلیغاتی سفارشی به نظر می‌رسد تا یک درام نمایشی. از سوی دیگر، مرحله تعلیق و رسیدن به اوج و گره‌گشایی، آن‌قدر طولانی می‌شود که حوصله بیننده را سر می‌برد، آن‌هم بیننده‌ای که دیگر تا نیمه‌های فیلم، پایان را خوانده است و «حریم شخصی» نه می‌تواند غافلگیرش کند و نه همراهش کند.
فیلم معظمی اگر در انتقال مفهومش الکن است در پرداخت نیز چنگی به دل نمی‌زند. نیمه اول فیلم پر است از کلوزآپ‌های بی‌دلیل و نیمه دوم فیلم که تعلیق شکل‌گرفته است هیچ واکنش سینمایی از طرف فیلم‌ساز نمی‌بینیم جز تکیه کردن به توانایی بازیگرانش. کی‌مرام که انگار شده است مرد شکاک و خشن فیلم‌های این روزها، آن‌قدر مبهوت ستاره بودنش است که از غرق شدن در نقشش وامی‌ماند و در تمام طول فیلم شکافی عمیق میان وی و کاراکترش و به طبع آن کاراکتر و مخاطب حس می‌شود. آزادی ور هم آن‌قدر خنثی است که به چشم نمی‌آید که البته نباید از حق گذشت، کاراکترش هم آن‌قدر ضعیف پرداخته‌شده که جای کار و آزادی عملی برایش باقی نمی‌ماند.

«حریم شخصی» قرار است از فرهنگ استفاده از فضای مجازی بگوید و چالش‌های پیش رو را در چنین محیط غیرقابل اطمینانی به نمایش بگذارد، اما درنهایت خشونت علیه زنان را عادی جلوه می‌دهد و با گسترش دادن ابعاد فاجعه در پایان فیلم مثل بی‌خبری مرد از بارداری زنش و صحنه‌هایی که در پزشکی قانونی می‌گذرد، فقط در جهت برانگیختن احساسات مخاطب و همدردی گرفتن از وی گام برمی‌دارد، حال‌آنکه شخصیت‌های پرداخت‌نشده و فضاسازی در خلاف جهت پیام فیلم، به بیننده اصلاً فرصت هم ذات پنداری با کاراکتر‌ها را نمی‌دهد.

«حریم شخصی» می‌خواهد درباره معضلات یک پدیده نسبتاً نوظهور هشدار دهد، اما عقاید منسوخی که در تاروپود فیلم تنیده شده‌اند، موضع این فیلم را نسبت به فرهنگ‌سازی زیر سؤال می‌برد. اولین تجربه فیلم‌سازی احمد معظمی هم در انتقال پیامش ناکارآمد است و نه آن‌قدر سینمایی از آب درآمده است که بعد زیبایی‌شناسی آن به محتوایش بچربد.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید