تقلب زیرکانه کارگردان در "کمینگاه دزدان"

تقلب زیرکانه کارگردان در "کمینگاه دزدان"

«کمینگاه دزدان» در چیدن زمینه خیلی بهتر عمل می‎کند تا نتیجه‎گیری. فیلم به اندازه‎ی کافی زیرکانه است، اما تقلب می‎کند. تلاش می‎کند کاراکترهایش را پر کند، اما آن‌ها را مبدل به ابزاری برای جلو بردن داستان می‎کند. نهایتا، یکبار دیگر به یاد می‎آورید که چرا مقلدان «مایکل مان» اینقدر زیادند، اما تعداد بسیار کمی از آن‌ها موفق به الهام گرفتن از سبک او برای خلق اثری به یاد ماندنی می‎شوند.

کد خبر : ۵۳۹۳۱
بازدید : ۴۰۱۶
تقلب زیرکانه کارگردان در
ورایتی | اوون گلیبرمن، مواجه شدن با یک فیلم جاه‎طلبانه در ماه ژانویه بد نیست. ساده‎ترین راه برای توصیف «کمینگاه دزدان» این است که بگوییم یک تریلر با موضوع سرقت است، البته نسبتا با دقت بالایی هم ساخته شده، یک اکشن درام زیرزمینی که شلوغ هم هست و تا حدودی انگار حرفی هم برای گفتن دارد.
فیلم در لس‎آنجلس رخ می‎دهد، شهری که آن را به عنوان پایتخت سرقت از بانک در جهان غرب معرفی می‎کند، و کارگردان «کریستین گاجگاست» هم مرتبا هزارتوی بزرگ‎راه‎های شهر را با سبک پاپ مصنوعی نشان می‎دهد که آشکارا الهام گرفته از «مایکل مان» است.

مشخص می‎شود که اتمسفر و حال و هوای رانندگی «کمینگاه دزدان» تنها الهامی نیست که از «مان» گرفته‎اند.
این فیلم روایت‎هایی موازی را پیش می‎برد، به گروهی از پلیس‎های سرکش به رهبری «جرارد باتلر» نزدیک می‎شود، همینطور گروهی از دزدان که نقشه می‎کشند برای ورود به بانک ذخیره فدرال لس‎آنجلس: قلعه‎ای مستحکم و غیرقابل نفوذ پر از پول.
خط داستانی موازی پیچیده و دقیق فیلم، تقلیدی آشکار از «مخمصه» (Heat) و بازتابی ضعیف از «رابط فرانسوی» (The French Connection) است، و برای ۴۵ دقیقه از زمان ۲ ساعت و ۲۰ دقیقه‎ای فیلم، «کمینگاه دزدان» آنقدری روی پای خود می‎ایستد که لایق این قیاس باشد.» گاجگاست»، فیلمنامه‎نویس «لندن سقوط کرده» (London Has Fallen) (این فیلم اولین کارگردانی او است)، پوسته‎ی جنایی نوآر خوبی به فیلم می‎دهد.
تقلب زیرکانه کارگردان در
اما فیلم دیگری هست که اثرش روی این فیلم مشخص است: «مظنونین همیشگی» (The Usual Suspects) از «برایان سینگر»؛ و تلاش برای کپی کردن جلوه‎ی آن فیلم، «گاجگاست» را به دردسر می‎اندازد. ساده بگوییم: نباید فیلمی در مورد سرقتی به شدت هنرمندانه بسازید که در آن داستانتان مرتب تلاش می‎کند تقلب کند.

اثرگذارترین کاری که «کمینگاه دزدان» کرده این است که یک بازی کاریزماتیک از «جرارد باتلر» گرفته. او بازیگری است که معمولا با ترش‎رویی و اخم کار می‎کند، و معمولا چیز بیشتری برای عرضه ندارد، اما در «کمینگاه دزدان» او آن وجه خونریز خشن خود را کمرنگ می‎کند و با جلوه‎ای بازی می‎کند که به یاد «راسل کرو» در اوج بازیگری‎اش می‎افتیم.
در یکی از اولین صحنه‎ها، شخصیت «نیک او برایان» با بازی «باتلر» و تیم او یک مهمانی خانگی برگزار می‎کنند که طی آن «دانی» (او شی جکسون جونیور)، راننده‎ی تحت امر مغز متفکر جنایتکاران یعنی «مریمن» (پابلو شریبر)، را به یک صندلی می‎بندند و آنقدر او را می‎زنند تا هرچه می‎داند را به آن‌ها بگوید.
شروعی به شدت غیرقانونی است، اما فیلم فلسفه‎ی استفاده از هر ابزاری برای رسیدن به هدف شخصیت «او برایان» را مانند «پاپی دویل» در «رابط فرانسوی» به نمایش می‎گذارد. «باتلر» که با ژاکت چرمی خود یک سر و گردن بالاتر از دیگر بازیگران ظاهر می‎شود، «فلاناگان» را از آن شخصیت‎های تند و تیز و شوخی می‎کند که لذت می‎بریم قانون را دور می‎زنند.

«او برایان» در ازدواجی رو به فروپاشی هم هست، و صحنه‎ای که همسرش «دبی» (دان اولیویری)، او را ترک می‎کند، و دو دخترشان را نیز می‎برد، شبیه به صحنه‎های خانوادگی هردو فصل «کارآگاه حقیقی» (True Detective) است. به نظر می‎رسد فیلم می‎گوید وقتی اعمال قانون مبدل به یک عقده بشود، هزینه‎اش همین است. «کمینگاه دزدان» توجه ما را به نگرش متمرکز «او برایان» جلب می‎کند، و همزمان مطابق ذات این ژانر، ما طرفدار دزدان باهوشی هستیم که پنج قدم جلوتر از پلیس‎اند. در دوئل اینها، انگار هردو نیرو بر فراز شهر بتنی معلق هستند.

سپس اتفاقی عجیب رخ می‎دهد. صحنه‎ای در یک رستوران ژاپنی به وقوع می‎پیوندد که در آن «او برایان» وارد می‎شود و جلوی «مریمن» و گروه او معرکه‎ای به راه می‎اندازد.
تقلب زیرکانه کارگردان در
او «دانی» را هدف قرار می‎دهد، راننده‎ای که اکنون او را می‎شناسد، و افشا می‎کند که قبلا با هم در ارتباط بوده‎اند. صحنه‎ی پر ابهتی است، در نوع خود خیلی هم سرگرم کننده است، اما استراتژی «او برایان» دقیقا چیست؟ فیلم قبلا توضیح داده که «مریمن»، رهبر این دار و دسته، یک قاتل بی‎رحم است، لذا وقتی مشخص می‎شود که «دانی» این پلیس پر سر و صدا را می‎شناسد، فکر می‎کنید کارش به عنوان راننده تمام است؛ فکر می‎کنید در چاله‎ای در ناکجا آباد پیدایش خواهند کرد.
اما نه: «مریمن» از او پرسش می‎کند، و ظاهرا متقاعد می‎شود که «دانی» دستگیر شده و از «او برایان» کتک خورده، اما چیزی به او نگفته.

این از آن پیچیدگی‎های محتملی است که فیلمی مانند «کمینگاه دزدان» هرگز از آن جان سالم به درد نمی‎برد. بازی می‎کند، اما همه‎ی قوانینی که فیلم تصویب کرده را زیر پا می‎گذارد؛ و همانطور که «او برایان» عمدا دست خود را رو می‎کند، رهبر جنایتکاران نیز همین کار را انجام می‎دهد، خبر مربوط به یک سرقت برنامه‎ریزی شده را درز می‎دهد تا «او برایان» و تیمش در آن پارکینگ به خصوص باشند، درست درکنار ماجرا، اما در مقیاسی بزرگ‎تر، غافل از ماجرای اصلی. در یک حالت انتزاعی درست از آب درمی‎آید، اما منطقش کمی گنگ است، و لذا، از اینجا به بعد، تعلیق فیلم همین است.

تکه‎ای خوب هم هست که روی پاشنه‎ی رساندن غذای چینی به چند کارگر در بانک توسط «دانی» می‎چرخد. اما دزدی اصلی ارضا کننده نیست، چون جزئیات نحوه‎ی پیاده‎سازی (و بعد خراب شدن) آن، بیش از حد گنگ است. ترک خانواده‎ی «او برایان» با صداقت بالایی مورد بهره‎برداری قرار می‎گیرد و سپس به کلی رها می‎شود.
برای فیلمی که تا این حد ماجرا دارد، «کمینگاه دزدان» در چیدن زمینه خیلی بهتر عمل می‎کند تا نتیجه‎گیری. فیلم به اندازه‎ی کافی زیرکانه است، اما تقلب می‎کند. تلاش می‎کند کاراکترهایش را پر کند، اما آن‌ها را مبدل به ابزاری برای جلو بردن داستان می‎کند. نهایتا، یکبار دیگر به یاد می‎آورید که چرا مقلدان «مایکل مان» اینقدر زیادند، اما تعداد بسیار کمی از آن‌ها موفق به الهام گرفتن از سبک او برای خلق اثری به یاد ماندنی می‎شوند.

منبع: سایت نقدفارسی

مترجم: علی دواچی
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید