در مورد «ریموند کارور»؛ به مناسبت انتشار «مدرسه‌ی شبانه»

در مورد «ریموند کارور»؛ به مناسبت انتشار «مدرسه‌ی شبانه»

تا به حال از خود پرسیده‌اید وقتی از عشق حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟! این سوالی بود که شاید «ریموند کارور» همیشه در ذهن خود به آن فکر می‌کرد و به همین دلیل شاید بشود گفت: این جمله درون‌مایه‌ی اغلب آثار او را تشکیل می‌دهد.

کد خبر : ۵۶۵۱۵
بازدید : ۱۴۴۳

در مورد «ریموند کارور»؛ به مناسبت انتشار «مدرسه‌ی شبانه»

تا به حال از خود پرسیده‌اید وقتی از عشق حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟! این سوالی بود که شاید «ریموند کارور» همیشه در ذهن خود به آن فکر می‌کرد و به همین دلیل شاید بشود گفت: این جمله درون‌مایه‌ی اغلب آثار او را تشکیل می‌دهد.

کارور را باید یکی از مهمترین داستان‌کوتاه‌نویسان آمریکا قلمداد کرد. مردی که تنها موجزترین فرم‌ها یعنی داستان کوتاه و شعر را برای نوشتن برمی‌گزید. کارور هیچ گاه قصد نوشتن رمان را نداشت و این شاید به این دلیل بوده است که اگر خودش می‌خواست، زندگی و مشاغلش این اجازه را به او نمی‌داد. او در مصاحبه‌ای گفته است به خوبی نمی‌تواند روی رمان تمرکز کند و به این دلیل نوشتن داستان کوتاه و شعر را ترجیح می‌دهد.

کارور در ۱۹۳۸ در شهری نزدیک واشنگتن به دنیا آمد. پدرش کارگری بود که در نوشیدن افراط می‌کرد و مادرش پیشخدمت رستوان بود. شاید شرایط خانه کارور را واداشت تا برای رهایی از آن در هجده سالگی با همسر اولش، «ماریان بورک» ازدواج کند.

او هنوز از دبیرستان فارغ التحصیل نشده بود که دو فرزند خردسال داشت. کارور بیست ساله برای تامین هزینه‌های زندگی مجبور بود کار‌های مختلفی که هیچ کدامشان کوچکترین ربطی به نوشتن نداشتند را تجربه کند. از پیشخدمتی گرفته تا فروشندگی و منشی‌گری.

در سال‌های میانی دهه‌ی پنجاه، کارور جوان با خانواده‌اش به کالیفرنیا مهاجرت کرد. این مهاجرت سرآغازی بود برای علاقه‌مند شدن به نوشتن. او ابتدا در کارگاه‌های نوشتن خلاقِ «جان گاردنر» شرکت کرد. شرکت در این کارگاه‌ها تاثیر طیادی بر شیوه‌ی نوشتن و نگرش کارور باقی گذاشت او در کنار نوشتن و کار، تحصیلاتش را ادامه داد و در سال ۱۹۶۳ مدرک کارشناسی خود را دریافت کرد.

او همچنان و شاید حتی تا اواخر عمر دغدغه‌ی تامین معاش خانواده را داشت. در آن سال‌ها او در یکی از بیمارستان‌های شهر، به عنوان نگهبان شب، شغلی برای خود دست و پا کرده بود و همزمان و در فاصله‌ی بین کار و اوقات فراغتش می‌نوشت.

در بخشی از زندگی نامه‌ی او آمده است: «سال ۱۹۶۷ برای کارور نقطه‌ی تحولی محسوب می‌شود؛ در این سال اثری از او در مجموعه‌ی مشهور "فولی" چاپ شد، پدرش درگذشت و مقدمات چاپ اولین اثر او، "نزدیک کلامَث"، در حال فراهم شدن بود. هم‌چنین در این سال بود که وی به همراه خانواده‌اش به پالوآلتو انتقال یافتند تا وی بتواند به عنوان ویراستار کتاب‌های درسی در استخدام شود.

فعالیت وی در این شغل تا سال ۱۹۷۰ ادامه داشت وی در این سال از آن سازمان اخراج شد. در سال‌های دهه‌ی ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در حالی که پیشه‌اش به عنوان نویسنده در حال اوج‌گیری بود، چند سالی در دانشگاه‌های آمریکا تدریس کرد. به‌عنوان مثال، وی از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۳ استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه سراکیوز بود.»

زندگی شخصی کاور همواره دستخوش فرازو فرود‌های بسیاری بوده است. او همزمان مجبور بود در شغل‌های مختلف به منظور تامین معاش خانواده کار کند و از طرفی تربیت فرزندان هم به عنوان مانعی برای نوشتن تمام وقت او محسوب می‌شد.

در مورد «ریموند کارور»؛ به مناسبت انتشار «مدرسه‌ی شبانه»

در سال ۱۹۷۳ بود که وی کم کم در نوشیدن افراط کرد و به مدت پنج سال به الکل معتاد شد. البته در سال ۱۹۷۷ به کمک انجمن بازپروری شهر خود، توانست بر اعتیادش غلبه کند. اواخر دهه‌ی هفتاد مصادف بود با اواخر زندگی زناشویی کارور با همسرش «ماریان».

همسر اول او ماریان در این مورد نوشته است: «افول ازدواج ما از ۱۹۷۲ شروع شد که ری برای ماهیگیری و دستیاری ادبی بیل کیتریج به میسولا سفر کرد و آن تابستان عاشق ویراستاری به نام دیان سسیلی شد. عادت نوشیدن از آنجا شروع شد، قلب مرا شکست و به بچه‌ها ضربه زد. همه چیز عوض شد. تا بهار دو سال بعد، بیشتر مرده بود تا زنده.

من مجبور شدم برنامه دکترایم را رها کنم تا به او برسم و او را سر کلاس‌هایش ببرم. دوستان‌مان می‌گفتند ترکش کنم. اما من نمی‌توانستم. فکر می‌کردم می‌توانم بر نوشیدنش غلبه کنم. حاضر بودم هر کاری لازم بود، بکنم. عاشق ری بودم، اولش، آخرش و همیشه.»

در اویل دهه‌ی هشتاد او از همسرش طلاق گرفت و با زن شاعری به نام «تس گالاگر» آشنا شد. این زوج هنری، بعد از ازدواج نیز قسمت بیشتری از وقتشان را به نوشتن اختصاص دادند. تعدای از آثار کارور نیز حاصل سال‌های اندک زندگی ش با گالاگر است. سرانجام کارور، زمانی که تنها پنجاه سال سن داشت به علت سرطان ریه در پورت آنجلس درگذشت.

کارور به ایجازدر فرم کارهایش اهمیت زیادی می‌داد. او معتقد بود که داستان کوتاه و شعر را می‌توان در یک نشست خواند و از این رو این فرم‌ها رابسیار مناسب برای نوشتن خود می‌دانست. در داستان‌ها کارور تعلیق و هیجان زیادی به چشم نمی‌خورد و این شخصیت‌ها و روابطشان است که بسیار مهمتر از حادثه‌های موجود در داستانند. داستان‌های او پایان قطعی نداند و این خود موجب خواهد شد ذهن مخاطب تا مدت‌ها درگیر داستان‌ها وشخصیت‌های آن‌ها باشد.

در نقدی بر آثار او آمده است: «کاور هیچ‌گاه توصیفی اضافه و بی‌استفاده را در آثار خود نمی‌آورد. سبک کارور را برخی "واقع گرایی کثیف" نامیده اند. جنبش "واقع گرایی کثیف" در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ میلادی توسط چند نویسنده رواج پیدا کرده بود.

آن‌ها اغلب واقعیت‌های دردآور زندگی طبقه‌ی متوسط و پایین جامعه را بازگو می‌کردند. "ریموند کارور" نیز در آثار خود بیشتر تمایل به بیان کردن مسائلی، چون فقدان، آسیب‌های روانی ناشی از فقر و به طور کلی زندگی روزمره‌ی انسان‌های معاصر را دارد.

انسان‌ها در داستان‌های "کارور" به نوعی مجبور هستند. آن‌ها مجبور هستند تا واقعیت‌هایی را بپذیرند و حتی اگر نپذیرند آن واقعیت آنقدر استوار و محکم وجود دارد که شخصیت‌ها در برابر آن‌ها چاره‌ای جز پذیرش ندارند.

این انسان‌ها همواره سعی می‌کنند که اوضاع خود را بهبود بخشند، اما اغلب در این امر موفق نیستند. داستان‌های "کارور" را می‌توان در عین حال که فضایی خاکستری رنگ و جبری است، دارای فضایی پویا است که همین امر باعث جلوگیری از کسالت آور شدن این داستان‌ها می‌شود.

وی تصاویری شفاف و دقیق را با ایجاز ارائه می‌کند و بدون اینکه توضیحی اضافه بدهد دنیای آمریکایی‌های معاصر را به تصویر می‌کشد. همین توضیح ندادن باعث پویاتر شدن ذهن خواننده‌ی داستان نیز می‌شود. انتخاب ایده آل کلمات و اشیاء در آثار کارور گویای دقت او در رابطه با گزینش است. او هموار تلاش می‌کند واژه‌های بی‌تاثیر و حتی کم تاثیر را در داستان‌های خود بکار نبرد و بیشتر با فضاسازی دقیق مخاطب را به خواندن ترغیب کند»

«مدرسه‌ی شبانه» جدیدترین ترجمه از کارور است که در سال ۱۳۹۷ با ترجمه‌ی «اسدالله امرایی» چاپ شده است. اغلب کتاب‌ها و داستان‌های کوتاه او نیز به فارسی برگردانده شده است: که برخی از آن‌ها عبارتند از: «راه‌های میانبر»، «کلیسای جامع»، «فیل»، «فصل‌های سخت» و «وقتی از عشق حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم!»

منبع: دیجی کالا

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید