نه به تحریم جشنواره
باید صدای هر منتقدی شنیده شود و به نظرش احترام گذاشته شود ولی تحریم کردن تنها جشنواره این مملکت درست نیست و باید به بهتر برگزار شدن آن کمک کنیم.
کد خبر :
۴۸۹۴۴
بازدید :
۱۴۲۸
سیوسومین جشنواره موسیقی فجر در حالی روزهای خود را در شش سالن شهر تهران سپری میکند که برخی هنرمندان آن را تحریم و برخی دیگر با در نظر گرفتن انتقادات خود به رویه و مدیریت آن تصمیم به حضور در آن گرفتهاند چراکه معتقدند با تحریم چنین جشنوارهای که تنها جشنواره بینالمللی موسیقی در کشور است نهتنها کاری پیش نمیرود بلکه به کلیت آن لطمه وارد میشود.
محمد معتمدی، خواننده موسیقی ایرانی نیز ازایندست هنرمندان است که باوجود انتقادش به جشنواره با ارکستر ملی به رهبری فریدون شهبازیان به صحنه میرود. او که از ابتدا با الگوبرداری از شیوه ادیب خوانساری به آوازخوانی پرداخته در سه دوره ارکستر ملی در زمان رهبری فرهاد فخرالدینی، بردیا کیارس و همایون رحیمیان به اجرا پرداخته و امسال نیز در کنار شهبازیان حضور دارد.
این خواننده که جوایز متعدد فستیوالهای معتبر دنیا را دریافت کرده مدتی است تغییراتی را در شیوه بیان آواز خود لحاظ کرده که به این بهانه و بررسی فعالیتها و حضورش در جشنواره موسیقی فجر به گفتوگو با او پرداختهایم.
چه شد که با ارکستر ملی کنونی تصمیم به اجرا در جشنواره موسیقی فجر گرفتید؟
واژه ارکستر ملی ازنظر من یک واژه کلی است که رهبر آن هر استادی باشد و در هر دولت، زمان مدیریت هر مدیری و وزیری که باشد ارکستر ملی همیشه برای همه مردم و خصوصا هنرمندان محترم است و حمایت از آن ارکستر در هر دولتی و در زمان مدیریت هر مدیر و هر رهبری واقعا وظیفه عمومی برای همه هنرمندان است.
محمد معتمدی، خواننده موسیقی ایرانی نیز ازایندست هنرمندان است که باوجود انتقادش به جشنواره با ارکستر ملی به رهبری فریدون شهبازیان به صحنه میرود. او که از ابتدا با الگوبرداری از شیوه ادیب خوانساری به آوازخوانی پرداخته در سه دوره ارکستر ملی در زمان رهبری فرهاد فخرالدینی، بردیا کیارس و همایون رحیمیان به اجرا پرداخته و امسال نیز در کنار شهبازیان حضور دارد.
این خواننده که جوایز متعدد فستیوالهای معتبر دنیا را دریافت کرده مدتی است تغییراتی را در شیوه بیان آواز خود لحاظ کرده که به این بهانه و بررسی فعالیتها و حضورش در جشنواره موسیقی فجر به گفتوگو با او پرداختهایم.
چه شد که با ارکستر ملی کنونی تصمیم به اجرا در جشنواره موسیقی فجر گرفتید؟
واژه ارکستر ملی ازنظر من یک واژه کلی است که رهبر آن هر استادی باشد و در هر دولت، زمان مدیریت هر مدیری و وزیری که باشد ارکستر ملی همیشه برای همه مردم و خصوصا هنرمندان محترم است و حمایت از آن ارکستر در هر دولتی و در زمان مدیریت هر مدیر و هر رهبری واقعا وظیفه عمومی برای همه هنرمندان است.
من هم از این جریان جدا نیستم. در همه ادوار ارکستر ملی هر جا حضور من نیاز بوده، سعی کردم باشم. زمانی که از من دعوتشده یا نشده خودم را حامی ارکستر ملی میدانم و اعتقاد دارم ارکستر ملی همیشه باید پررونق به کارش ادامه بدهد. این دوره هم که برای جشنواره دعوت شدم شرایط و نگرانیهایی داشتم و آنها را هم با استاد شهبازیان و هم با آقای صفیپور، مدیر بنیاد رودکی در قالب جلساتی مطرح کردم و توافق شد بنده در ارکستر حضورداشته باشم.
در این اجرا قرار است قطعات قدیمی با ارکستر اجرا شود؟ انتخاب آنها در همان توافق شما برای حضور در ارکستر بوده یا خود آقای شهبازیان در انتخاب آنها نقش داشتهاند؟
آقای شهبازیان یکسری رپرتوارهای آماده داشتند و من از ایشان خواهش کردم یکسری آثاری اجرا کنیم که مردم بیشتر دوست دارند بشنوند و خاطره آنها در ذهنشان بماند و با این خاطره سالن را ترک کنند. البته ایشان هم با روی باز پذیرفتند و این قطعات توسط سه نفر از هنرمندانمان برای ارکستر تنظیم شد.
در این اجرا قرار است قطعات قدیمی با ارکستر اجرا شود؟ انتخاب آنها در همان توافق شما برای حضور در ارکستر بوده یا خود آقای شهبازیان در انتخاب آنها نقش داشتهاند؟
آقای شهبازیان یکسری رپرتوارهای آماده داشتند و من از ایشان خواهش کردم یکسری آثاری اجرا کنیم که مردم بیشتر دوست دارند بشنوند و خاطره آنها در ذهنشان بماند و با این خاطره سالن را ترک کنند. البته ایشان هم با روی باز پذیرفتند و این قطعات توسط سه نفر از هنرمندانمان برای ارکستر تنظیم شد.
اینها همه از آثار گذشتگانی بود که تابهحال در ارکستر ملی اجرا نشده بود و من هم با ارکستر نخوانده بودم و البته بعضی از آثار جدید را نیز همراه با دو قطعه از خودم که احساس کردم مردمدوست دارند در این کنسرت بشنوند مثل قطعه «کویر» و «ایران من» را نیز تصمیم گرفتیم اجرا کنیم. هرچند که قطعه «ایران من» تابهحال اجرای صحنهای نشده است.
شما در هر دوره ارکستر ملی به عنوان خواننده حضور داشتید چه در زمان فرهاد فخرالدینی، بردیا کیارس و فریدون شهبازیان. اگر بخواهیم برآوردی از روند ارکستر داشته باشید، چه تفاوتی در سه دوره به لحاظ ساختار و تاثیر رهبر بر کیفیت ارکستر وجود دارد؟
ما حدیثی داریم مبنی بر اینکه مردم به دین زمامدارانشان گرایش پیدا میکنند. ارکسترها هم بر اساس جدیت مدیران و دولتها رونق مییابند یا دچار عدم رونق میشوند. من فکر میکنم ارکستر ملی در دروههای مختلف حیات داشته ولی رونق، پویایی، شکوفایی و جریانسازیاش در اجتماع دچار نوسانهایی بوده و این نوسانها در درجه اول برمیگردد به اینکه دولتها در برهههای مختلف به مقوله ارکسترها (ملی و سمفونیک) چه توجهی نشان دادهاند.
شما در هر دوره ارکستر ملی به عنوان خواننده حضور داشتید چه در زمان فرهاد فخرالدینی، بردیا کیارس و فریدون شهبازیان. اگر بخواهیم برآوردی از روند ارکستر داشته باشید، چه تفاوتی در سه دوره به لحاظ ساختار و تاثیر رهبر بر کیفیت ارکستر وجود دارد؟
ما حدیثی داریم مبنی بر اینکه مردم به دین زمامدارانشان گرایش پیدا میکنند. ارکسترها هم بر اساس جدیت مدیران و دولتها رونق مییابند یا دچار عدم رونق میشوند. من فکر میکنم ارکستر ملی در دروههای مختلف حیات داشته ولی رونق، پویایی، شکوفایی و جریانسازیاش در اجتماع دچار نوسانهایی بوده و این نوسانها در درجه اول برمیگردد به اینکه دولتها در برهههای مختلف به مقوله ارکسترها (ملی و سمفونیک) چه توجهی نشان دادهاند.
احساس من این است که در این مقطع زمانی که ما روی صحنه میرویم شاید به نسبت دورههای قبلی دولت آنچنان که شایسته و بایسته است اهتمام زیادی برای برافراشته شدن پرچم ارکستر ندارد. البته حمایت میکند، اما انگار حمایتش از سر اجبار است. من خیلی توجه دولتی بر این ارکستر را حس نمیکنم.
درصورتیکه انتظارات ما با توجه به سخنرانیهای آقای روحانی در هر دو دوره انتخابات خودش که تاکید ویژهای بر واژه موسیقی داشتند، بالاست و سازوکار فعلی موسیقی در ایران اگر هم خوب باشد متناسب با انتظاری که آقای روحانی خودش از خودش ایجاد هنوز فاصله دارد. حتی اگر نمره خوبی گرفته باشد متناسب با انتظاری که جامعه از دولت تدبیر و امید دارد نیست.
این دیدگاه شما از بعد توجه و نگاه دولتی است در جایگاه یک خواننده و با توجه به حضورتان در هر سه دوره ارکستر، کیفیت ارکستر و تاثیر رهبر در این دورهها چگونه بوده؟ و به نظر شما دوره شکوفایی ارکستر ملی به لحاظ موسیقایی چه دورهای بوده؟
همه عزیزانی که در هر برههای چوب رهبری ارکستر را در دست داشتهاند و برای آن زحمت کشیدند، بسیار قابلستایش است ولی مساله اصلی این است که بعضی وقتها ارکسترها بودجه لازم را برای جذب نوازنده، آهنگساز، تنظیمکننده، تبلیغات محیطی و ضبط آثار و پخش آنها در جامعه ندارند به همین دلیل همیشه وضعیت ارکسترها لنگ بوده.
این دیدگاه شما از بعد توجه و نگاه دولتی است در جایگاه یک خواننده و با توجه به حضورتان در هر سه دوره ارکستر، کیفیت ارکستر و تاثیر رهبر در این دورهها چگونه بوده؟ و به نظر شما دوره شکوفایی ارکستر ملی به لحاظ موسیقایی چه دورهای بوده؟
همه عزیزانی که در هر برههای چوب رهبری ارکستر را در دست داشتهاند و برای آن زحمت کشیدند، بسیار قابلستایش است ولی مساله اصلی این است که بعضی وقتها ارکسترها بودجه لازم را برای جذب نوازنده، آهنگساز، تنظیمکننده، تبلیغات محیطی و ضبط آثار و پخش آنها در جامعه ندارند به همین دلیل همیشه وضعیت ارکسترها لنگ بوده.
من و دیگر همکارانم سالهاست با این ارکستر کارکردیم ولی در کل این دورهها ارکستر ملی تا به امروز حتی یک فایل ضبط و منتشرشده که نشاندهنده زحمت و تلاش و سرمایه آن است، در جامعه ندارد و مردم نمیتوانند در این باره قضاوت کنند.
درصورتیکه یک شرکت و تهیهکننده خصوصی، یک خواننده درجه دهم را چنان تبلیغ و در فضای مجازی حضور این خواننده را پررنگ میکند که گویی از کاه کوه میسازد ولی ارکستر ملی که درواقع به پشتوانه شکوه و عظمت این فرهنگ است یک کار ضبطشده ندارد که اینها به نظرم نقطهضعفهایی است که بخش زیادی از آن به مدیریتهای تمام دولتی ارکسترها برمیگردد. اگر ارکستر ملی تا هرزمانی که مدیریتش صددرصد دولتی باشد رونقی پیدا نمیکند چراکه ذات همه فعالیتهای دولتی چنین است.
در بخشهای ورزشی، اقتصادی و... زمانی که فعالیتها و اختیارات به بخش خصوصی واگذارشده همهچیز دلسوزانهتر و پرانرژیتر انجامشده من هم فکر میکنم اگر ارکسترها با نظارت دولت به بخش خصوصی واگذار شوند، این بخشها برای درآمدزایی بیشتر اقداماتی خواهد کرد که موجب پررونق شدن ارکستر ملی خواهند شد.
آواز همیشه در ارکسترها نقش پررنگی داشته شاید از زمانی که ارکستر گلها تاسیس شد و برنامههای مختلفی که با حضور هنرمندان شاخص ارایه داد. آیا در حال حاضر آواز در ارکسترهای کنونی ما همان جایگاه سابق را دارد یا درگذر زمان دستخوش تغییرات شده است؟
ارکستری که ما بانام ارکستر ملی داشته و داریم صد درصد نمیتوان اسم ارکستر ملی را روی آن بگذاریم به خاطر اینکه ارکستر ملی باید بتواند موسیقی ملی ایران را بنوازد و موسیقی ملی ما هم تشکیلشده از سهگاه، ابوعطا، دشتی، افشاری و... این دستگاهها اصطلاحا ربع پردهدارند ولی اکثر نوازندگان ارکستر در همه این دورهها برای نواختن آثاری که ربع پردهدارند تربیت نشدهاند.
آواز همیشه در ارکسترها نقش پررنگی داشته شاید از زمانی که ارکستر گلها تاسیس شد و برنامههای مختلفی که با حضور هنرمندان شاخص ارایه داد. آیا در حال حاضر آواز در ارکسترهای کنونی ما همان جایگاه سابق را دارد یا درگذر زمان دستخوش تغییرات شده است؟
ارکستری که ما بانام ارکستر ملی داشته و داریم صد درصد نمیتوان اسم ارکستر ملی را روی آن بگذاریم به خاطر اینکه ارکستر ملی باید بتواند موسیقی ملی ایران را بنوازد و موسیقی ملی ما هم تشکیلشده از سهگاه، ابوعطا، دشتی، افشاری و... این دستگاهها اصطلاحا ربع پردهدارند ولی اکثر نوازندگان ارکستر در همه این دورهها برای نواختن آثاری که ربع پردهدارند تربیت نشدهاند.
در هیچ زمانی ما اثر سهگاه، افشاری و ابوعطایی از ارکستر نشنیدیم مگر اینکه فواصل آنها تغییر کرده باشد و به فواصل غربی نزدیک شده و ابوعطا، افشاری و سهگاه اصیل ایرانی نبوده و من این را نقص میبینم و چیزی که نداریم نوازندگانی است که از سیستم آموزشی اینطور پرورشیافتهاند. درواقع در سالهای اخیر نوازندگانی که بتوانند موسیقی ملی ما را در قالب یک ارکستر بزرگ بنوازند، نداریم.
به عنوان مثال اگر شما تصمیم بگیرید قطعه مرغ سحر را با ارکستر ملی اجرا کنید به گوشههای دلکش که میرسید این گوشهها را نمیتوان طبق فواصل اصیل موسیقی ایرانی اجرا کنید و باید با فواصل موسیقی غربی بنوازید و بخوانید که آنهم هیچ عطر و بویی ندارد. این داستانی است که خیلی تقصیر رهبران ارکستر نیست و نقص کلی است که باید در جامعه موسیقی به آن پرداخته شود.
در حال حاضر موسیقی که در گلها میشنیدیم با آن تنظیمهای خاص شاید دیگر قابلیت اجرا با ارکسترهای ما در شرایط کنونی ندارند و البته بازهم باید بگویم نوازندگانی که بتوانند آنها را اجرا کنند برای این کار تربیتنشدهاند و در بدنه این ارکسترها وجود ندارند. میتوان گفت: این تفاوت ارکستر گلها با ارکستر ملی است که بالطبع آن آواز هم درگیر این تفاوتها شده و خیلی در ارکستر ملی ما نقش بالایی ندارد.
شما مدتی است که روند کارتان را تغییر دادید و بیان دیگری از آوازتان ایجاد کرده و در نحوه اجرا هم تحولاتی به وجود آوردید. آیا با توجه به فضای جامعه این تغییرات به وجود آمده؟
من هیچوقت قائل به این نبودم که موسیقی سنتی اجرا میکنم حتی اساتید گذشته ما هم همچون استاد لطفی در دوره خود موسیقی که اجرا میکردند صد در صد سنتی نبوده بلکه موسیقی اصیل، کلاسیک و ملی ایران بوده است. موسیقی هنر زنده و جاری است ولی اگر واژه سنتی را روی آن بگذاریم و اصرار داشته باشیم که این حتما موسیقی سنتی است باید حتما نوعی از موسیقی را اجرا کنیم که در زمان قاجار اجرا میشده ازآنجاییکه لباسی که در زمان قاجار پوشیده میشده امروزه قابل پوشیدن در جامعه نیست و خانههای آن زمان قابلاستفاده و ساختهشدن نیست، از سوی دیگر نوع ارتباطات مردم و نوع زندگی مردم و رفتوآمدشان امروز متفاوت شده طبیعتا نوع موسیقیای که در زمان قاجار اجرا میشده امروزه برای استفاده روزمره مردم پاسخگو نیست.
شما مدتی است که روند کارتان را تغییر دادید و بیان دیگری از آوازتان ایجاد کرده و در نحوه اجرا هم تحولاتی به وجود آوردید. آیا با توجه به فضای جامعه این تغییرات به وجود آمده؟
من هیچوقت قائل به این نبودم که موسیقی سنتی اجرا میکنم حتی اساتید گذشته ما هم همچون استاد لطفی در دوره خود موسیقی که اجرا میکردند صد در صد سنتی نبوده بلکه موسیقی اصیل، کلاسیک و ملی ایران بوده است. موسیقی هنر زنده و جاری است ولی اگر واژه سنتی را روی آن بگذاریم و اصرار داشته باشیم که این حتما موسیقی سنتی است باید حتما نوعی از موسیقی را اجرا کنیم که در زمان قاجار اجرا میشده ازآنجاییکه لباسی که در زمان قاجار پوشیده میشده امروزه قابل پوشیدن در جامعه نیست و خانههای آن زمان قابلاستفاده و ساختهشدن نیست، از سوی دیگر نوع ارتباطات مردم و نوع زندگی مردم و رفتوآمدشان امروز متفاوت شده طبیعتا نوع موسیقیای که در زمان قاجار اجرا میشده امروزه برای استفاده روزمره مردم پاسخگو نیست.
این یک مساله صددرصد اجتماعی و طبیعی است. ولی ما عنوانی را به نام موسیقی اصیل ایرانی داریم یعنی موسیقیای که برآمده از فرهنگ موسیقی ردیف و موسیقی اصیل ایرانی است ولی مطابق با نیاز و ذائقه موسیقایی مخاطب امروز تغییراتی را در خودش ایجاد کرده و این تغییرات در اصل و محتوا نیست بلکه در فرم و نوع ارایه است. ولی محتوا و ریشه همان است.
من هم همین کار را کردم به طوریکه در کارهایی که مدت اخیر ارایه دادم هیچ منافاتی با موسیقی اصیل ایرانی ندارد بهجز چند تا مثلا قطعه «سیانور» که در هر مصاحبهای هم اعلام کردم که موسیقی پاپ است و هیچ ربطی به سنتی ندارد. اتفاقا از همکاران عزیزم هم انتظار دارم وقتی قطعاتی را میخوانند و پیش اجتهاد خود به این نتیجه میرسند که هیچ ربطی به موسیقی سنتی و موسیقی اصیل ندارد خیلی اصرار نداشته باشند که به جامعه القا کنند که این موسیقی سنتی است چراکه خیلی از این کارها سنتی نیست.
من قطعه «سیانور» را که پاپ است به عنوان یک تجربه جدید خواندم ولی قطعه «کویر» را که مردم هم خیلی دوست داشتند به لحاظ مد در آواز دشتی است و به لحاظ ریتم و نوع ترانهسرایی و ملودیپردازیاش صددرصد شبیه مدلها و الگوهای موسیقی گلهایی است، اما ما آمدیم با رنگآمیزی جدید و الگوهای تازهتری آن را به جامعه ارایه دادیم ولی محتوا، ملودی و نوع کلام عینا همان موسیقیهای اصیل دوران گلها است.
میتوانیم بگوییم در جایگاه یک هنرمند بر اساس تغییر ذائقه مخاطب و به خاطر همراه شدن با مخاطبان خود در شرایط کنونی ترجیح دادید تغییراتی در بیان آوازتان داشته باشید تا مخاطب ارتباطش قطع نشود؟
من هیچوقت نمیخواهم همراه مخاطب باشم. به شخصه دوست نداشتم همراه باسلیقه عموم مردم شوم ولی من به عنوان یک هنرمند بر اساس مقتضیات جامعه و نوع زندگی امروز مردم، باید تغییراتی در کارم ایجاد کنم که با حفظ اصالتها مردم را هم همراه این موسیقی نگهدارم، آنوقت است که میتوانم بگویم موسیقی پویاست.
میتوانیم بگوییم در جایگاه یک هنرمند بر اساس تغییر ذائقه مخاطب و به خاطر همراه شدن با مخاطبان خود در شرایط کنونی ترجیح دادید تغییراتی در بیان آوازتان داشته باشید تا مخاطب ارتباطش قطع نشود؟
من هیچوقت نمیخواهم همراه مخاطب باشم. به شخصه دوست نداشتم همراه باسلیقه عموم مردم شوم ولی من به عنوان یک هنرمند بر اساس مقتضیات جامعه و نوع زندگی امروز مردم، باید تغییراتی در کارم ایجاد کنم که با حفظ اصالتها مردم را هم همراه این موسیقی نگهدارم، آنوقت است که میتوانم بگویم موسیقی پویاست.
موسیقیای که مردم جامعه با آن ارتباط ندارند، موسیقی موزهای است و باید برویم در موزهها ببینیم و بشنویم و به عنوان موسیقی صدسال پیش به آن نگاه کنیم ولی موسیقیای که بخواهد امروز در جامعه جریان داشته باشد باید با جامعهاش همراه باشد. این اتفاقا برای همه انواع موسیقی نیز صدق میکند.
بر اساس این صحبت میتوان گفت: با توجه به این تغییرات، روال انتشار قطعاتتان در جامعه را نیز تغییر دادید و ترجیح به انتشار تک ترک بهجای آلبوم کردید؟
اینکه من تصمیم گرفتم روی تک ترک متمرکز شوم اصلا دلیل فنی و موسیقایی ندارد بلکه بر اساس یک سیاست کاری همان قطعاتی که باید در آلبوم منتشر میکردم را بهصورت تک ترک در اختیار جامعه قراردادم چراکه طی سالهای اخیر به این نتیجه رسیدم بسیاری از همکاران نسبت به بنده بیشتر مورد تفقد و عنایت پخشکنندگان موسیقی هستند و کارهایی که بهصورت آلبوم منتشر میکنم و در اختیار پخشکنندگان قرار میدهم؛ اصلا پخش نمیشود و در هیچ جا دیده نمیشود.
بر اساس این صحبت میتوان گفت: با توجه به این تغییرات، روال انتشار قطعاتتان در جامعه را نیز تغییر دادید و ترجیح به انتشار تک ترک بهجای آلبوم کردید؟
اینکه من تصمیم گرفتم روی تک ترک متمرکز شوم اصلا دلیل فنی و موسیقایی ندارد بلکه بر اساس یک سیاست کاری همان قطعاتی که باید در آلبوم منتشر میکردم را بهصورت تک ترک در اختیار جامعه قراردادم چراکه طی سالهای اخیر به این نتیجه رسیدم بسیاری از همکاران نسبت به بنده بیشتر مورد تفقد و عنایت پخشکنندگان موسیقی هستند و کارهایی که بهصورت آلبوم منتشر میکنم و در اختیار پخشکنندگان قرار میدهم؛ اصلا پخش نمیشود و در هیچ جا دیده نمیشود.
به همین دلیل بهواسطه سیاست کاری تصمیم گرفتم از آن چرخه خارج شوم و بدون واسطه اثرم را بهصورت تک ترک در فاصلههای زمانی منتشر کنم که هم مخاطب بیشتری آنها را بشنوند و هم یک واسطه بسیار بزرگ را حذف کنم که بازخوردش هم بیشتر شود. بههرحال هر هنرمند لذتش این است که هنرش به دست مردم برسد و وقتی میبینم هیچ کنترلی در بازار پخش آلبوم وجود ندارد و این بازار با من هیچ رفاقت و عنایتی ندارد خودم را از آن بازار بیرون کشیدم.
البته این به این معنی نیست که هیچوقت دیگر آلبوم تولید نمیکنم ولی تمرکز و انرژی بیشترم را روی این قسمت گذاشتم. اتفاقا برخلاف آن چیزی که خیلی از دوستان تصور میکنند انتشار قطعات بهصورت تکقطعه قدرت بیشتری را میطلبد برای اینکه هر قطعه برای اینکه تولید شود چند ده میلیون هزینه میبرد و وقتی بهصورت آلبوم در اختیار مردم میگذارید انتظار این است که مردم پولی پرداخت کنند و بخشی از هزینهها جبران شود.
ولی وقتی در فضای مجازی بهصورت رایگان میگذارید چنین نیست وقتی ناشری مثل شرکت من به نام آوای آبی رود بهصورت رایگان آنها را در اختیار مردم قرار میدهد این بیشتر نشاندهنده اقتدار آن نشر است تا اینکه ما منتظر این باشیم که هزار تومان هزار تومان از فروشگاههای مختلف جمع کنیم.
ولی وقتی در فضای مجازی بهصورت رایگان میگذارید چنین نیست وقتی ناشری مثل شرکت من به نام آوای آبی رود بهصورت رایگان آنها را در اختیار مردم قرار میدهد این بیشتر نشاندهنده اقتدار آن نشر است تا اینکه ما منتظر این باشیم که هزار تومان هزار تومان از فروشگاههای مختلف جمع کنیم.
به طور کلی من قید آن برگشت مالی را زدم و باافتخار کل هزینهای که برای یک قطعه موسیقایی انجام میشود را خودم و شرکتم تامین میکند و همه همتم هم این است که مردم بشنوند و لذت ببرند و همین لذتی که مردم میبرند و تاثیری که از آن کارها میگیرند و بازخوردهایی که ما از آن مردم میگیریم بالاترین بازخورد مالی و معنوی برای من است.
شما در آخرین کنسرتتان که در حوزه هنری برگزار کردید به شیوه ارایه سالنهای موسیقی به هنرمندان به لحاظ اجارهها و تعدد برنامهها انتقاد داشتید. در همین راستا هم در حوزه هنری به روی صحنه رفتید؛ سالنی که خیلی مناسب موسیقی نیست و مدتها بود اجرایی برگزار نمیشد.
حوزه هنری وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی است و خیلی از سالنهای دیگر وابسته به نهادهای خصوصی است که متمرکز به مقوله موسیقی و فرهنگ هستند شاید مردمی که از بیرون به ماجرا نگاه میکنند فکر میکنند آن سالنی که وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی است
خیلی رفاقتی با موسیقی ندارد و کسانی دیگر که فرهنگیترند، بیشتر با موسیقی حشرونشر دارند، اما واقعیت این است که برخوردی که حوزه هنری با ما داشتند و در کمترین زمان ممکن و کمترین گیر و بند اداری آن سالن را در اختیار ما قرار دادند برای من بسیار ستودنی است. من انتقاد اساسی به این مقوله دارم و اینکه ما در مملکتی که ادعای این راداریم که دستگاهمان بر اساس معنویت و فرهنگ پایهگذاری شده، اصلا سالنی نداریم که خودش سیاستگذاری فرهنگی کند.
شما در آخرین کنسرتتان که در حوزه هنری برگزار کردید به شیوه ارایه سالنهای موسیقی به هنرمندان به لحاظ اجارهها و تعدد برنامهها انتقاد داشتید. در همین راستا هم در حوزه هنری به روی صحنه رفتید؛ سالنی که خیلی مناسب موسیقی نیست و مدتها بود اجرایی برگزار نمیشد.
حوزه هنری وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی است و خیلی از سالنهای دیگر وابسته به نهادهای خصوصی است که متمرکز به مقوله موسیقی و فرهنگ هستند شاید مردمی که از بیرون به ماجرا نگاه میکنند فکر میکنند آن سالنی که وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی است
خیلی رفاقتی با موسیقی ندارد و کسانی دیگر که فرهنگیترند، بیشتر با موسیقی حشرونشر دارند، اما واقعیت این است که برخوردی که حوزه هنری با ما داشتند و در کمترین زمان ممکن و کمترین گیر و بند اداری آن سالن را در اختیار ما قرار دادند برای من بسیار ستودنی است. من انتقاد اساسی به این مقوله دارم و اینکه ما در مملکتی که ادعای این راداریم که دستگاهمان بر اساس معنویت و فرهنگ پایهگذاری شده، اصلا سالنی نداریم که خودش سیاستگذاری فرهنگی کند.
ما میگوییم در غرب همهچیز بر اساس مادیات است و ما همه کارهایمان بر اساس معنویت و ایدئولوژی معنوی است ولی وقتی به یک مملکت غربی میروید چندین سالن بزرگ را در هر شهری میبینید که از طرف دولت بودجه دارند و به فکر کار اقتصادی نیستند و فقط به فکر کار فرهنگی هستند و هرسالی برای سال بعد با بهترین هنرمندان خودشان و سایر کشورها ارتباط برقرار کرده و آنها را دعوت میکنند.
زمان در نظر میگیرند و از یک سال پیش با دعوتنامه، بلیت رفتوبرگشت و با تاریخ و ساعت شروع کنسرت کتابچهای چاپ میکنند. ولی اینجا چنین مرکز یا نهاد یا انجمنی نداریم و تمام سالنهای موسیقی ما سالن کرایه هستند مثل ظروف کرایهای.
شما باید برای گرفتن سالن به آنجا بروید و برایشان فرقی هم نمیکند کسی که مراجعه میکند حسین علیزاده است یا هنرمندی که چند روز پیش اولین تک ترکش را منتشر کرده که این خود ضعف بزرگی است و هرکسی که یک اسپانسر بزرگتری پشت سرش باشد سالن بیشتری میتواند بگیرد.
این برای جامعهای که اعتقادش این است که ما جامعه فرهنگی هستیم و حکومت و شاکله سیستم ما بر اساس فرهنگ بنیانگذاری شده یک تناقض و پارادوکس بزرگی است. انتظار دارم حداقل یک یا دو سالن داشته باشیم که شأنیت فرهنگی خودشان را حفظ کنند؛ یعنی یک سالنی باید باشد که مردم بگویند در این سالن همهکس نمیتوانند وارد شوند؛ کمااینکه در قدیم همین تالار وحدت بوده و بسیاری از خوانندگان و نوازندگان برجسته زمانههای قدیم همیشه آرزویشان این بوده که روی سن این تالار بروند و بخوانند ولی هیچوقت نتوانستند ولی الان هیچ جایی را نداریم که بگوییم اینجا جایی است که هر کسی را راه نمیدهند و این ضعف بزرگ و مشکلی است که شأنیت موسیقی ما جا و مامنی ندارد که این شأن در آن سالن و مجموعه حفظ شود.
موضوعی که طی ماههای گذشته از سوی اساتیدی مثل آقای ناظری مطرحشده این است که خوانندگان کنونی از آوازخوانی فاصله گرفتهاند و بیشتر به سمت تصنیفخوانی رفتهاند و البته مطرحشده که خیلی از خوانندگان قابلیت این را ندارند که آواز را اجرا کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
من خودم شخصا در مورد دیگر عزیزان نمیتوانم صحبت کنم به خاطر اینکه همه زحمت میکشند و در حد توان خودشان تلاش میکنند و آوازهای خوبی هم در نسل ما ارایه شده است.
موضوعی که طی ماههای گذشته از سوی اساتیدی مثل آقای ناظری مطرحشده این است که خوانندگان کنونی از آوازخوانی فاصله گرفتهاند و بیشتر به سمت تصنیفخوانی رفتهاند و البته مطرحشده که خیلی از خوانندگان قابلیت این را ندارند که آواز را اجرا کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
من خودم شخصا در مورد دیگر عزیزان نمیتوانم صحبت کنم به خاطر اینکه همه زحمت میکشند و در حد توان خودشان تلاش میکنند و آوازهای خوبی هم در نسل ما ارایه شده است.
خود من هم، آوازهایی که در آلبومهایم هست پربازدیدترین بوده و بیشتر شنیده شدهاند و حتی مناجات و ساز و آوازهایم درگوشیهای موبایل در حال دست به دست شدن است؛ کمااینکه خیلی از آوازهایی که ما خواندهایم کمتر از آوازهایی که نسلهای قبل از ما خواندهاند، شنیده نشدهاند و آقای ناظری و همه اساتید هم هر چه میگویند برای ما قابلاحترام است و اگر ایشان چنین نظری داشتند بنده خودم وظیفه خودم میدانم بیشتر درزمینه آواز کار کنم ولی احساسم این است که طی سالهای اخیر حداقل شخص من کمکار نبودهام.
امسال نیز همانند دو سال گذشته تعدادی از هنرمندان منتقد جشنواره هستند و بهصورت رسمی اعلام کردهاند که آن را به رسمیت نمیشناسند. شما و دیگر هنرمندان با توجه به این انتقاد در جشنواره حضور دارید. اساسا شرکت در جشنواره چقدر میتواند به اعتبار جشنواره به لحاظ اعتبار هنرمندانش اضافه کند و اینکه اگر یکسری چنین جشنواره را تحریم کنند چقدر میتواند درراهبرد درست و تغییرات کمک کند؟
ما یک جشنواره معتبر موسیقی در ایران بیشتر نداریم و آنهم جشنواره موسیقی فجر است. اعتقاد دارم با توجه به اینکه تنها جشنواره موسیقی ایران است هر عنوانی که روی آن بگذارند و هر دولتی که سرکار باشد و هر مدیری که سر این جشنواره باشد اعم از اینکه بنده نوعی را در آن جشنواره دعوت کنند یا خیر اعم از اینکه من از آن مدیر خوشم بیاید یا نیاید بههرحال این تنها جشنواره موسیقی بینالمللی ایران است، حتی اگر از آن حمایتی نمیکنیم.
امسال نیز همانند دو سال گذشته تعدادی از هنرمندان منتقد جشنواره هستند و بهصورت رسمی اعلام کردهاند که آن را به رسمیت نمیشناسند. شما و دیگر هنرمندان با توجه به این انتقاد در جشنواره حضور دارید. اساسا شرکت در جشنواره چقدر میتواند به اعتبار جشنواره به لحاظ اعتبار هنرمندانش اضافه کند و اینکه اگر یکسری چنین جشنواره را تحریم کنند چقدر میتواند درراهبرد درست و تغییرات کمک کند؟
ما یک جشنواره معتبر موسیقی در ایران بیشتر نداریم و آنهم جشنواره موسیقی فجر است. اعتقاد دارم با توجه به اینکه تنها جشنواره موسیقی ایران است هر عنوانی که روی آن بگذارند و هر دولتی که سرکار باشد و هر مدیری که سر این جشنواره باشد اعم از اینکه بنده نوعی را در آن جشنواره دعوت کنند یا خیر اعم از اینکه من از آن مدیر خوشم بیاید یا نیاید بههرحال این تنها جشنواره موسیقی بینالمللی ایران است، حتی اگر از آن حمایتی نمیکنیم.
نمیدانم چرا باید به وجود چنین جشنوارهای معترض باشیم. مثال میزنم اگر کسی با شهردار شدن آقای نجفی مشکل دارد نمیتواند بگوید اتوبان چمران را تحریم کنیم و از آن تردد نکنیم؛ یا اینکه اگر از وزیر نیرو خوشمان نمیآید بگوییم از امروز دیگر برق استفاده نمیکنیم.
ما یک جشنواره موسیقی بیشتر نداریم و هرسال برگزار میشده و در زمان همه دولتها بوده و خیلی از کسانی که امروزه معترض هستند خودشان در دورههای قبلی بودهاند. بههرحال مدیریتش عوضشده و بنده هم اتفاقا خیلی هم به مدیریت جشنواره و خیلی از مراکز مدیریتی و صنفی و دولتی موسیقی انتقاد دارم.
ولی انتقاد با تحریم کردن کاری از پیش نمیبرد و مشکلی از بین نمیرود. البته که باید صدای هر منتقدی شنیده شود و به نظرش احترام گذاشته شود ولی تحریم کردن تنها جشنواره این مملکت درست نیست و باید به بهتر برگزار شدن آن کمک کنیم.
ارکستر ملی در دروههای مختلف حیات داشته ولی رونق، پویایی، شکوفایی و جریانسازیاش در اجتماع دچار نوسانهایی بوده است.
ارکستر ملی در دروههای مختلف حیات داشته ولی رونق، پویایی، شکوفایی و جریانسازیاش در اجتماع دچار نوسانهایی بوده است.
ارکسترها بودجه لازم را برای جذب نوازنده، آهنگساز، تنظیمکننده، تبلیغات محیطی و ضبط آثار و پخش آنها در جامعه ندارند به همین دلیل همیشه وضعیت ارکسترها لنگ بوده است.
باید صدای هر منتقدی شنیده شود و به نظرش احترام گذاشته شود ولی تحریم کردن تنها جشنواره این مملکت درست نیست و باید به بهتر برگزار شدن آن کمک کنیم.
ولی وقتی به یک مملکت غربی میروید چندین سالن بزرگ را در هر شهری میبینید که از طرف دولت بودجه دارند و به فکر کار اقتصادی نیستند و فقط به فکر کار فرهنگی هستند.
۰