لمس گذر زمان در "مهاجم مقبره"
مهاجم مقبره جدید پیش از هرچیزی نشان گذر عمر است. نگاههای توماس سینماییترین بخشهای فیلم مهاجم مقبرهاند. هم هنرمندانه و عمیق اند و هم برای کسانی که تجربهی بازی را نداشته اند و لارا کرافت جولی را هم ندیده اند، یک جور دیگر یادآور گذر عمر و زمان است.
کد خبر :
۵۶۲۱۴
بازدید :
۱۶۱۶
مهاجم مقبره جدید پیش از هرچیزی نشان گذر عمر است. لارا کرافت، شخصیتی که به خاطر محبوبیت یک ویدئو گیم پایش به سینما باز شد، حالا چهره دیگری به جز آنجلینا جولی دارد.
کی فکرش را میکرد؟ او حالا دیگر برای این نقش مناسب نیست، چون سنش بیشتر از این حرفهاست که به کار نقش بیاید. به این ترتیب نقش لارا کرافت به آلیشیا ویکندر رسیده است.
مهاجم مقبره نتیجهی بازبینی و بازتعریف مجموعه فیلمهایی است که در ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ روی پرده رفتند. این بازبینی شخصیت تازهای را برای لارا کرافت در نظر گرفته است. اگر لارای آنجلینا جولی دختر ورزیده و پراعتماد به نفسی بود که از هر انگشتش یک هنر (به خصوص رزمی) میریخت، لارای جدید به آدم عادی قدری شبیهتر است. البته فقط در نیمهی اول فیلم.
او دلش نمیخواهد خبر مرگ پدرش را که هفت سال است ناپدید شده بپذیرد و برای همین هم اسناد و کاغذهای مربوط به انتقال ثروت پدر به خودش را امضا نمیکند. سعی میکند خودش پول در بیاورد و با دوچرخه اش کار میکند.
اما همه چیز از وقتی شروع میشود که سرانجام تصمیم به امضا میگیرد و وکیل خانوادگی وسیلهای را که پدرش از او خواسته به شبدهد (یک معمای ژاپنی) نشانش میدهد.
لارا کلیدی پیدا میکند که او را به جهان پررمز و راز پدرش وارد میکند. پدرش در جزیره دورافتادهای در ژاپن درگیر حل معمای پیچیده تری بوده که به الههی مرگ (هیمیکو) مربوط میشود.
مأموریتی برای نجات جهان و مراقبت از نیرویی که در صورت افتادن به دست افراد ناباب میتواند مرگبار باشد. بقیه داستان دیگر روشن است. لارا باید به جزیره برود تا هم مأموریت پدر را تمام کند و هم به پرسش و مسئلهی شخصی اش (چرا پدرش او را رها کرد و سرنوشتش چه شد) پاسخ بدهد.
تیم سازندهی سری جدید مهاجم مقبره (روآر اوتاگ نروژی به عنوان کارگردان و ایوان داورتی آمریکایی که داستان را نوشته) تلاش کردهاند در این بازتعریف جهان کرافت، مضمونهای انسانی تری را هم وارد کنند.
قضیهی رابطهی پدر و دختری و مسائل مربوط به آن حالا در کنار بلاهای ایندیانا جونزی مشرق زمینی قرار گرفته و به اینها فیگورهای معروف لارا کرافت را هم که از بازی وارد فیلمها شده، مثل دویدن، پریدن از روی بلندی، آویزان شدن از جاهای خطرناک و تیراندازی با تیر و کمان، اضافه کنید.
اما هیچ یک از این تلاشها و بازتعریفها به نتیجهی درخشانی ختم نشده. نه نبردهای تن به تن جذابی میبینیم و نه شخصیت شریر داستان (و آدمهای ناباب دور و برش) به اندازهی کافی روی اعصاب اند که آدم دلش بخواهد از شرشان خلاص شود.
در واقع فیلم مقدمهای است بر دنبالههای بعدی که میدانیم در آن کریستین اسکات توماس (عمهی لارا کرافت) قرار است نقش منفی اش را بازی کند و در همان چند صحنهی کوتاه فیلم، میبینیم که یک چیز مشکوکی در نگاهش هست.
راستش را بخواهید همین نگاههای توماس سینماییترین بخشهای فیلم مهاجم مقبرهاند. هم هنرمندانه و عمیق اند و هم برای کسانی که تجربهی بازی را نداشته اند و لارا کرافت جولی را هم ندیده اند، یک جور دیگر یادآور گذر عمر و زمان است.
منبع: ماهنامه همشهری 24 شماره 98
۰