سلبریتی‌های شبه روشنفکر علیه زنان

سلبریتی‌های شبه روشنفکر علیه زنان

با نگاهی به فعالیت سلبریتی‌های دوره اصلاحات و تغییر رویکردشان در دوره احمدی‌نژاد و سپس چرخشی به دولت تدبیر و امید، اوضاع آشفته حرکت‌های اجتماعی زنان جامعه ما را بهتر می‌توان فهمید.

کد خبر : ۵۴۵۳۷
بازدید : ۲۳۱۵
سلبریتی‌های شبه روشنفکر علیه زنان پرستو زارعی | هر دم از این باغ بری می‌رسد. این روز‌ها شاهد جنبش‌های مختلف جامعه زنان، برای مطالبات اجتماعی‌شان هستیم. اما شکاف در میان این جنبش‌ها یکی از مهم‌ترین دلایلِ عدم رسیدن به مطالبات‌شان است.
ولی دلیل شکاف در میان جنبش‌های نو‌ظهورِ زنان ایرانی چیست؟ و گذشته از به حق بودن یا به ناحق بودنِ اعتراضاتِ زنان برای تحققِ حقوق اجتماعی‌شان، دلایل شکستِ بعضی از حرکت‌های آنان در چیست؟ برای رسیدن به پاسخی مطلوب مروری بر تاریخچه جنبش زنان خالی از لطف نیست.
جنبش زنان از قرن هفده میلادی در آلمان برای ورود به همگامی با کشاورزان مرد شروع شد و بعد‌ها در قرن بیستم در امریکا فمنیسم‌های موجِ دوم و سوم شکل گرفت.

محور اصلی تمامی این جنبش‌ها عدالتِ اجتماعی و تحققِ حقوق اجتماعی زنان بود، اما در أواخر قرن بیستم مسیر جنبش زنان تغییرِ نگاه کرد. نگاه اول شکافی در جامعه بود و نفی مردان و بدین معنی که زنان تنها برای زنان باشند.
نگاه دوم همان مسیر سنتیِ جنبش زنان را طی می‌کرد که خواستار عدالتِ اجتماعی بود. موج اول و دوم و سومِ جنبش زنان، خارج از تفکر درونی آنها، نشانگر تلاشی است برای رسیدن به برابری با دنیای مردانه که در گستره فرهنگی هر جامعه‌ای قابلیتِ نقد و قضاوت دارد. اما جنبش زنان در ایران از سال‌های ١٢٨٩ تا ١٣١١ شمسی توسط زنان ناراضی از وضع موجود شکل گرفت که نظمِ اجتماعی موجود را به چالش کشید و پس از انقلاب نیز به شکل‌های دیگر ادامه یافت.
فعالیت زنان در ایران همیشه مداوم و پیوسته و بر خلافِ شورش و کودتا بوده است که همواره در ابتدای کار با مخالفت عمومی و سنت گرا‌ها روبه‌رو شده است.
اما آنچه که در این روز‌ها در ایران شاهد هستیم را شاید بتوان موجی موسوم به (زنان علیه زنان) نامید. موجی غیر طبیعی در دنیای زنان جهان که فقط در ایران می‌توان یافت.
دلایل مختلفی بر این پدیده حاکم است که شاید ورود زنان ایرانی به عرصه سیاستِ مردانه و وضعیت اقتصادی جامعه یکی از مهم‌ترین دلایل آن باشد.
به طور کلی جنبش‌های زنان ایران از بی‌بی خانم استرآبادی و صدیقه دولت‌آبادی در دوره قاجار و شهناز آزاد و جمیله صدیقی (موسس نویدِ زنان) در دوره پهلوی تاکنون، به دو گروه کلی تقسیم می‌شود.
گروهی همراه با حاکمیت و گروه دیگر کسانی هستند که با ایدئولوژی حاکم مخالفند. اما آنچه این روز‌ها بیشتر از همه آزاردهنده است ورود زنانِ شبه روشنفکر به دنیای سیاست و به تبعِ آن علمدار شدن آن‌ها برای جنبش زنان است.
زنانی که به واسطه ورود به کاروان‌های تبلیغاتیِ انتخابات‌های مختلف در کشور، پرچمدار عدالت‌خواهیِ زنان شده‌اند و زنان روشنفکر را در سایه قرار داده‌اند.
زنان روشنفکری که در فرهنگ و ادبیاتِ غنی این سرزمین ریشه دارند و اکنون صدای‌شان تنها در محافل خصوصی به گوش می‌رسد و در آن سوی میدان برخی سلبریتی‌های شبه روشنفکر با حمایت سیاسیِ مردانه و با شعار (نه_به_زنان_علیه_زنان) که در عمل، کردارشان (زنان_علیه_زنان) است و مصداق بارز این مطلب هشتک‌های برخی سلبریتی‌های فضای مجازی است که تنها به صورت نمادین و در حد شعار در مقابل دیدگان مخاطب قرار می‌گیرد. بدون اینکه خود، باوری ریشه‌مند داشته باشند.
به همین دلیل معمولا این نوع هشتک‌ها به دل اکثریت جامعه ایرانی نمی‌نشیند و پس از چند روزی عقیم می‌شوند چرا که گوینده مطلب عُرف جامعه و مفاهیمِ زمان و مکان را به درستی نشناخته است و انگار تنها، پخش مطلب رسالتش بوده است و بس! با نگاهی به فعالیت سلبریتی‌های دوره اصلاحات و تغییر رویکردشان در دوره احمدی‌نژاد و سپس چرخشی به دولت تدبیر و امید، اوضاع آشفته حرکت‌های اجتماعی زنان جامعه ما را بهتر می‌توان فهمید.
به نظر می‌رسد تا زمانی که هر کس در جایگاهش قرار نگیرد جنبش زنان در ایران به هیچ نقطه مطلوبی نخواهد رسید و شکاف در بین زنان این سرزمین بیشتر خواهد شد. به امید روزی که رجال سیاسی این خاک زنان را نه برای آرای‌شان، بلکه برای احقاق حقوق‌شان بخواهند.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید