طولانی‌ترین عشق در سال وبا

طولانی‌ترین عشق در سال وبا

وقتی سال‌ها بعد سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در برابر دسته سربازانی که قرار بود اعدامش کنند، ایستاده بود بعدازظهر دوری را به یاد آورد که پدرش او را برای کشف یخ برده بود.

کد خبر : ۵۴۷۲۹
بازدید : ۵۲۲۳
فرادید | هفده آوریل سالروز درگذشت گابریل گارسیا مارکز است. رمان‌نویس، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی کلمبیایی که در بین مردم کشور‌های آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو مشهور بود. او سال‌های سال در تبعید به سر برد. مارکز برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ شد. او این جایزه را بیش از سایر آثارش مدیون رمان "صد سال تنهایی " می‌داند که در سال ۱۹۶۷ پرفروش‌ترین کتاب جهان شد. بنیاد نوبل در بیانه خود او را «شعبده‌باز کلام و بصیرت» توصیف کرد.

"وقتی سال‌ها بعد سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در برابر دسته سربازانی که قرار بود اعدامش کنند، ایستاده بود بعدازظهر دوری را به یاد آورد که پدرش او را برای کشف یخ برده بود. "رمان صدسال تنهایی با این جمله آغاز می‌شود. اما صدسال تنهایی هم با تبعید و دیکتاتوری بیگانه نبود و در بوینس آیرس منتشر شد. گارسیا مارکز یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی رئالیسم جادویی بود، اگرچه تمام آثارش را نمی‌توان در این سبک طبقه‌بندی کرد. او در سال ۱۹۶۵ شروع به نوشتن رمان "صدسال تنهایی" کرد و آن را در سال ۱۹۶۷ به پایان رساند.

تمام نسخه‌های چاپ اول "صدسال تنهایی" به زبان اسپانیایی در همان هفته اول فروش رفت. بیش از سی میلیون نسخه از آن در سراسر جهان فروخته شد. زمانی که کتاب "سرگذشت یک غریق" را در بارسلون منتشر کرد پست سفارت کلمبیا را در اسپانیا به او پیشنهاد دادند، اما نپذیرفت. اوایل دهه ۸۰ به کلمبیا برگشت، ولی با تهدید نظامیان کلمبیا در سال ۱۹۶۱ دوباره به همراه همسر و دو فرزندش برای زندگی به مکزیک رفت.

گارسیا مارکز که به شدت تحت تأثیر ویلیام فالکنر، نویسنده آمریکایی، بود، نخستین کتاب خود را در ۲۳ سالگی منتشر کرد که از سوی منتقدان با واکنش مثبتی روبرو شد.
در سال ۱۹۵۴ به عنوان خبرنگار ال‌اسپکتادور به رم و در سال ۱۹۵۵ پس از بسته شدن روزنامه‌اش به پاریس رفت. در سفری کوتاه به کلمبیا در سال ۱۹۵۸ با نامزدش مرسدس بارکاپاردو در سیزده سالگی تقاضای ازدواج کرد و بیش از نیم قرن با یکدیگر زندگی کردند.

در سال‌های پایانی زندگی و به مرور زمان خلاقیت و توان نویسندگی مارکز رو به کاهش گذاشت. او برای نوشتن کتاب خاطرات روسپیان غمگین من، چاپ ۲۰۰۴ حدود ده سال وقت صرف کرد. در ژانویه ۲۰۰۶ اعلام کرد که دیگر تمایل به نوشتن را ازدست‌داده است. میراث او مجموعه بزرگی از کتاب‌های داستانی و غیرداستانی است که با پیوند دادن افسانه و تاریخ در آن هر چیز ممکن و باورکردنی می‌نماید. تمام داستان‌های وی به نثری نوشته شده‌اند که از نظر رنگارنگی و جاذبه غریبشان فقط می‌توان آن‌ها را با کارناوال‌های آمریکای جنوبی مقایسه کرد.
طولانی ترین عشق در سال وبا نمایی از فیلم "عشق در سالهای وبا"
آخرین اثری که از او منتشر شد، کتابی است به عنوان «نیامدم که سخنرانی کنم»، که ۲۲ سخنرانی او را که به مناسبت‌های گوناگون در سراسر جهان ایراد کرده، در برمی‌گیرد.بهمن فرزانه در سال ۱۳۵۴ با ترجمه «صدسال تنهایی»، گابریل گارسیا مارکِز را به کتاب‌خوانان ایرانی معرفی کرد. این کتاب با استقبال زیادی روبرو شد و نویسنده آن در ایران به محبوبیت فراوان رسید.
تقریباً تمام آثار داستانی مارکز به فارسی ترجمه و منتشر شده است. برخی از داستان‌های او مانند رمان «عشق در سال‌های وبا» با سانسور به بازار آمده و بخش‌هایی از آن حذف شده است. برخی نویسندگان به تأثیر از سبک «رئالیسم جادویی» منسوب به او کتاب می‌نویسند.

آخرین کتاب‌های مارکز در حوزه رمان «روسپی‌های غم‌زده من» (بازهم با حذفیات زیاد) و خودزندگی‌نامهٔ او به عنوان «زیستن برای نوشتن» آخرین کار‌هایی هستند که از مارکز در ایران منتشر شده‌اند. کتاب «گزارش یک آدم‌ربایی» (۱۹۹۶) نیز در ایران کاملاً شناخته شده است.

مارکز رنج و درد قربانیان دیکتاتوری را شرح می‌دهد، با این دریغ و افسوس که او، این قوی‌ترین قلم جهان، «نمی‌تواند روی کاغذ حتی سایه‌ای کمرنگ از وحشتی را مجسم کند که قربانیان متحمل می‌شوند.»
"عشق در سال‌های وبا" فیلمی به کارگردانی مایک نیوول ساخته ۲۰۰۷ است. این فیلم که بر اساس کتاب گابریل گارسیا مارکز نوشته شده است، داستان مثلث عشقی میان فرمینا دازا (با بازی جیووانا متزوگیورنو)، فلورنتینو آریزو (با بازی خاویر باردم) و دکتر خوونال اوربینو (با بازی بنجامین برت) که ۵۰ سال (۱۹۳۰-۱۸۸۰) به طول می‌انجامد.

تهیه‌کننده فیلم اسکات استیندورف تنها سه سال مشغول انجام امور حقوقی فیلم از جمله کسب رضایت گارسیا مارکز برای حقوق کتاب و اقتباس آن برای ساخت فیلم بوده است.
اما اینکه چرا کتاب "صدسال تنهایی" هرگز به فیلم تبدیل نشد خود حکایت دیگری دارد ،چند سال پیش ایندیپندنت، نوشت هاروی واینستاین تهیه‌کننده مشهور هالیوودی درباره «صدسال تنهایی» رمان مشهور گابریل گارسیا مارکز گفته:مارکز به وی گفته بود که اگر او و جوزپه تورناتوره کارگردان ایتالیایی بخواهند امتیاز ساخت «صد سال تنهایی» را به دست بیاورند، آدم‌هایی هستند که از پس این کار برمی‌آیند. اما یک شرط وجود داشت باید همه کتاب را فیلم می‌کردیم، اما فقط یک بخش آن را نمایش می‌دادیم- در ظرف دو دقیقه- و هرسال به مدت ۱۰۰ سال آن‌ها را اکران می‌کردیم.

این رمان در سراسر دنیا به عنوان یکی از بزرگ‌ترین آثار ادبی شناخته می‌شود، اما تا کنون هیچ فیلم سینمایی از روی این کتاب ساخته نشده است، چون مارکز تمامی پیشنهاد‌ها برای واگذاری حقوق رسمی ساخت فیلم را رد کرده بود. مارکز که همیشه امپریالیسم سیاسی و فرهنگی آمریکا در آمریکای جنوبی را به باد نقد می‌گرفت، اجازه فیلم شدن «گزارش یک مرگ از قبل پیش‌بینی شده» را به یک کمپانی تهیه‌کننده ایتالیایی داده بود. هاروی واینستین تهیه‌کننده هالیوودی گفت: اولین برخورد او با این رمان‌نویس در زمان خرید امتیاز فیلم «ارندیرا» در سال ۱۹۸۳ بود که فیلم‌نامه آن را مارکز خودش نوشته بود. وی می‌گوید چطور دچار شوک شد وقتی به نویسنده تلفن کرد تا به او بگوید فیلم کوتاه‌تر شده، زیرا در نمایش آزمایشی برای مخاطبان به نظر می‌رسید آن‌ها بی‌قرار شده‌اند. مارکز در پاسخ به وی گفته بود: خب وقتی آن‌ها روی صندلی پیچ و تاب می‌خوردند معنی‌اش این است که باید آن قسمت‌ها را از فیلم دربیاوریم.

گابریل گارسیا مارکز، در روز پنجشنبه ۱۷ آوریل ۲۰۱۴ (۲۸ فروردین ۱۳۹۳)، در سن ۸۷ سالگی، در خانه‌اش در مکزیکو سیتی درگذشت. دو سال پیش از مرگ، برادر گابریل گارسیا مارکز اعلام کرد او از بیماری فراموشی (دمانس) رنج می‌برد و دیگر نمی‌نویسد. جسد وی فردای آن روز در مکزیکوسیتی سوزانده شد، بخشی از خاکستر جسد وی به کلمبیا زادگاهش منتقل شد.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید