بوروکراسی شیطانی داعش

بوروکراسی شیطانی داعش

داعش سعی کرد در موصلِ عراق با تبدیل یک جریان شورشی به حکومت، مشروعیت خود را اثبات کند. در کنار اعدام‌ها و ترورها، یک سیستم بوروکراسی کارآمد برقرار بود. در شهر سیستم جمع‌آوری زباله منظم و کنتور هوشمند برق وجود داشت.

کد خبر : ۴۹۷۲۲
بازدید : ۱۱۸۱۸

بوروکراسی شیطانی داعش

فرادید | داعش سعی کرد در موصلِ عراق با تبدیل یک جریان شورشی به حکومت، مشروعیت خود را اثبات کند. در کنار اعدام‌ها و ترورها، یک سیستم بوروکراسی کارآمد برقرار بود. در شهر سیستم جمع‌آوری زباله منظم و کنتور هوشمند برق وجود داشت.

به گزارش فرادید به نقل از گاردین، هرروز صبح زود دانشمند سابق ساخت موشک از خانه‌اش در موصل خارج می‌شد. دیگر توانایی پرداخت هزینه بنزین را نداشت، بنابراین یا با اتوبوس و یا با پای پیاده به دوستان، مادرش و خانواده خواهرش سر می‌زد. گاهی به دنبال نفت چراغ ارزان می‌رفت یا سعی می‌کرد کتاب‌ها و سیگارهای قاچاق پیدا کند. اکثر اوقات بی‌هدف و به‌سان مسافری غریب در شهر خودش پرسه می‌زد.

بعدازظهرها پشت میز چوبی و قدیمی‌اش می‌نشست و در دفترچه‌اش خاطرات روز را ثبت می‌کرد. اکثر چیزهایی که می‌نوشت مسائل ساده و بی‌اهمیت بودند: قیمت گوجه، دعوا با همسرش. اما در کنار این‌ها از وقایع قابل‌توجه موصل نیز می‌نوشت.

دریکی از یادداشت‌های ماه اوت 2014 و دو ماه پس از سقوط شهر نوشت: "باید در این لحظه زندگی و آن را ثبت کنم. ما همانند زندانیان با حکم‌های حبس طولانی زندگی می‌کنیم. برخی از ما با خواندن ده‌ها کتاب این دوره را به پایان می‌رسانیم. دیگران ویران و نابود خواهند شد." زمانی که از نوشتن دست کشید، پنج دفتر را پرکرده بود. این‌ها خاطرات دست‌نوشته شهری اشغال‌شده‌اند که روایت از تلاش داعش برای حفظ شهرت و اعتبار‌ش با اداره کارآمد امور شهر داشت.

طلوع داعش

در روزهای نخست ژوئن 2014، مردان مسلح در خیابان‌ها به‌طور گسترده‌ای مورد استقبال قرار گرفتند. برخلاف ارتش وحشی و فاسد عراق، آن‌ها بسیار مؤدب بودند. از ساختمان‌های عمومی محافظت می‌کردند، مانع از غارت می‌شدند و موانع بتنی شهر را برداشتند.

بوروکراسی شیطانی داعش

یک عضو سابق ارتش عراق "کارت توبه‌ای" که از داعش دریافت کرده را نشان می‌دهد.

این دانشمند در خاطرات خود نوشت: "دیگر ماشین‌های بمب‌گذاری، درگیری و بمب‌های دست‌ساز وجود ندارند. موصل بالاخره در صلح و آرامش قرار دارد. آن‌ها خیابان‌ها را کنترل می‌کنند و مردم وحشت‌زده‌اند. به مردم اجازه دادند موصل را ترک کنند و در مدارس برنامه درسی دولت آموزش داده می‌شود."

درباره هویتشان اندکی سردرگمی وجود داشت. آیا آن‌ها انقلابیون قبایل سنی بودند؟ افسرهای بعثی از ارتش قدیم صدام؟ یا شبه‌نظامیان جهادی مانند القاعده؟ این گروه‌های مختلف از زمان حمله آمریکا در سال 2003، به حقیقت جدانشدنی زندگی در عراق تبدیل‌شده بودند. سال‌ها بود که این گروه‌ها آرزوی به قدرت رسیدن در موصل را داشتند و با جنگ‌های چریکی بی‌رحمانه (ابتدا علیه اشغالگران آمریکا و سپس دولت‌های بعدی عراق) به دنبال رسیدن کسب مشروعیت بودند.

برخی نیز داشتند همانند دولت در سایه عمل می‌کردند. از شرکت‌های تجاری مالیات می‌گرفتند و درصدی از هر قرارداد شهرداری را مال خود می‌کردند. افرادی که تن به خواسته‌هایشان نمی‌دادند اغلب کشته می‌شدند.

"عظام" مهندس برقی که حوزه انرژی کار می‌کرد گفت: "ده سال بود که درصدی از سود تمام قراردادهایمان را به آن‌ها می‌دادیم. هشت درصد. سرپرست بخش قبل از هر مزایده جدید یک تماس تلفنی دریافت می‌کرد. آن‌ها تصمیم می‌گرفتند که چه کسی در مزایده پیروز شود و چه گروهی در کدام بخش کار کند. یک‌سوم تمام موقعیت‌های جدید برای آن‌ها بود و کسی جرئت نافرمانی نداشت. افرادی که پول را پرداخت نمی‌کردند ربوده می‌شدند. آن‌ها در تمام نهادهای دولتی نفوذ کرده بودند، حتی پلیس.

"زمانی که موصل سقوط کرد، آن‌ها نیز فعالیتشان را علنی کردند. "

دو روز پس از سقوط شهر، یکی از همکاران عظام با پوششی متفاوت به محل کارآمد و خود را سرپرست جدید داعش معرفی کرد.

بوروکراسی شیطانی داعش

شهر داعش

تمام پیروزی‌های سابق داعش بر برابر اشغال موصل رنگ می‌باختند. این‌یکی از بزرگ‌ترین شکست‌ها در تاریخ عراق بود: سقوط دومین شهر بزرگ عراق با 50 هزار سرباز و پلیس و دستیابی به صدها تن اسلحه، تجهیزات نبرد و وسایل نقلیه. در موصل بود که داعش بلندپروازانه ترین برنامه خود را برای اثبات ادعای مشروعیت اجرا کرد: تبدیل جنبش شورشی به یک دولت.

پس از یک هفته داعش اولین بیانیه را صادر کرد: "سند مدینه (شهر)". داعش با زبانی باستانی به مردم شهر برای "پیروزی‌های الهی" تبریک گفته بود و وعده داد:

"ای مردم، شما تمام رژیم‌های سکولار را امتحان کردید، از سلطنتی گرفته تا جمهوری و دولت شیعه. آن‌ها را امتحان کردید و در شعله‌های آتششان سوختید. اکنون ما در منطقه "دولت اسلامی" و تحت رهبری امام "ابوبکر" قرار داریم. با خواست خدا تفاوت عمده میان دولت سکولار،که بر مردم ستم می‌کند و کرامت انسانی را از آن‌ها می‌رباید، و حکومت ما، که کلام خدا را راهنمای مسیرش قرار داده، خواهید دید.

این بیانیه سیگار را ممنوع کرد و اصرار داشت زنان در خانه بمانند. اما مردم در خیابان‌ها سیگار می‌کشیدند، قلیان خانه همیشه پر بود و زنان بدون روبنده به خیابان می‌آمدند. بسیاری از خانواده‌های فراری به موصل بازگشتند.

اما "سند مدینه" تنها گام اول بود. داعش معروف یک روزه درست نشد؛ بلکه به‌تدریج و در طی دو ماه و با یک سری از اقدامات و اعدام‌ها. هر گام جدید بخش متفاوتی از جامعه را تحت تأثیر قرار می‌داد.

پروژه داعش از جهات زیادی با تلاش‌های دیگر ملل تاریخ برای ساخت یک دولت آرمانی شباهت داشت، از بلشویک‌ها گرفته تا طالبان که همگی مسیری منتهی به خودکامگی را پیمودند. گام اول تبلیغ یک ایدئولوژی اسطوره‌ای. سپس استفاده از آن برای پاک‌سازی جامعه. استفاده از بیشترین میزان خشونت برای سرکوب هر نوع مقاومت.

بوروکراسی شیطانی داعش

در این تصویر که توسط یکی از وب‌سایت‌های داعش منتشر شد، اعضای داعش در میان زنان موصل نقاب پخش می‌کنند.

اما رژیم‌های دیکتاتور نمی‌توانند تنها با ایدئولوژی آرمانی و کشتارهای دسته‌جمعی زنده بمانند. آن‌ها به یک بوروکراسی کارآمد و مدیران لایق نیاز دارند.

داعش کار خود را با سرشماری گسترده در موصل آغاز کرد. اعضای ارتش و پلیس، پزشک‌ها، پرستارها، مهندسین و معلم به همراه اطلاعات خانواده‌هایشان ثبت شد. تمام فروشگاه‌ها، کارخانه‌ها و املاک تجاری بر اساس مذهب و فرقه صاحبانشان فهرست شدند. یکی از کارمندان بخش کشاورزی گفت: "نزد ما آمدند و کتاب بزرگی را باز کردند. می‌خواستند بدانند چه زمین‌هایی متعلق به مسیحیان، سنی‌ها و یا شیعیان است. به آن‌ها گفتیم که این اسناد به دوران عثمانی بازمی‌گردند و تنها اسامی صاحبان را داریم. هیچ راهی برای دانستن مذهبشان وجود ندارد."

اولین پاک‌سازی به سبک استالینی از متحدان گذشته آغاز شد: دیگر شورشی‌ها. مأموران داعش شروع به بازداشت بعثی‌ها و افسران ارتش کردند. ده‌ها نفر ناپدید شدند و هرگز بازنگشتند.

یک هفته بعد حرف عربی "ن" (برای طایفه ناصریون) روی درب خانه‌ها و مغازه‌های مسیحیان آشکار شد. حکمی صادر شد که از مسیحیان می‌خواست یا تغییر دین دهند یا ملک‌هایشان را رها کنند. مسیحیان به حومه شهر رانده شدند، برخی نیز به‌عنوان گروگان یا برده جنسی گرفته شدند. دیگر اقلیت‌های مسلمان نیز یا فرار کردند و یا کشته شدند. چند هفته بعد، حکم دیگری داشتن نقاب را برای زنان اجباری کرد و تمام مکان‌های یا تجمعات مختلط ممنوع شد.

زمانی که موانع بتنی دوباره در خیابان‌ها ظاهرشده و این بار یک دیوار عظیم در اطراف شهر ایجاد کردند، موصل به یک زندان بزرگ تبدیل شد. سرتاسر شر شعارهای رژیم جدید به چشم می‌خورد: "مستمر و در حال گسترش".

دیکتاتوری گسترش یافت. سپس داعش تمرکزش را به ساخت یک شهرداری معطوف کرد. تمام ساختارهای دولتی موجود حذف و با دیوان‌ها یا وزارتخانه‌های جدید جایگزین شدند: بهداشت، آموزش، خدمات، امور مالی، جنگ، دادگستری و امنیت. هر دیوان توسط یک امیر هدایت می‌شد که برخی از آن‌ها خارجی بودند. در بالای تمام این‌ها خلیفه سیاه "ابوبکر" و شورای نظامی‌اش قرار داشتند.

بوروکراسی شیطانی داعش

رژه نیروهای داعش در خیابان اصلی موصل

دولت جدید دو رو داشت: تلاش داشت شهرداری مدرن را با رفتار، عناوین، قوانین و زبان سال 800 قبل از میلاد اداره کند. عظام گفت: "داعش دولتی تروریست بود. جوری لباس می‌پوشیدند و حرف می‌زدند که انگار از سال‌های اولیه اسلام به اینجا آمده‌اند. اما ازلحاظ اداری عالی بودند و دولت را بسیار خوب مدیریت می‌کردند."

سازمان انرژی که عظام در آن کار می‌کرد به دیوان خدمات با رئیسی جدید تبدیل شد. رئیس آن‌یک فرانسوی- مراکشی بود که اولین اقدامش سازمان‌دهی دریافت هزینه‌های انرژی بود. عظام گفت: "روند صدور قبض برق درگذشته تقریباً دو ماه طول می‌کشید. زمانی که داعش آمد، این سیستم را بسیار ساده کردند." تمام سازمان‌های تجاری، کارخانه‌ها و مغازه‌ها هزینه مشخص و ثابتی را پرداخت می‌کردند. در مناطق مسکونی، کنتورهای هوشمند نصب شد که در ماه مقدار مشخصی برق در اختیار هر خانه قرار بگیرد. "کسی جرئت نداشت پول برق را پرداخت نکند. دزدیدن برق نیز ممکن بود به بهای قطع دست تمام شود.

همین روش ساده برای جمع‌آوری زباله نیز استفاده شد. هر خیابان به یک جمع کننده زباله سپرده شد که دستمزدش توسط ساکنان پرداخت می‌شد.داعش کارت‌هایی صادر می‌کرد که دستمزد فرد روی آن نوشته‌شده بود. بازرسان مرتب به محله‌های شهر سر می‌زدند از تمیزی آن‌ها و پرداخت هزینه اطمینان حاصل کنند. وحشت سبب می‌شد همه هزینه را به‌موقع پرداخت کنند.

آن‌ها در ایجاد تکنیک‌های جدید برای کسب درآمد بسیار خلاق و باهوش بودند. تمام زمین‌های مصادره شده، کارخانه‌ها، حوزه‌های نفتی و گازی به دیوان "المال" یا همان وزارت امور مالی تعلق داشت. این دیوان به اعضای وفادار و خلاقش جایزه می‌داد. مزارع دزدیده‌شده از اقلیت‌های مذهبی و ایزدی‌ها به اعضای داعش داده می‌شد. خانه‌های مسیحی‌ها میانشان تقسیم شد و ماشین‌ها و دیگر اموالشان به حراج گذاشته شد.

بوروکراسی شیطانی داعش

پناه‌جویان در شهر "قیاره" پس از فرار از موصل

سوخت استخراج‌شده از سوریه به هر کسی فروخته می‌شد. برخی ساکنان با روش‌های خانگی بنزین ارزان درست می‌کردند. تجارت اسلحه، فروش عتیقه و خریدوفروش زنان و دختران برده رونق گرفت. غذا و سوخت حتی از دمشق هم به آنجا فرستاده می‌شد. تجهیزات مدرن پزشکی نیز از ترکیه قاچاق می‌شد. و همانند تمام جوامع دیکتاتوری، اکثر ساکنان سرشان را خم می‌کردند و به زندگی خود ادامه می‌دادند.

یک روز دانشمند دید که همسر و دخترش دارند به همسایه گریانشان دلداری می‌دهند. همسرش به دفاع از پیرمردی پرداخته بود که مأموران داعش او را به کوتاه کردن ریش متهم کرده بودند. هر دو نفر شلاق خوردند. به مردان شهر دستور داده شد برای تماشا به خیابان بروند. زمانی که به خانه بازگشت پسرش با عصبانیت گفت: "چطور به این آدم‌ها اجازه می‌دهی به تو حکومت کنند؟"

او در خاطراتش سعی کرد توضیح دهد: "مردم ما را برای ترک نکردن شهر سرزنش می‌کنند. دختر کوچکم گفت که همه ما باید به کرکوک برویم.... شاید باید حرفش را گوش می‌کردم. اما از آینده می‌ترسیدم."

منبع: گاردین

ترجمه: وب‌سایت فرادید

۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید