نمایش ناتمامِ "مرثیهای برای یک دختر"
زنی که توسط دکتری مورد تجاوز قرار میگیرد، بعد از مدتی باز بر اثر حادثهای، او را در خانه خود میبیند. او که پیش از این در سالهای دور بر اثر تجاوز مکرر دکتر دچار مشکلات روحی و اختلالات رفتاری است، به فکر انتقام از دکتر برمیآید تا اینگونه شاید بر درد روحی خود بهگونهای فائق آید، اما با عدم همکاری شوهر و رودررویی او با دکتر که موجب بازشدن مسائل و مشکلات گذشتهشان نیز میشود، روبهرو میشود.
کد خبر :
۵۴۹۹۶
بازدید :
۴۶۲۸
در نمایش «مرثیهای برای یک دختر» با بازخوانی و اقتباسی آزاد از نمایشنامه «مرگ و دوشیزه جوان» اثر آریل دورفمان، کارگردان (مازیار شهزاددولتشاهی) سعی در واکاوی رفتار و مشکلات و تلاطم روحی و دلایل پیشامد این مشکلات در کاراکتر زن نمایشنامه و تأثیر این تلاطم روحی بر زندگی و روابط زناشویی او دارد؛ مشکلاتی که منجر به رفتاری بیمارگونه و عجیب و تا اندازهای متناقض در او میشود.
زنی که توسط دکتری مورد تجاوز قرار میگیرد، بعد از مدتی باز بر اثر حادثهای، او را در خانه خود میبیند. او که پیش از این در سالهای دور بر اثر تجاوز مکرر دکتر دچار مشکلات روحی و اختلالات رفتاری است، به فکر انتقام از دکتر برمیآید تا اینگونه شاید بر درد روحی خود بهگونهای فائق آید، اما با عدم همکاری شوهر و رودررویی او با دکتر که موجب بازشدن مسائل و مشکلات گذشتهشان نیز میشود، روبهرو میشود و زن که در آخر حتی توان و وسیله انتقام را نیز ندارد، ناکام، بهنوعی خود را نیز که در سایه ناتوانی در مقابل خواست دکتر تسلیم و مقاومت را بیهوده میپنداشته، مقصر میانگارد، گویا جبر زندگی که او را در مسیری اینگونه سخت و دردناک قرار داده، روح آزردهاش را به تسلیم در مقابل نابخشودگی خویش و کسی که باعث این آزردگی روحی است وادار کرده است.
زنی مانند جسدی بیجان و اراده در دریایی متلاطم از درد که نه توان بخشش در اوست، نه توان فراموشی و تسکین. او که با موسیقی باید به زیبایی خاطرههای زیبایش را مرور کند، بهنوعی با موسیقی برآمده از روح زیبای انسانی، دردهای زجرآور تجاوز را مرور میکند.
موسیقیای از شوبرت که موردعلاقه دکتر تجاوزگر است و در هنگام تجاوز این موسیقی فضا را دربر میگرفته است. نواختنی که مانند تازیانه دردهایش را دوچندان میکند، اما آیا کارگردان توانسته با رویکردی که در این نمایش انتخاب کرده، تمام دنیای پر از درد و تشویش زن (پائولینا) با بازی دیانا فتحی، را بهدرستی روی صحنه به نمایش بگذارد؟
رویکرد کارگردان در این میان از ناتورالیسم کلی نمایشنامه اصلی به سوی دنیای درونی پائولیناست؛ دنیای بستهتر و درونیتر کاراکتر زن نمایش بهنوعی از درونیات او در تقابل با ماهیت رفتارهای اجتماعی و تأثیرات این رفتارهای اجتماعی فاصله گرفته و به سمت خواست و تمایلات او و درونیاتش در تقابل با خواست شوهر و دکتر به پیش میرود.
درونیاتی که بدون مواجهشدن با زاویههایی جدید موضوعات انسانی و اجتماعی شخصیتهای دیگر در روایت نمایش باید به سمتی روانکاوانه به پیش رود که این نوع نگاه در روایت مستلزم رویکردهای صحنهای در بهنمایشگذاشتن تشویش و اختلالات درونی کاراکتر برای همسویی با محتوا و زاویه انتخابشده برای بهصحنهدرآوردن آن محتواست که در این میان هرچند از نظر طراحی صحنه بهلحاظ القای فضای ذهنی کاراکتر زن و نمایش تا حدی موفق بوده، اما با استفاده و درک صحیح از نورپردازی و اجرای آن و استفاده از انتهای صحنه با نورپردازی و ایجاد سایههایی که درونیات کاراکتر را بازگو میکند.
با طراحی صحنهای کارآمد، فضای نمایش و فضای ذهنی پائولینا را تا اندازهای قابلقبول تجسم میبخشد، اما در بهنمایشگذاشتن تلاطم درونی و تشویشها و عذاب درونی پائولینا همسو با رفتار و کنشهای بیرونی او مواجه نیستیم و کنشها و رخدادهای صحنه، بازگوکننده دنیای درونی پائولینا، که همواره در تنش روانی و روحی و عذاب عصیانگرش بهسر میبرد نیست، تا جایی که روایت نمایش هرچند از نظر محتوا توان همراهی مخاطب را دارد، اما در شکل اجرائی نیاز نمایشی خود را برطرف نکرده است، از طرفی با کرختی و افتادن ریتم بیرونی روبهرو میشود که این کندی ریتم در بازیهای بازیگران نیز مشهود است و البته بازیها میتوانستند در سایه جدیت و اعمال نظر و هدایت مناسبتر کارگردان در سطح مطلوبتری باشند.
هرچند نمایش مرثیهای برای یک دختر از این نظر که در نمایاندن درونیات پائولینا بهنوعی که تداعیگر درونیات آشفته اوست دچار کاستی است و رویکرد نمایشی بر مبنای دنیای هستیشناسانه پائولینا جز در صحنههایی توان بازنمایی این درونیات را ندارد، اما نمایشی قابلتأمل است و مخاطب با رویکردی خلاقانه در این نمایش روبهرو است.
۰