ایرانی‌ها بهتر بودند و دیدنی

ایرانی‌ها بهتر بودند و دیدنی

در این دوره ایرانی‌ها در بخش مسابقه بین‌الملل خیلی بهتر بودند و حضورشان در دو بخش الف. و ب. ایران نیز بسیار دیدنی بود، اما نمونه‌های قابل‌اعتنایی از تئاتر خارجی در بخش خارج از صحنه حضور داشتند که می‌توانستند بیانگر یک پیشنهاد تازه برای بهبود اوضاع این بخش‌هایی باشند.

کد خبر : ۴۹۷۴۷
بازدید : ۲۰۶۲
شب یازدهم نسبت به ١٠ شب قبل‌تر، شاید گرم‌تر بود؛ به‌دلیل اینکه همه می‌خواستند سرمای زمستان را با پناه‌جستن در سالن‌های تئاتر جبران کنند و از آن‌سو نیز تقریبا شبی بود که همه گروه‌ها و مخاطبان تئاتر آخرین دید‌و بازدید‌ها را انجام می‌دهند تا سالی بعد و اگر عمری باقی باشد، باز بگو‌مگو‌ها آغاز می‌شود که آن جشنواره چگونه است و نسبت به دوره‌های پیشین چگونه جلو افتاده یا عقب مانده است.
در این دوره ایرانی‌ها در بخش مسابقه بین‌الملل خیلی بهتر بودند و حضورشان در دو بخش الف. و ب. ایران نیز بسیار دیدنی بود، اما نمونه‌های قابل‌اعتنایی از تئاتر خارجی در بخش خارج از صحنه حضور داشتند که می‌توانستند بیانگر یک پیشنهاد تازه برای بهبود اوضاع این بخش‌هایی باشند که در ایران ما هنوز نیازمند توجه و ورود بسیاری از تکنیک‌ها و شیوه‌های اجرائی است که بخشی از آن نیز می‌تواند حالت کاربردی به خود بگیرد.
نگاهی به شب یازدهم تئاتر فجر

افسانه ببر: صدرالدین زاهد که از هنرمندان کارگاه نمایش تهران به‌شمار می‌آید، از سال ٥٧ مثل بسیاری از هنرمندان این کارگاه، یا دیگر در تهران کار نکردند و به خارج از ایران رفتند یا اینکه خانه‌نشین شدند یا به هنر‌های دیگر پناه بردند و معدودی نیز بعد‌ها فرصتی دوباره برای حضور در تئاتر داشته‌اند.
زاهد هم با «افسانه ببر»، از آثار درخورتأمل داریو فوی ایتالیایی، به تهران بازگشته که یحتمل تئاتر کار کند. افسانه ببر نمایشی درباره روابط انسان و ببری است که در آن هر دو به همدیگر کمک خواهند کرد که به شرایط معمول بازگردند. هر دو این‌ها با ملاحظاتی به داد یکدیگر می‌رسند.
این نمایش یک اثر تک‌نفره است که می‌تواند برای هر تماشاگری جذاب باشد، زیرا در این نمایش ضمن استفاده از فنون نمایش‌های ایرانی، از اصول تئاتر شرقی نیز استفاده شده است که بتواند برای تماشاگران اتفاق تازه‌ای به حساب آید. صدرالدین زاهد از نقالی ایرانی و شیوه سیاه‌بازی برای انجام کمدی کلامی بهره‌مند می‌شود و حتی در ضمن ضرب‌کوفتن و آوازخوانی، گود زورخانه را برایمان تداعی می‌بخشد که آن شیوه آوازی هم می‌تواند در خدمت یک اجرای نمایشی به شکل خلاقانه‌ای قرار بگیرد.
نگاهی به شب یازدهم تئاتر فجر

شرقی غمگین: این نمایش نوشته سجاد افشاریان و کار سعید زارعی و درباره زندگی هنرمندانه است. علی معروف به علی عشقی در حال تولید اثری است که در آن دکلمه‌هایی به شعر و نثر در حال انجام است و در لابه‌لایش بریده‌هایی از دوبله فیلم هم آورده می‌شود.
تا اینکه سعید، دوستش، یکباره می‌آید و این سکوت و خلوت را برهم می‌ریزد. آن‌ها در یک خانه قدیمی و کلنگی مستأجرند و به سختی روزگار می‌گذرانند. سعید تن به هر‌کاری می‌دهد؛ از پرورش و فروش مواد متوهمی مانند گُل گرفته تا پیک موتوری و ...... آنچه در متن شرقی غمگین قابل‌ملاحظه نیست، قوام‌نیافتن تفکر است، چون متن اتکایش به پایان باز است و با طرح پرسش و ایجاد تعلیق به دنبال تکمیل این مسیر و آنچه در این ارتباط میسر خواهد شد به ذهن مخاطب واگذار شده است، اما این دلیل نمی‌شود که در میانه‌های متن نتوانیم از این روابط و رویداد‌ها به مسائل و مصداق‌های مهم‌تری بپردازیم، چون می‌دانیم زندگی اکثریت هنرمندان به دلیل ول‌شدگی‌ها و بی‌برنامگی‌ها با تهدید‌ها و آسیب‌های بسیار همراه است و این از آن نکاتی است که می‌تواند چنین متونی را برجسته‌تر و ماندگارتر کند. سجاد افشاریان و سید هومن‌شاهی در مقام بازیگر بیشترین تلاش را برای استقرار اجرا متحمل شده‌اند.
بخشی از این بازی‌ها حسی است که بیانگر دوره جوانی و عاشقانگی‌ها و شکست‌های عشقی است. بخشی به مصرف مواد و الکل می‌پردازد که چِت‌شدگی‌ها و مستی‌ها را عیان می‌کند و بخشی هم شوخی‌ها و بازی‌های دوستانه این دو است، اما این وضعیت نامتعادل است و هر دو در آستانه فروپاشی هستند و دیگر هم نمی‌توانند به داد همدیگر برسند.

خط آبی: «خط آبی» به کارگردانی آنتونیس کوتروپیس از کشور یونان یک پرفورمنس تلفیقی از کورئوکرافی و نقاشی است که در آن هدف ارائه تصاویری است که بشود از آن مفهوم‌سازی کرد. شاید مشکل عمده هم در اینجا باشد که گروه اجرائی فکر می‌کند، چون کلام را حذف کرده، با بیان بدنی و نقاشی به‌راحتی می‌تواند با مردمان جهان ارتباط بگیرد.
در این پرفورمنس هم چند سطح تصویر وجود دارد. اول همان دستگاه تایپ است که بعد به آن نخی آبی سوار می‌شود که مانند مداری در بیکرانه‌ها می‌گردد و بر آن عده‌ای آدمک کاغذی به شکل فرادا و دونفره سوار و در گردشند.... سطح دوم که در آن مرد و زن‌هایی می‌آیند و به نمایش خود را بروز می‌دهند و سطح سوم نیز دیوار سفیدی است که بر آن نقاشی می‌شود.
آنچه مطرح می‌شود، با شاید‌ها و تردید‌هایی همراه خواهد شد که فکر منسجم و درخورتأملی را متبادر نخواهد کرد و باید که در این رابطه کمی دراز‌اندیشی برای متمرکز‌کردن مخاطبان بی‌شمار در دنیا انجام شود.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید