گذر از هفت خوان ممیزی
تقریبا کمتر نویسنده یا مترجمی است که دستکم چند ماه در انتظار صدور مجوز آثارش نمانده باشد. اما ماجرا گاه از چند ماه فراتر میرود و به چند سال و حتی یک دهه کشیده میشود.
کد خبر :
۵۴۱۲۰
بازدید :
۱۴۵۰
تقریبا کمتر نویسنده یا مترجمی است که دستکم چند ماه در انتظار صدور مجوز آثارش نمانده باشد. اما ماجرا گاه از چند ماه فراتر میرود و به چند سال و حتی یک دهه کشیده میشود. ولی این هم همه ماجرا نیست. معمولا کمتر کتابی است که نیازی به اصلاحات نداشته باشد، اما این هم همه ماجرا نیست.
کم نشنیدهایم که نویسنده یا مترجمی برای دریافت مجوز با اصلاحیههایی عجیب و غریب و دور از ذهن رو به رو شود و همه اینها موجب شده وضعیت پیچیدهای به نام گذر از خوان ممیزی شکل بگیرد.
این وضعیت البته مساله دیروز و امروز نیست و حتما تا فرداهای دور هم ادامه خواهد داشت، اما تکراری بودنش سبب نمیشود که به آن عادت کنیم و بیتوجه از کنارش بگذریم بلکه هر زمان که فرصتی دهد، اهمیت موضوع را یادآوری میکنیم.
در چند وقت اخیر یکی از این بهانهها را حسن روحانی، رییسجمهوری به دستمان داد. ایشان در مراسم جایزه کتاب سال بار دیگر تاکید کرد که ممیزی باید به ناشران واگذار شود و دولت در این زمینه تصمیمگیرنده نباشد.
این صحبتهای رییسجمهوری البته تازه نبود. او ٥ سال پیش هم در ابتدای دولت اول خود بر این موضوع تاکید کرده بود، اما آن زمان بسیاری از ناشران به مخالفت با این امر پرداختند. آنان معتقد بودند با این شیوه، مسوولیت بر عهده بخش خصوصی قرار خواهد گرفت و ریسک بزرگی برای ناشران به همراه خواهد داشت زیرا ممکن است آنان کتابهایی را منتشر کنند، اما آن کتابها بعدا از بازار جمعآوری شود و به این شکل، ناشران خسارت ببینند.
این مخالفت و احتمالا مسائلی دیگر سبب شد تا ماجرا مسکوت بماند. به هر حال در ٥ سال گذشته بسیاری از نویسندگان و مترجمان اعلام کردند برخورد شورای نظارت بر کتاب در مقایسه با دولت نهم و دهم بهتر شده است ولی هنوز تا وضعیت مطلوب راهی طولانی در پیش است. اما آنچه بیش از گذشته سبب اهمیت این موضوع شده است، تاکید دولت برای پیوستن به قانون کپی رایت جهانی است.
این وضعیت البته مساله دیروز و امروز نیست و حتما تا فرداهای دور هم ادامه خواهد داشت، اما تکراری بودنش سبب نمیشود که به آن عادت کنیم و بیتوجه از کنارش بگذریم بلکه هر زمان که فرصتی دهد، اهمیت موضوع را یادآوری میکنیم.
در چند وقت اخیر یکی از این بهانهها را حسن روحانی، رییسجمهوری به دستمان داد. ایشان در مراسم جایزه کتاب سال بار دیگر تاکید کرد که ممیزی باید به ناشران واگذار شود و دولت در این زمینه تصمیمگیرنده نباشد.
این صحبتهای رییسجمهوری البته تازه نبود. او ٥ سال پیش هم در ابتدای دولت اول خود بر این موضوع تاکید کرده بود، اما آن زمان بسیاری از ناشران به مخالفت با این امر پرداختند. آنان معتقد بودند با این شیوه، مسوولیت بر عهده بخش خصوصی قرار خواهد گرفت و ریسک بزرگی برای ناشران به همراه خواهد داشت زیرا ممکن است آنان کتابهایی را منتشر کنند، اما آن کتابها بعدا از بازار جمعآوری شود و به این شکل، ناشران خسارت ببینند.
این مخالفت و احتمالا مسائلی دیگر سبب شد تا ماجرا مسکوت بماند. به هر حال در ٥ سال گذشته بسیاری از نویسندگان و مترجمان اعلام کردند برخورد شورای نظارت بر کتاب در مقایسه با دولت نهم و دهم بهتر شده است ولی هنوز تا وضعیت مطلوب راهی طولانی در پیش است. اما آنچه بیش از گذشته سبب اهمیت این موضوع شده است، تاکید دولت برای پیوستن به قانون کپی رایت جهانی است.
فعالان حوزه نشر میدانند که یکی از موانع ما برای پیوستن به این قانون، وضعیت ممیزی در ایران است. در حال حاضر بسیاری از مترجمان ما میتوانند آنچه را مغایر با فرهنگ ما باشد، حذف کنند، اما وقتی قرار باشد برای ترجمه کتابی از نویسنده آن اجازه بگیریم، دیگر به راحتی نمیتوانیم آنچه را نامناسب میدانیم، حذف کنیم بلکه همین حذف هم نیازمند مجوز نویسنده است.
مجموعه این شرایط سبب شد تا با سه تن از مترجمان گفتوگویی درباره وضعیت ممیزی داشته باشیم. در این میان دو تن از مترجمان مورد گفتوگوی ما، مدتهاست منتظر دریافت مجوز انتشار آثار خود هستند و آنان بطور مصداقی اصلاحیههایی را که بر آثارشان وارد شده، تشریح کردند.
مجموعه این شرایط سبب شد تا با سه تن از مترجمان گفتوگویی درباره وضعیت ممیزی داشته باشیم. در این میان دو تن از مترجمان مورد گفتوگوی ما، مدتهاست منتظر دریافت مجوز انتشار آثار خود هستند و آنان بطور مصداقی اصلاحیههایی را که بر آثارشان وارد شده، تشریح کردند.
البته مترجمان دیگری هم بودند که با آنان تماس گرفتیم و اتفاقا هم انتقادات بسیاری داشتند، اما از آنجاکه از وزارت ارشاد قول گرفته بودند کتابهایشان به زودی مجوز بگیرد، ترجیح دادند سکوت کنند تا مبادا همین وعده هم بر زمین بماند و ناچار شوند مجوز کتابشان را فراموش کنند.
بعضی اصلاحیهها واقعا خندهدار است
محمود حسینیزاد گرچه بیشتر به عنوان مترجم آثار آلمانی شناخته میشود، اما در حوزه تالیف هم فعال است و تاکنون چندین رمان و مجموعه داستان نوشته است. اما جالب این است که او هم برای مجوز ترجمههایش و هم برای مجوز آثار تالیفیاش گاه سالها منتظر مانده است. او امسال بعد از ١٠ سال مجوز چاپ رمان «بیست زخم کاری» را گرفت و حالا هم در انتظار مجوز دو کتابی است که ترجمه کرده است.
بعضی اصلاحیهها واقعا خندهدار است
محمود حسینیزاد گرچه بیشتر به عنوان مترجم آثار آلمانی شناخته میشود، اما در حوزه تالیف هم فعال است و تاکنون چندین رمان و مجموعه داستان نوشته است. اما جالب این است که او هم برای مجوز ترجمههایش و هم برای مجوز آثار تالیفیاش گاه سالها منتظر مانده است. او امسال بعد از ١٠ سال مجوز چاپ رمان «بیست زخم کاری» را گرفت و حالا هم در انتظار مجوز دو کتابی است که ترجمه کرده است.
یکی از این کتابها «لتی پارک» نوشته یودیت هرمان است که قرار است از سوی نشر افق منتشر شود. حسینیزاد درباره وضعیت مجوز این کتاب میگوید: «این کتاب ٦ ماه است که در وزارت ارشاد منتظر دریافت مجوز است. تا به حال دو بار بازگردانده شده است و هر دو بار اصلاحاتی را انجام دادیم. دلیل بعضی از ایرادها را درک میکنم، اما بعضی از مواردی که مطرح میشود، واقعا خندهدار است.»
او توضیح میدهد: «یکی از داستانهای این مجموعه درباره دختری است که به دیدن پدرش میرود. پدر او مردی است بسیار اخمو و بداخلاق. دختر از قنادی کنار خانه کیکی برای پدرش میگیرد و مرد رو به دخترش میگوید این کیک را از این «اوا خواهرها» گرفتهای؟ از من خواستهاند عبارت «اوا خواهر» را حذف کنم! ممیزی دیگر درباره واژه خودفروش و فاحشه است و نمیدانم چه جایگزین دیگری برای این واژه میتوان پیدا کرد.»
این مجموعه ظاهرا ١٨ داستان دارد و ماجرای ممیزی یکی دیگر از داستانهایش از زبان مترجم اثر شنیدنی است: «داستان خانم نابینایی است که در بیمارستان در بستر احتضار است. گروهی از دوستانش به دیدن او میروند و این خانم با قدردانی از آنان میگوید: «چقدر دوست داشتم صورت قشنگ شما را ببینم.» از من خواستهاند واژه قشنگ را حذف کنم!»
حسینیزاد درباره اصلاحیهای که به دیگر داستان این مجموعه وارد شده است، میگوید: «داستان دیگر درباره زنی است که در خیابان کنار آتشی نشسته است و پسربچهای کنار او مینشیند. آن دو مدتی کنار آتش با یکدیگر حرف میزنند و زن متوجه میشود پسربچه بسیار باهوش است و با خودش فکر میکند این بچه وقتی به خانه برود، بزرگتری او را به رختخواب میفرستد.
او توضیح میدهد: «یکی از داستانهای این مجموعه درباره دختری است که به دیدن پدرش میرود. پدر او مردی است بسیار اخمو و بداخلاق. دختر از قنادی کنار خانه کیکی برای پدرش میگیرد و مرد رو به دخترش میگوید این کیک را از این «اوا خواهرها» گرفتهای؟ از من خواستهاند عبارت «اوا خواهر» را حذف کنم! ممیزی دیگر درباره واژه خودفروش و فاحشه است و نمیدانم چه جایگزین دیگری برای این واژه میتوان پیدا کرد.»
این مجموعه ظاهرا ١٨ داستان دارد و ماجرای ممیزی یکی دیگر از داستانهایش از زبان مترجم اثر شنیدنی است: «داستان خانم نابینایی است که در بیمارستان در بستر احتضار است. گروهی از دوستانش به دیدن او میروند و این خانم با قدردانی از آنان میگوید: «چقدر دوست داشتم صورت قشنگ شما را ببینم.» از من خواستهاند واژه قشنگ را حذف کنم!»
حسینیزاد درباره اصلاحیهای که به دیگر داستان این مجموعه وارد شده است، میگوید: «داستان دیگر درباره زنی است که در خیابان کنار آتشی نشسته است و پسربچهای کنار او مینشیند. آن دو مدتی کنار آتش با یکدیگر حرف میزنند و زن متوجه میشود پسربچه بسیار باهوش است و با خودش فکر میکند این بچه وقتی به خانه برود، بزرگتری او را به رختخواب میفرستد.
به این معنا که در خانه، کسی حرفهای این بچه را درک نمیکند. اما شورای ممیزی معتقد است جمله فرستادن بچه به رختخواب باید حذف شود! و من واقعا نمیدانم چرا!» این مجموعه ١٨ داستان دارد که حسینیزاد از همان اول یکی از داستانهایش را حذف کرده است: «با اینکه داستان بسیار زیبایی بود، اما خودم از آغاز حدس زدم این داستان دچار گیر و گرفت ممیزی میشود و از اول آن را کنار گذاشتم.»
ممیزها، نویسندگان را نمیشناسند
حسینیزاد درباره دیگر کتابش که منتظر مجوز است نیز میگوید: «یک کتاب دیگر هم به وزارت ارشاد دادهام؛ نمایشنامه «توراندخت» نوشته برشت که واقعا هیچ مشکلی برای انتشار ندارد و فعلا در ارشاد در حال خوانده شدن و بررسی است.»
مترجم کتابهای «قول» و «آلیس» معتقد است که اعضای شورای نظارت اصلا کتابها را نمیخوانند بلکه کدهایی دارند که به سیستم دادهاند تا همه این کدها را حذف کند وگرنه حتی بیسوادترین ممیزها هم این موارد را درک میکنند.
او میگوید: «متاسفانه کسانی که ممیزی میکنند، اصلا سواد ادبی ندارند و نویسندهها را نمیشناسند. نمیدانند فلان نویسنده اصلا ضد دین یا ضد اخلاق یا هرزه نویس نیست. آنها ممیزی را به کامپیوتر سپردهاند.»
ممیزی عجیب آلیس در سرزمین عجایب
مهدی غبرایی هم جزو مترجمانی است که گاه سالها در انتظار مجوز برای چاپ ترجمههایش بوده است. او که مدتهاست منتظر انتشار چند کتاب خود است، به بیان پارهای از مشکلاتی که در صدور مجوز انتشار این آثار پیش آمده، میپردازد: «مدتهاست رمان «سنگ صبور» نوشته عتیق رحیمی را برای دریافت مجوز ارایه کردهام.
ممیزها، نویسندگان را نمیشناسند
حسینیزاد درباره دیگر کتابش که منتظر مجوز است نیز میگوید: «یک کتاب دیگر هم به وزارت ارشاد دادهام؛ نمایشنامه «توراندخت» نوشته برشت که واقعا هیچ مشکلی برای انتشار ندارد و فعلا در ارشاد در حال خوانده شدن و بررسی است.»
مترجم کتابهای «قول» و «آلیس» معتقد است که اعضای شورای نظارت اصلا کتابها را نمیخوانند بلکه کدهایی دارند که به سیستم دادهاند تا همه این کدها را حذف کند وگرنه حتی بیسوادترین ممیزها هم این موارد را درک میکنند.
او میگوید: «متاسفانه کسانی که ممیزی میکنند، اصلا سواد ادبی ندارند و نویسندهها را نمیشناسند. نمیدانند فلان نویسنده اصلا ضد دین یا ضد اخلاق یا هرزه نویس نیست. آنها ممیزی را به کامپیوتر سپردهاند.»
ممیزی عجیب آلیس در سرزمین عجایب
مهدی غبرایی هم جزو مترجمانی است که گاه سالها در انتظار مجوز برای چاپ ترجمههایش بوده است. او که مدتهاست منتظر انتشار چند کتاب خود است، به بیان پارهای از مشکلاتی که در صدور مجوز انتشار این آثار پیش آمده، میپردازد: «مدتهاست رمان «سنگ صبور» نوشته عتیق رحیمی را برای دریافت مجوز ارایه کردهام.
این کتاب یک رمان کوتاه یا رمانک است. اما به من گفته شده ٢٠ صفحه کامل از این رمان کوتاه را حذف کنم! و حال آنکه ترجمههای دیگری از همین کتاب در بازار وجود دارد و چنین مشکلی هم ندارند. از آنجاکه از من خواسته شد این ٢٠ صفحه را بطور کامل حذف کنم، از خیر انتشار این کتاب گذشتم و به نشر ثالث که قرار بود ناشر این کتاب باشد، گفتم اصلا چنین کاری نکنید.»
او سپس درباره دیگر اثر در انتظار مجوزش هم صحبت میکند: «اما مضحکتر از رمان عتیق رحیمی، ماجرایی است که برای یکی از مشهورترین رمانهای ادبی جهان اتفاق افتاده است. رمانی که بارها بر اساس آن فیلم سینمایی تهیه شده است و در حال حاضر هم چند ترجمه از آن در بازار کتاب ما وجود دارد و ناشران معتبری هم آن را منتشر کردهاند؛ «آلیس در سرزمین عجایب» دیگر ترجمه من است که با مشکل ممیزی روبهرو شده است.»
آن گونه که غبرایی توضیح میدهد، ممیزی این رمان مشهور داستان جالبی دارد: «به من گفتهاند دو فصل پایانی کتاب را به طور کامل حذف کنم به دلیل اینکه در این دو فصل بازی ورق وجود دارد. بعد از طرح این موضوع از سوی شورای نظارت، در نامهای مکتوب به این شورا توضیح دادم که این بازی جزو شخصیت داستان است و به هیچوجه جنبه لهو و لعب ندارد. با این همه این کتاب هم هنوز مجوز ندارد و با حذف کلامی از آن موافقت نمیکنم.
او سپس درباره دیگر اثر در انتظار مجوزش هم صحبت میکند: «اما مضحکتر از رمان عتیق رحیمی، ماجرایی است که برای یکی از مشهورترین رمانهای ادبی جهان اتفاق افتاده است. رمانی که بارها بر اساس آن فیلم سینمایی تهیه شده است و در حال حاضر هم چند ترجمه از آن در بازار کتاب ما وجود دارد و ناشران معتبری هم آن را منتشر کردهاند؛ «آلیس در سرزمین عجایب» دیگر ترجمه من است که با مشکل ممیزی روبهرو شده است.»
آن گونه که غبرایی توضیح میدهد، ممیزی این رمان مشهور داستان جالبی دارد: «به من گفتهاند دو فصل پایانی کتاب را به طور کامل حذف کنم به دلیل اینکه در این دو فصل بازی ورق وجود دارد. بعد از طرح این موضوع از سوی شورای نظارت، در نامهای مکتوب به این شورا توضیح دادم که این بازی جزو شخصیت داستان است و به هیچوجه جنبه لهو و لعب ندارد. با این همه این کتاب هم هنوز مجوز ندارد و با حذف کلامی از آن موافقت نمیکنم.
چراکه به جز آن دو فصل که گفتهاند باید به طور کامل حذف شود، خواستار حذف یکسری از واژگان هم شدهاند و این را هم توضیح دادهام که این رمان، اثری کلاسیک است و اینگونه حذفیات آن درست نیست.»
ولی ماجراهای «آلیس» به اینجا ختم نمیشود: «از طرف دیگر تصور کردند که مخاطب این رمان گروه سنی کودک و نوجوان است و معمولا در مورد کتابهای این گروه سنی، حساسیت بیشتری دارند و بیشتر سخت میگیرند. توضیح دادم این رمان برای خوانندگان ٩ تا ٩٠ سال است. همین اثر در ادبیات اروپا و کل جهان تاثیرات شگفتانگیزی داشته است و حتی بر نویسندهای مانند موراکامی هم تاثیر گذاشته است ولی حالا این گونه برخورد با آن شگفتانگیز است.»
بخش خصوصی سردرگم خواهد شد
بعد از شنیدن ماجراهایی که برای کتابهای این مترجمان پیش آمده، دیدگاههای این مترجمان را درباره پیشنهاد رییسجمهوری برای حل مشکل جویا میشویم. حسینیزاد معتقد است این قضیه دو حالت دارد؛ اگر منظور این باشد که خود ناشر میتواند قضاوت کند که کدام کتاب شرایط انتشار دارد، زوایهای درست است و مثل اتفاقی است که در خارج از کشور رخ میدهد ولی صحبتی که دولت مطرح میکند، مساله دومی را هم به ذهن میآورد به این معنا که میخواهند مسوولیت را به عهده بخش خصوصی بگذارند و این بخش هم دچار سردرگمی خواهد شد که چه کند.
ولی ماجراهای «آلیس» به اینجا ختم نمیشود: «از طرف دیگر تصور کردند که مخاطب این رمان گروه سنی کودک و نوجوان است و معمولا در مورد کتابهای این گروه سنی، حساسیت بیشتری دارند و بیشتر سخت میگیرند. توضیح دادم این رمان برای خوانندگان ٩ تا ٩٠ سال است. همین اثر در ادبیات اروپا و کل جهان تاثیرات شگفتانگیزی داشته است و حتی بر نویسندهای مانند موراکامی هم تاثیر گذاشته است ولی حالا این گونه برخورد با آن شگفتانگیز است.»
بخش خصوصی سردرگم خواهد شد
بعد از شنیدن ماجراهایی که برای کتابهای این مترجمان پیش آمده، دیدگاههای این مترجمان را درباره پیشنهاد رییسجمهوری برای حل مشکل جویا میشویم. حسینیزاد معتقد است این قضیه دو حالت دارد؛ اگر منظور این باشد که خود ناشر میتواند قضاوت کند که کدام کتاب شرایط انتشار دارد، زوایهای درست است و مثل اتفاقی است که در خارج از کشور رخ میدهد ولی صحبتی که دولت مطرح میکند، مساله دومی را هم به ذهن میآورد به این معنا که میخواهند مسوولیت را به عهده بخش خصوصی بگذارند و این بخش هم دچار سردرگمی خواهد شد که چه کند.
به هر حال بخش خصوصی میترسد، چون اوست که دارد سرمایهگذاری میکند. در حال حاضر ما احساس میکنیم با این وضعیتی که صدور مجوزهایمان دارد، دستمان در پوست گردو است ولی در آن شرایط که مسوولیت به خود ناشران واگذار شود، دیگر به معنای واقعی دستمان در پوست گردو خواهد بود.
او ادامه میدهد: «با شرایط اقتصادی فعلی اجرای چنین طرحی، اصلا عملی نیست چراکه این روزها پیامدهای این وضعیت را در همه بخشها از جمله بخش اقتصادی و بانکداری میتوانیم ببینیم.»
حسینیزاد بر این باور است تا زمانی که اصطلاح خط قرمز وجود دارد نمیتوانیم کاری کنیم و این وضعیت در همه حوزهها دست و پاگیر همه است.
به عمل کار برآید
غبرایی هم در این زمینه میگوید: «آقای رییسجمهوری از وقتی که تشریف آوردهاند، حرفهای بسیار زیبایی میزنند که خیلی هم خوب است ولی متاسفانه تا به امروز عملی از ایشان ندیدهایم و از قدیم هم گفتهاند «به عمل کار برآید/ به سخندانی نیست» و ما همچنان منتظریم عملی از ایشان ببینیم و بعد درباره آن قضاوت کنیم.»
او یادآوری میکند: «سالها صحبت این بود که دستگاه عریض و طویل ممیزی که هزینه گزافی هم بر دوش ملت انداخته است، باید برداشته و این مسوولیت به ناشران و مولفان سپرده شود. در دوره اصلاحات هم صحبتهایی در این زمینه مطرح شد، اما موضوع اینجاست که ناشران هم در ارتباط با این موضوع بحثی دارند و میگویند واگذاری این مسوولیت به آنان برایشان مشکلساز است و باید کسانی را برای اجرای این امر استخدام کنند و...
هیات منصفه اهل قلم
غبرایی درخواست جمعی نویسندگان و مترجمان از دولت تدبیر و امید را یادآوری میکند: «خواسته ما این است که قانون چاپ و نشر کتاب نیز مانند قانون مطبوعات باشد و این قانون در عمل اجرا شود نه اینکه فقط روی کاغذ بیاید. به این معنا که اجازه چاپ کتاب را بدهیم و اگر شاکی خصوصی پیدا شد، این شکایت در دادگاهی با حضور هیات منصفهای از اهالی قلم مطرح شود.»
مترجم آثار هاروکی موراکامی در ادامه توضیحات بیشتری درباره این موضوع میدهد: «منظور از هیات منصفه اهل قلم این است که در این هیات حتما رمان نویس یا دستکم کسی که به رمان اشراف دارد و خود، رمانخوان است، حضور داشته باشد. نماینده دولت هم در این هیات منصفه حاضر باشد منتها نمایندهای که او هم به رمان آشنایی داشته باشد و در این حوزه کارشناس باشد.
او ادامه میدهد: «با شرایط اقتصادی فعلی اجرای چنین طرحی، اصلا عملی نیست چراکه این روزها پیامدهای این وضعیت را در همه بخشها از جمله بخش اقتصادی و بانکداری میتوانیم ببینیم.»
حسینیزاد بر این باور است تا زمانی که اصطلاح خط قرمز وجود دارد نمیتوانیم کاری کنیم و این وضعیت در همه حوزهها دست و پاگیر همه است.
به عمل کار برآید
غبرایی هم در این زمینه میگوید: «آقای رییسجمهوری از وقتی که تشریف آوردهاند، حرفهای بسیار زیبایی میزنند که خیلی هم خوب است ولی متاسفانه تا به امروز عملی از ایشان ندیدهایم و از قدیم هم گفتهاند «به عمل کار برآید/ به سخندانی نیست» و ما همچنان منتظریم عملی از ایشان ببینیم و بعد درباره آن قضاوت کنیم.»
او یادآوری میکند: «سالها صحبت این بود که دستگاه عریض و طویل ممیزی که هزینه گزافی هم بر دوش ملت انداخته است، باید برداشته و این مسوولیت به ناشران و مولفان سپرده شود. در دوره اصلاحات هم صحبتهایی در این زمینه مطرح شد، اما موضوع اینجاست که ناشران هم در ارتباط با این موضوع بحثی دارند و میگویند واگذاری این مسوولیت به آنان برایشان مشکلساز است و باید کسانی را برای اجرای این امر استخدام کنند و...
هیات منصفه اهل قلم
غبرایی درخواست جمعی نویسندگان و مترجمان از دولت تدبیر و امید را یادآوری میکند: «خواسته ما این است که قانون چاپ و نشر کتاب نیز مانند قانون مطبوعات باشد و این قانون در عمل اجرا شود نه اینکه فقط روی کاغذ بیاید. به این معنا که اجازه چاپ کتاب را بدهیم و اگر شاکی خصوصی پیدا شد، این شکایت در دادگاهی با حضور هیات منصفهای از اهالی قلم مطرح شود.»
مترجم آثار هاروکی موراکامی در ادامه توضیحات بیشتری درباره این موضوع میدهد: «منظور از هیات منصفه اهل قلم این است که در این هیات حتما رمان نویس یا دستکم کسی که به رمان اشراف دارد و خود، رمانخوان است، حضور داشته باشد. نماینده دولت هم در این هیات منصفه حاضر باشد منتها نمایندهای که او هم به رمان آشنایی داشته باشد و در این حوزه کارشناس باشد.
بنابراین اگر بعد از انتشار کتابی، کسی به عنوان شاکی خصوصی پیدا شد، میتوان این دادگاه را با توضیحی که ارایه کردم، تشکیل داد. به هر حال من و تعدادی دیگر از دوستان اینگونه فکر میکنیم و معتقدیم در حال حاضر این عملیترین راه برای سر و سامان دادن به مساله ممیزی در کشور ما است.»
شترسواری دولا دولا نمیشود.
اما این تنها راهی نیست که غبرایی پیشنهاد میدهد. او راهکار دیگری هم برای این مساله ارایه میدهد: «راهحل دیگر این است که از تجربیات همسایگان مسلمانمان استفاده کنیم و ببینیم مثلا کشوری مانند ترکیه برای برخورد با مساله ممیزی و انتشار کتاب چه میکند.
شترسواری دولا دولا نمیشود.
اما این تنها راهی نیست که غبرایی پیشنهاد میدهد. او راهکار دیگری هم برای این مساله ارایه میدهد: «راهحل دیگر این است که از تجربیات همسایگان مسلمانمان استفاده کنیم و ببینیم مثلا کشوری مانند ترکیه برای برخورد با مساله ممیزی و انتشار کتاب چه میکند.
حتی به کشورهای غیر مسلمان مانند هند هم کاری نداریم، همان تحلیل و استفاده از تجربیات همسایگان مسلمانمان میتواند به ما کمک کند. انجام همه این امور هم یک کار کارشناسی ساده نیاز دارد. انتظار من به عنوان کسی که حدود چهل سال است قلم میزنم، این است که این حرفها و پیشنهادها عملی شود.»
او درباره موانعی که ممیزی بر سر راه پیوستن به کپی رایت جهانی ایجاد میکند، نیز توضیح میدهد: «البته داستان کپیرایت بسیار مفصل است و به کتاب هم محدود نمیشود. ولی در کل معتقدم و بارها نیز گفتهام شترسواری دولا دولا نمیشود. اگر میخواهیم وارد بازار جهانی شویم، باید قواعد جهانی را هم رعایت کنیم.
او درباره موانعی که ممیزی بر سر راه پیوستن به کپی رایت جهانی ایجاد میکند، نیز توضیح میدهد: «البته داستان کپیرایت بسیار مفصل است و به کتاب هم محدود نمیشود. ولی در کل معتقدم و بارها نیز گفتهام شترسواری دولا دولا نمیشود. اگر میخواهیم وارد بازار جهانی شویم، باید قواعد جهانی را هم رعایت کنیم.
بعد از عمری کار کردن، در جهان، برخی ما را به چشم راهزن نگاه میکنند درحالی که عمری شرافتمندانه کار کردیم و حالا به دلیل رعایت نکردن قواعد جهانی و نبود قانون کپی رایت، اینچنین مورد اتهام قرار میگیریم.
در حالی که پیوستن به قواعد جهانی، حتی تاثیر چندانی هم بر قیمت کتاب نمیگذارد و اینچنین نیست که قیمت کتاب خیلی اضافه شود. در حال حاضر هم برخی از ناشران خودشان این موضوع را رعایت میکنند و اجازه انتشار اثر را از نویسنده میگیرند ولی نبود کپیرایت، مانع از آن نمیشود که ناشران حتی در صورت داشتن آن مجوز، اطمینان داشته باشند که خودشان تنها ناشر آن کتاب هستند چراکه دیگر ناشران هم میتوانند همان کتاب را با ترجمهای دیگر منتشر کنند.»
این باید خطاب به چه کسی است؟!
علیاصغر حداد، دیگر مترجمی است که دیدگاههایش را جویا میشویم. البته او این روزها کتابی در انتظار مجوز ندارد ولی به این موضوع اشاره میکند که: «کدام مترجم و نویسندهای است که این وضعیت شامل حالش نشده باشد. در لحظه کنونی چنین مشکلی ندارم ولی من نیز مانند دیگر همکارانم بارها در چنین وضعیتی قرار گرفتهام. کتاب «کلن و واگنر سیدارتا گشت و گذار» نوشته هرمان هسه حدود دو سال و نیم منتظر دریافت مجوز بود تا اینکه امسال منتشر شد و این داستان کم و بیش شامل حال همه نویسندگان و مترجمان میشود.»
او در ادامه به تحلیل سخنان رییسجمهوری میپردازد: «صحبت دولت را مبنی بر اینکه ممیزی باید به ناشران سپرده شود، درک نمیکنم. مشخص نیست آقای روحانی این «باید» را خطاب به چه کسی میگویند. اگر خطاب ایشان به وزارت فرهنگ و ارشاد است که دیگر نیازی به سخنرانی نیست و میتوانند این موضوع را در قالب بخشنامهای به ارشاد، اجرایی کنند. اگر میخواهند به نوعی دیدگاههای خود را به جناح مقابلشان نشان دهند و صرفا نظراتش را بیان میکند که مبحث دیگری است. اما آنچه به ما ربط دارد، اگر واقعا این اتفاق بیفتد، قدم بلندی رو به جلو است.»
ناشر یا تاجر؟
حداد در ادامه به موضوع دیگری اشاره میکند: «ولی اصلا چرا باید ممیزی وجود داشته باشد؟! هنر به طور عام پدیده منزهی است و خود ارشادکننده است و به ارشاد نیازی ندارد. قاعدتا باید بساط ممیزی جمع شود. اگر گروههای شرکتکننده در انقلاب را تقسیمبندی کنیم، یکی از اقشار مشارکتکننده در آن هنرمندان بودند. توقع آنان از بین رفتن سانسور بود که نه تنها از بین نرفت، بلکه جنبه ایدئولوژیک پیدا کرد.»
این باید خطاب به چه کسی است؟!
علیاصغر حداد، دیگر مترجمی است که دیدگاههایش را جویا میشویم. البته او این روزها کتابی در انتظار مجوز ندارد ولی به این موضوع اشاره میکند که: «کدام مترجم و نویسندهای است که این وضعیت شامل حالش نشده باشد. در لحظه کنونی چنین مشکلی ندارم ولی من نیز مانند دیگر همکارانم بارها در چنین وضعیتی قرار گرفتهام. کتاب «کلن و واگنر سیدارتا گشت و گذار» نوشته هرمان هسه حدود دو سال و نیم منتظر دریافت مجوز بود تا اینکه امسال منتشر شد و این داستان کم و بیش شامل حال همه نویسندگان و مترجمان میشود.»
او در ادامه به تحلیل سخنان رییسجمهوری میپردازد: «صحبت دولت را مبنی بر اینکه ممیزی باید به ناشران سپرده شود، درک نمیکنم. مشخص نیست آقای روحانی این «باید» را خطاب به چه کسی میگویند. اگر خطاب ایشان به وزارت فرهنگ و ارشاد است که دیگر نیازی به سخنرانی نیست و میتوانند این موضوع را در قالب بخشنامهای به ارشاد، اجرایی کنند. اگر میخواهند به نوعی دیدگاههای خود را به جناح مقابلشان نشان دهند و صرفا نظراتش را بیان میکند که مبحث دیگری است. اما آنچه به ما ربط دارد، اگر واقعا این اتفاق بیفتد، قدم بلندی رو به جلو است.»
ناشر یا تاجر؟
حداد در ادامه به موضوع دیگری اشاره میکند: «ولی اصلا چرا باید ممیزی وجود داشته باشد؟! هنر به طور عام پدیده منزهی است و خود ارشادکننده است و به ارشاد نیازی ندارد. قاعدتا باید بساط ممیزی جمع شود. اگر گروههای شرکتکننده در انقلاب را تقسیمبندی کنیم، یکی از اقشار مشارکتکننده در آن هنرمندان بودند. توقع آنان از بین رفتن سانسور بود که نه تنها از بین نرفت، بلکه جنبه ایدئولوژیک پیدا کرد.»
او البته بر این باور است که در حال حاضر نمیتوان ممیزی را به ناشران واگذار کرد و در پاسخ به این سخن که ناشران ممکن است به این شیوه متضرر شوند، میگوید: «باید مشخص شود ناشران چقدر ناشر هستند و چقدر تاجر و این بحثی دیگر است. اگر ناشر هستند، باید پای کارشان بایستند همانگونه که ما هم که مینویسیم و ترجمه میکنیم، ریسک چاپ نشدن اثر را به جان میخریم و ناشر هم اگر ناشر است، باید این ریسک را بپذیرد که ممکن است ضرر کند.»
حداد در پایان صحبتش از تفاوت ناشران هم سخن میگوید: «برخی ناشران، تاجر هستند ولی ناشران دیگری هم هستند که واقعا ادبیات برایشان اهمیت دارد و ریسک پذیر هم هستند. اگر ممیزی به ناشران سپرده شود، چنین ناشرانی به این موضوع تن خواهند داد.»
حداد در پایان صحبتش از تفاوت ناشران هم سخن میگوید: «برخی ناشران، تاجر هستند ولی ناشران دیگری هم هستند که واقعا ادبیات برایشان اهمیت دارد و ریسک پذیر هم هستند. اگر ممیزی به ناشران سپرده شود، چنین ناشرانی به این موضوع تن خواهند داد.»
۰