از آب گل‌آلود دلار ماهی نگیریم!

از آب گل‌آلود دلار ماهی نگیریم!

فروشنده‌ای با دلار چهار هزار تومن گوشی موبایل وارد کرده، انبارش هم پر است از گوشی. دوتا تلفن به این و آن می‌زند، یا آن و این به او زنگ می‌زنند و خبر می‌دهند که دلار بالا کشیده. او هم بی‌آنکه وجدان درد بگیرد یا خدا و پیغمبر را در نظر بیاورد، خیلی عادی و طبق روال روی قیمت‌ها می‌کشد و متعاقبا تلگرامی و شفاهی نارضایتی خودش را از اوضاع اقتصادی به سمع و نظر هموطنانش می‌رساند.

کد خبر : ۵۶۲۳۰
بازدید : ۱۴۸۶
از آب گل‌آلود دلار ماهی نگیریم! سید علی میرفتاح | مسالـه: آیا فروشنده‌ای که اجناس مغازه‌اش را با دلار چهار هزار تومن خریده، مجاز است، به تعبیر دقیق کلمه آیا حق دارد و به لحاظ دینی و اخلاقی آیا حلال است که یک‌شبه دست در ضرب و تقسیم‌هایش ببرد و دلار شش هزار و خرده‌ای را محاسبه کند و کالای قدیمی‌اش را به قیمت جدید بفروشد؟
آیا اخروی و دنیوی هیچ نظارت و حساب و کتابی در کار نیست و دلال‌ها و تجار عمده و فروشنده‌های خرد از هفت دولت آزادند که به اسم گران شدن ارز هرچقدر که تیغ‌شان می‌برد، ببرند و سود علیحده ببرند؟
آن‌هایی که مومنند و عقیده به قیامت دارند لابد جواب محکمه‌پسندی هم در آستین دارند تا فردا تحویل داور دادار بدهند و دلیل گران فروختن ارزان‌خریدشان را عرضه کنند.
دهری‌مسلک‌ها هم که از برکت اینترنت و ماهواره و به لطف متصدیان امور فرهنگی و زاهدان ریایی شمارشان رو به فزونی است، احتمالا شرمنده حساب‌کشی وجدان عمومی نیستند، چه بسا در ذهن و ضمیر خود حجت‌های موجهی دارند و بابت گرانفروشی نه‌تنها سرافکنده نیستند بلکه سربالا می‌گیرند و کار خود را ضرورت بیزینس عنوان می‌کنند و به هوش و ذکاوت خود نمره قبولی می‌دهند و حتی چنین می‌پندارند که زرنگ‌تر از بقیه‌اند و هوش تجارت دارند و شم اقتصادی‌شان قوی است.
ارواح عمه‌شان. دزدی و بی‌اخلاقی و حرامخوری و بی‌اعتنایی به حقوق دیگران شاخ و دم که ندارد. از امریکا و مریخ که نباید بیایند و سر ما را دولا پهنا کلاه بگذارند و بروند. نه. ما خودمان به اندازه کافی قدرت داریم و کارخانه توجیه‌سازی و خودموجه‌پنداری مان پر رونق و دایر است و می‌توانیم به راحتی و رسمی و متمدنانه سر یکدیگر شیره بمالیم و جیب همدیگر را خالی کنیم. مثال بزنم.
فروشنده‌ای با دلار چهار هزار تومن گوشی موبایل وارد کرده، انبارش هم پر است از گوشی. دوتا تلفن به این و آن می‌زند، یا آن و این به او زنگ می‌زنند و خبر می‌دهند که دلار بالا کشیده. او هم بی‌آنکه وجدان درد بگیرد یا خدا و پیغمبر را در نظر بیاورد، خیلی عادی و طبق روال روی قیمت‌ها می‌کشد و متعاقبا تلگرامی و شفاهی نارضایتی خودش را از اوضاع اقتصادی به سمع و نظر هموطنانش می‌رساند.
شما به من بگویید اسم این کار چیست؟ شما بگویید اینکه گفته‌اند انسان، گرگ انسان است حقیقت دارد یا نه؟ قبح گرانفروشی چنان ریخته و به امری عادی بدل شده که حتی فرهنگی‌ها هم کسر بودجه خود را از این طریق تامین می‌کنند.
مثلا در نمایشگاه کتاب بعضی ناشران ارجمند کتاب‌های قدیمی را از انبار بیرون آورده‌اند و با یک برچسب ساده، قیمت‌ها را به روز کرده‌اند. این‌ها کاغذ را با قیمت قدیم خریده‌اند، حق‌التالیف را به قیمت پشت جلد حساب کرده‌اند، پول چاپخانه و کارگر و کارمند را هم به نرخ قدیم محاسبه کرده و احتمالا پرداخت کرده‌اند.
حالا بی‌آنکه کتاب زحمت تجدید چاپ را بر خود هموار کنند یک شبه قیمتش را دوبرابر می‌کنند آب هم از آب تکان نمی‌خورد. به نظر شما این افزایش قیمت حلال است؟ آیا این کار اخلاقی است؟ فقط چندتا ناشر و موبایل فروش نیستند که انصاف را خورده‌اند و یک آب هم روش. در دیگر صنوف هم انصاف یک گوهر نایاب است.
قدیمی‌ها در محاسبه «سود» حلال دقت‌هایی می‌کردند که امروز اگر کسی بشنود به نظرش مسخره نیاید، آن را نشدنی می‌پندارد.
می‌گفتند حتی تاجر باید میزان مسافت پیموده شده را در نظر بگیرد و متناسب با زحمتی که در واردات و صادراتش می‌کشد، قیمت فروش را تعیین کند. ما امروز در قیمت‌گذاری بی‌مبالات شده‌ایم، از آن بدتر، مترصد موقعیت‌هایی هستیم که یک شبه ره صدساله بپیماییم و در بزنگاه‌های جهش دلار، بجهیم و از هیچ پول بسازیم.
این‌هایی که در صف دلار می‌ایستند و تمام دارایی خود را تبدیل به پول خارجی می‌کنند فکر می‌کنید چه سودایی در سر می‌پرورانند؟ آیا جز این است که دل‌شان می‌خواهد تقی به توقی بخورد و مثلا ترامپ دیوانه سر برجام بلا بیاورد تا در بازار دنیا دلار بالا بکشد و این‌ها به حساب خودشان سود کنند؟
«زیان کسان از پی سود خویش» که فردوسی می‌گوید مگر غیر از این است؟ سودجویی شخصی تبدیل به بدخواهی برای جمع می‌شود. طرف با ١٠ هزار دلار از انسانیت دور می‌افتد و در دل آرزو می‌کند که کار جهان تیره و تارتر از این شود و دلار از این هم بالاتر رود. این‌ها ناخن به هم می‌سایند که جنگ راه بیفتد و دولت در مهار دلار ناتوان بماند و کار مردم به خنس بخورد.
حاضرند جهانی به آتش کشیده شود و در عوض دو تومن این‌ها بشود ١٠ تومن. پس چه فرقی هست بین این‌ها با صاحبان کارخانه‌های اسلحه‌سازی؟ فرقی اگر هست به خاطر این است که این‌ها آب نمی‌بینند و زورشان جز به گرانفروشی و احتکار و خواباندن دلار نمی‌رسد. اگر می‌توانستند باور کنید از تاسیس کارخانه بمب همه‌کس کش هم ابا نداشتند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید