دیر آمد، ولی زود رفت

دیر آمد، ولی زود رفت

لوون هفتوان به دلیل گرفتگی قلبی به بیمارستان منتقل شد و همان جا درگذشت پرویز، یک دزدی عاشقانه، مردی که اسب شد، دراکولا، غیرمجاز، کوپال، هجوم و کار کثیف کار‌های لوون هفتوان در دوره ٦ ساله فعالیت سینمایی‌اش هستند.

کد خبر : ۵۲۵۲۷
بازدید : ۸۸۶
امین فرج‌پور | بسیار ناگهانی بود، بسیار. به مصداق «همیشه پیش از آن‌که فکر کنی، اتفاق می‌افتد.» اما نیازی نبود برای روزنامه تسلیتی بفرستیم. ما خود در روزنامه نشسته بودیم که خبر آمد: لوون هفتوان درگذشت.
او که سر صحنه سریال عروس تاریکی ساخته محمود معظمی حضور داشت، دیروز در ساعت ١١ صبح به دلیل گرفتگی قلبی به بیمارستان منتقل شد و همان جا درگذشت. اتفاقی دردناک برای رفقای بازیگری که شاید خیلی‌ها نمی‌شناختندش؛ اما همان اندک دوستان و هوادارانش می‌دانستند چه جواهر کمیابی است. می‌دانستند چه کولی بی‌قدر و قیمتی است و چگونه کولی‌وار تن به طوفان می‌سپارد و روزها را زندگی می‌کند.

همین دو هفته پیش بود که مقابلش نشسته بودم. اشتیاق فرداها را داشت. اشتیاق کارهای جدید. روزهای جدید. بهارهای جدید. قرار بود با هم گفت‌وگویی داشته باشیم برای روزنامه شهروند که انجام شد و هفته پیش هم در «شهروند» به چاپ رسید. بعد از گفت‌وگو گفت كه در یکی از نمایش‌های جشنواره‌ای خارج از کشور فیلمم را دیده. بعد از کمی صحبت طرحی پیشنهاد داد برای همکاری که زیبا بود. طرحی که از این به بعد باید در گوشه‌ای بیفتد و خاک بخورد. طرحی بود برای حضور خود لوون؛ خود خود خود لوون.

لوون هفتوان خیلی دیر راهش را در سینما پیدا کرد؛ چهل و پنج شش ‌سال داشت که اول بار در فیلم پرویز دیده شد. در نقشی که چنان کیپ تنش بود که فکر می‌کردی نقش مخصوص خود او، براساس داشته‌ها و توانایی‌های او نوشته شده است. از این رو هم بود که شاید کمتر کسی بعد از نخستین دیدار با لوون هفتوان بر پرده سینما باورش شد که او بازیگر حرفه‌ای است و نابازیگر نیست؛ کما این‌که کسی باورش نمی‌شد این بازیگر سنگین‌وزن که چهره‌اش معصومیتی کودکانه را در کنار نوعی تلخی غریب به نمایش می‌گذاشت، در کوتاه زمانی بدل شود به چهره متمایز بازیگری در فیلم‌هایی خاص. فیلم‌هایی دور از جریان اصلی سینمای ایران، دور از سینمای بازیگران هفت‌رنگ چشم روشن قد بلند هیکل ورزشکاری.

لوون دیر وارد سینمای ایران شد؛ چهل و پنج سالگی در سینمایی که بیشتر شخصیت‌های داستانی فیلم‌ها در سنین جوانی هستند، یعنی دیر. اما در اندک زمانی چنان به‌سرعت خود را تثبیت کرد که به باور نمی‌گنجد. این‌که بازیگری در پنج شش سال، از جایگاه بازیگری که او را با نابازیگر اشتباه می‌گرفتند، برسد به جایی که در حال حاضر رسیده و بیراه نیست، اگر او را چهره اول بازیگری سینمای مستقل هنر و تجربه‌ای به‌ شمار آوریم، نشان از سرعتی دارد که بی‌گمان به جز استعداد و توانایی و البته شانس عامل دیگری ندارد. در استعداد و توانایی‌های لوون که شکی نیست و شانس هم در سینما یعنی آشنا‌شدن با مجید برزگر و بازی در پرویز، مثلا. یا مثلا کار کثیف، کوپال و... که نام و سیمای لوون هفتوان را جاوید کردند.

لوون هفتوان که روز گذشته ساعت ١١ در بیمارستان بر اثر حمله قلبی درگذشت؛ اول بار در نخستین ‌سال دهه ٩٠ با فیلم پرویز ساخته مجید برزگر مورد تحسین قرار گرفت؛ از آن پس حضوری مداوم در سینمای ایران داشت و در تک‌تک سال‌های پس از آن همه‌ سال در فیلم‌هایی توانایی‌هایش را به سینمای ایران ارایه کرد.

لوون هفتوان زمان مرگ ٥١ سال داشت. بچه ارمنی حشمتیه تهران ٣٣‌سال بازیگری کرد؛ اما فقط و فقط در ٦‌ سال آخر عمرش دیده شد. لوون در کارش سختی‌های زیادی کشید؛ با این‌که کاراکتر شگفت‌انگیز او اجازه نمی‌داد لب به شکوه و شکایت باز کند. او که در آغاز دهه ٧٠ با نمایش اسب نوشته محمد چرمشیر که پایان‌نامه‌اش در رشته هنرهای نمایشی بود، نشان داد كه قصد حضوری جدی در این عرصه را دارد، برای این‌که استعداد و توانایی‌هایش را به همگان ثابت کند، ٢٠سال انتظار کشید.
در این فاصله اتفافات عجیبی برایش رخ داد. او که برای اجرای نمایشی برای یکی دو هفته از ایران خارج شده بود، بیست ‌سال بعد بازگشت تا در سینمای این آب و خاک نفس بکشد که طولی نکشید و چه بد که طولی نکشید.

در آن سال‌ها که لوون هفتوان دور از سرزمین مادری‌اش بود، فوق‌لیسانس خود را در رشته کارگردانی تئاتر از آکادمی هنرهای نمایشی روسیه دریافت کرد و سپس به کانادا رفت و با تأسیس کمپانی تولیدات هنری لماز و گروه تئاتری ریرا در شهر تورنتو نمایشنامه‌های درجه یکی چون آهای کی اونجاست؟ نوشته ویلیام سارویان؛ عاشق‌‌هارولد پینتر؛ شاید رؤیا و دارم خواب می‌بینم. نمی‌بینم؟ از لوئیجی پیراندلو؛ مرغ دریایی آنتوان چخوف و یکشنبه از‌هارچ تارونیان را در مقام بازیگر و کارگردان روی صحنه آورد.
او علاوه بر فعالیت‌های تئاتری در فیلم صدای تاریک یا بلک نویز ساخته بهروز افخمی نیز حضور یافت که البته به فرجامی خوش ختم نشد اما با پرویز و سپس لرزاننده چربی محمد شیروانی، شاید هم به ترتیب عکس البته، دور جدیدی از فعالیت‌های لوون در ایران آغاز شد که این بار گام‌به‌گام او را در این سینما ارتقا داد و تبدیلش کرد به گزینه نخست فیلمسازانی که دنبال خلق یک کاراکتر متفاوت بودند. لرزاننده چربی، پرویز، یک دزدی عاشقانه، مردی که اسب شد، دراکولا، غیرمجاز، کوپال، هجوم و کار کثیف کارهای لوون هفتوان در دوره ٦ ساله فعالیت سینمایی‌اش هستند.
این بازیگر در آرامگاه ارامنه به خاک سپرده می‌شود ولی هنوز جزییات مراسم تشییع مشخص نشده است. شورای خلیفه‌گری ارامنه درباره محل و زمان خاکسپاری این هنرمند تصمیم‌گیری خواهد کرد.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید