"شببازی"؛ یک کمدی سیاه و جذاب
تا به اینجا «شب بازی» یکی از موفقترین فیلمهای سال ۲۰۱۸ است؛ کمدی سیاهی که فروش قابل توجهی داشته و نقدهای مثبت و امتیاز بالایی را هم از کاربران اینترنتی دریافت کرده. فیلمی که گفته میشود ادامه دهنده موجی است که «برو بیرون» به راه انداخته و از نظر ماهوی هم میتواند پارودی «بازی» دیوید فینچر باشد.
کد خبر :
۵۶۴۴۲
بازدید :
۲۱۰۴
تا به اینجا «شب بازی» یکی از موفقترین فیلمهای سال ۲۰۱۸ است؛ کمدی سیاهی که فروش قابل توجهی داشته و نقدهای مثبت و امتیاز بالایی را هم از کاربران اینترنتی دریافت کرده. فیلمی که گفته میشود ادامه دهنده موجی است که «برو بیرون» به راه انداخته و از نظر ماهوی هم میتواند پارودی «بازی» دیوید فینچر باشد.
تعاریف و شنیدهها درباره فیلم درست است و واقعا با یک کمدی سرحال و باسلیقه طرفیم که جذابیتش را از شوخیهای بی رحمانه میگیرد. یک زوج خوره بازی، هر هفته با رفقا دور هم جمع میشوند و بساط بازی به راه میاندازند. مشکل اینجا است که شخصیت اصلی قصه همیشه زیر سایه برادر موفقش، یک بازنده دائمی به نظر میرسد و هرچقدر هم که زور میزند، در زندگی روزمره نمیتواند احساس پیروزی کند.
برادر عوضی بعد از مدتها سر و کلهاش پیدا میشود و به جای پانتومیم و ورق بازی تصمیم میگیرد تا همه را به یک بازی هیجان انگیز واقعی دعوت کند؛ شبیه چیزی که مایکل داگلاس در «بازی» تجربه میکرد، اما اوضاع طبق برنامه پیش نمیرود و یک بلوای اساسی به پا میشود که یادآور کمدیهای دیوانه وار، شلوغ و ماجراجویانه دهه شصت میلادی است.
چیزی شبیه «دنیای دیوانه دیوانه» و «مسابقه بزرگ» البته در مقیاس خیلی خیلی کوچکتر، با شخصیتهای کمتر، ولی با خون و غافلگیری بیشتر.
اولین عاملی که میتواند تماشاگر را پای فیلم نگه دارد، حضور بازیگران آن است؛ جیسون بیتمن یک بازنده بدبخت دیگر را به کلکسیون نقشهایش اضافه کرده و ریچل مک آدامز هم نشان میدهد که استعدادش برای ایفای نقش دخترهایی که یک تخته شان کم است، نادیده گرفته شده.
اما وقتی که سازندگان فیلم را بشناسید، متوجه میشوید آنها کنجکاوی برانگیزترین چهرههای «شب بازی» اند. اگر بخواهیم از متامدرنیستهای مهم زمانه فهرست درست کنیم، جان فرانسیس دیلی و جاناتان گلدستاین جزو نامزدهای اصلی اند. زوج فیلمنامه نویس و کارگردانی که شاید آثارشان خیلی تحویل گرفته نشده باشد، اما کاری که در زمینه کمدی، طراحی و اجرای شوخیها انجام داده اند حسابی جای بحث و بررسی دارد.
نکته قابل توجه درباره دیلی و گلدستاین درک ریاضی سطح بالای آنها از کمدی است که باعث میشود حتی شوخیهای ساده و دم دستی را طوری پشت سر هم بچینند که در تصویر نهایی ارزشی فراتر از خنده گرفتن صرف پیدا کنند.
هنر آنها شوخی کردن با چیزهایی است که انتظارش را ندارید و از همین شوخی ها، که معمولا از کنار هم قرار گرفتن اتفاقات بی ربط و ظاهرا بی معنی مثل برخورد توپهای بیلیارد به دست میآید، لحن جفنگی را میسازند که تا آخرین لحظه همه چیز را دست میاندازد. برای رسیدن به مفهوم و معنی هم لازم نیست به عقب برگردند و قضیه را جدی کنند.
اینجا هم به عنوان کارگردان همان فرمولها را به کار برده اند و کمدیتر و تمیزی ساخته اند که در مقایسه با «روسای هولناک» و «تعطیلات»، خیلی خبری از شوخیهای گستاخانه نیست.
دیلی و گلدستاین هنوز موفق نشده اند که به اندازه سث روگن و رفقایش و تیم فیل لرد و کریس میلر برای خودشان اسم واعتبار بخرند؛ به عبارت بهتر هنوز در کارنامه شان به یک سکوی پرتاب درست و حسابی نرسیده اند. به نظر میرسد که «شب بازی» قدم مهم و رو به جلوی آنها در این مسیر خواهد بود؛ کمدی جذابی که فرصت را برای دست انداختن شخصیتها و مخاطبش از دست نمیدهد.
منبع: روزنامه هفت صبح
۰