"قتل در قطار سریع السیر شرق"؛ اقتباسی ضعیف از پوآرو
اینجا با وجود ترفندهای تصویر برداری با گرفتن نماهایی بی تأثیر از بالای سر و صحنهای طولانی که در آن پوآرو سوار بر قطار در حال حرکت است، چندان شاهد جریان هوشمندانهای در روند ساخت فیلم نیستیم، بهخصوص با حضور بازیگرانی که خیلی کم از توانایی هایشان بهره گرفته شده است. مساله اصلی فیلمی پلیسی که قاتل در پایان آن مشخص میشود نیست، بلکه این است که چطور جریان را پیش میبرید و چطور عمل میکنید.
کد خبر :
۵۵۴۶۵
بازدید :
۲۳۸۱
راج ایبرت | سوزان ولوسینا، میدانم اگر پیش نمایش قتل در قطار سریع السیر شرق را دیده باشید، سؤالی ذهنتان را به خود مشغول کرده است. قاتل فیلم در میان این مجموعه از بازیگران که در فیلم دیده میشوند نیست؛ جودی دنچ در نقش شاهدختی روسی، ویلم دفو در نقش دانشمندی آلمانی، پنلوپه کروز در نقش مبلغی مسیحی محزون و جانی دپ در نقش تاجر آثار هنری.
اما چرا فردی با چهرهای آرام، همچون شخصیتی هیولایی و زمخت گریم شده است، آن هم با سبیلی فرمان دوچرخهای به رنگ نقرهای و خاکستری براق که تا بنا گوشش کشیده شده است؟
به نظر میآید این گریم و چهره به گونه طراحی شده است تا در حضورش در هر صحنهای تاثیرگذاری عمیقی از خود به جای بگذارد، در طول نمایشی مجلل در فضایی بسته که چهارمین اقتباس از قویترین رمان آگاتا کریستی است.
به نظر میآید این گریم و چهره به گونه طراحی شده است تا در حضورش در هر صحنهای تاثیرگذاری عمیقی از خود به جای بگذارد، در طول نمایشی مجلل در فضایی بسته که چهارمین اقتباس از قویترین رمان آگاتا کریستی است.
این مساله حتی در بهترین نماهای فیلم هم توانسته موثر واقع شود. در این اقتباس، خود کنت برانا نقش هرکول پوآرو را بازی میکند. امکانات دیجیتالی قرن ۲۱ برای زنده کردن این داستان توانسته نقش بسزایی داشته باشد.
در اقتباس ۱۹۷۴ از این رمان به کارگردانی سیدنی لومت، آلبرت فینی سبیلی سیاه، کوتاه و پیچ خورده داشت که در مقایسه با آن، سبیل برانا همچون موج بزرگ دریایی است که موج هایش تا نزدیک گوشش میرسد.
بیایید ابتدا به جنبههای مثبت فیلم نگاه کنیم. فیلمنامه این فیلم را مایکل گرین نوشته است که در نوشتن فیلمنامه بلید رانر ۲۰۴۹ هم همکاری داشت.
بیایید ابتدا به جنبههای مثبت فیلم نگاه کنیم. فیلمنامه این فیلم را مایکل گرین نوشته است که در نوشتن فیلمنامه بلید رانر ۲۰۴۹ هم همکاری داشت.
او توانسته به خوبی ما را را با پوآرو آشنا کند، شخصیتی جدی و ریزبین که تخم مرغی آب پز شده در چهار دقیقه را سفارش میدهد و سپس آن را هم نمیخورد. آدم عجیبی که اصرار دارد هه چیز مرتب و هماهنگ باشد، از نوع بستن کراوات کسی تا پخته بودن قرص نانی. این بار مکان فیلم در اورشلیم است و در سال ۱۹۳۴ هستیم.
پوآرو در دیوار ندبه اورشلیم درگیر پروندهای مرتبط با سه کشیش با عقاید مختلف و ربوده شدن شیئی گران بها است. همراه با نمایش جادوگری اهل وگاس، او مجرم را به شکل غیر منتظرهای با استفاده از یک چوب دستی پیدا میکند. این قسمت میتواند نشان دهنده در پیش گرفتن روندی جالب در طول فیلم باشد.
اما مسائل خیلی سریع و سرد رخ میدهند، وقتی که مسافران اسراری در چمدان هایشان دارند که به مرور شروع به آشکار شدن میکنند. مسافران همچون دیسی ریدلی به عنوان مدیری با پوستی روشن و ظریف، و لسلی آودم در نقش دکتری که میخواهد وانمود کند آن دو زوجی از نژادهای مختلف هستند. تنها فردی که جزئیات کاملی از او ارائه میشود، پوآرو است.
پوآرو در دیوار ندبه اورشلیم درگیر پروندهای مرتبط با سه کشیش با عقاید مختلف و ربوده شدن شیئی گران بها است. همراه با نمایش جادوگری اهل وگاس، او مجرم را به شکل غیر منتظرهای با استفاده از یک چوب دستی پیدا میکند. این قسمت میتواند نشان دهنده در پیش گرفتن روندی جالب در طول فیلم باشد.
اما مسائل خیلی سریع و سرد رخ میدهند، وقتی که مسافران اسراری در چمدان هایشان دارند که به مرور شروع به آشکار شدن میکنند. مسافران همچون دیسی ریدلی به عنوان مدیری با پوستی روشن و ظریف، و لسلی آودم در نقش دکتری که میخواهد وانمود کند آن دو زوجی از نژادهای مختلف هستند. تنها فردی که جزئیات کاملی از او ارائه میشود، پوآرو است.
او در سوگ عشقی از دست رفته است، از نظر روحی در وضعیتی متزلزلی قرار دارد و در اثر این فقدان وارد بحرانی از مساله وجودگرایی شده است که در این موقعیت به شکل غیر منتظرهای خود را در وضعیتی معمایی میبیند؛ وقتی که جسد مردهای در قطار پیدا میشود که با دهها ضربه چاقو به قتل رسیده است.
قطار مجللی که از استانبول به سمت شهر کاله در فرانسه در حرکت است، قطار به مدت نیم ساعت در بین مسیر، به خاطر ریزش بهمن در شرایط خطرناکی مجبور به توقف میشود. کاش میتوانستم بگویم که تاثیرگذاری خط داستانی فیلم، روندی صعودی را حفظ میکند، اما چنین چیزی اتفاق نمیافتد، به ویژه از زمانی که فیلم به مجموعهای از بازجوییهای خصوصی توسط پوآرو، کاراگاهی مغرور با آن شخصیت خاصش تبدیل میشود.
میشل فایفر آنچه در توان دارد را در نقش بیوه زنی ثروتمند به نمایش میگذارد، بیوه زنی که به دنبال پیدا کردن همسری جدید است. درک جاکوبی و جش گد دستیار و خدمتکار جانی دپ با صورتی خط خورده و شخصیتی گردن گلفت هستند.
میشل فایفر آنچه در توان دارد را در نقش بیوه زنی ثروتمند به نمایش میگذارد، بیوه زنی که به دنبال پیدا کردن همسری جدید است. درک جاکوبی و جش گد دستیار و خدمتکار جانی دپ با صورتی خط خورده و شخصیتی گردن گلفت هستند.
دیگر هنرمندان حضور یا دیالوگ چندانی ندارند که تاثیرگذاری آن چنانی در روند فیلم داشته باشند، برای نمونه اولویا کولمن که بسیار هم توانا و مستعد است و در نقش خدمتکار خانم دنچ بازی میکند. به علاوه نشانههای مبهمی از گروگان گیری پسر بچهی چارلز لیندبرگ خلبان آمریکایی در سال ۱۹۳۲ هم دیده میشود که به جز تاریخ دوستان افراد کمی متوجه این مساله میشوند.
برانای بازیگر بدون هیچ مشکل یا معضلی پیش میرود. اما برانای کارگردان چندان این گونه نیست. او در ایفای نقشش در فیلم هنری پنجم اثر شکسپیر در سال ۱۹۸۹ برای مخاطبان جوانتر بسیار هیجان انگیز و جذاب بود و راهی پیدا کرد تا فیلم زنده نمایی (لایو اکشن) سیندرلا محصول دیزنی در ۲۰۱۵ تازه و جذاب به نظر برسد.
برانای بازیگر بدون هیچ مشکل یا معضلی پیش میرود. اما برانای کارگردان چندان این گونه نیست. او در ایفای نقشش در فیلم هنری پنجم اثر شکسپیر در سال ۱۹۸۹ برای مخاطبان جوانتر بسیار هیجان انگیز و جذاب بود و راهی پیدا کرد تا فیلم زنده نمایی (لایو اکشن) سیندرلا محصول دیزنی در ۲۰۱۵ تازه و جذاب به نظر برسد.
اینجا با وجود ترفندهای تصویر برداری با گرفتن نماهایی بی تأثیر از بالای سر و صحنهای طولانی که در آن پوآرو سوار بر قطار در حال حرکت است، چندان شاهد جریان هوشمندانهای در روند ساخت فیلم نیستیم، بهخصوص با حضور بازیگرانی که خیلی کم از توانایی هایشان بهره گرفته شده است. مساله اصلی فیلمی پلیسی که قاتل در پایان آن مشخص میشود نیست، بلکه این است که چطور جریان را پیش میبرید و چطور عمل میکنید.
این سبیل پوآرو که در مواقع پیچیده شدن اوضاع، حتی روشنتر و به همریختهتر هم میشود را میتوان شاخصهای از این شخصیت در نظر گرفت و حتی آن را در کنار انعطاف پذیری صورت جرج کلونی در فیلمای برادر کجایی قرار داد. در کل میتوان گفت: نتیجه کار، فیلم سرگرم کنندهی قابل قبولی شده است.
منبع: سایت نقد روز
این سبیل پوآرو که در مواقع پیچیده شدن اوضاع، حتی روشنتر و به همریختهتر هم میشود را میتوان شاخصهای از این شخصیت در نظر گرفت و حتی آن را در کنار انعطاف پذیری صورت جرج کلونی در فیلمای برادر کجایی قرار داد. در کل میتوان گفت: نتیجه کار، فیلم سرگرم کنندهی قابل قبولی شده است.
منبع: سایت نقد روز
۰