آیا اسنپ واقعا میلیاردی شده است؟
در پاسخ به وزیر که معیار قیمت گذاری و یونیکورن شدن اسنپ چیست، مدیرعامل محترم فرمودند: تعداد سفرهای اسنپ را با کسب و کارهای مشابه( در واقع الگوهای اسنپ در جهان) مقایسه کردهاند و با توجه به ارزش آنها، ارزش دلاری اسنپ را تخمین زده اند.
کد خبر :
۵۶۹۳۶
بازدید :
۴۵۴۹
رضا قربانی | اخیرا مدیر عامل اسنپ در بازدید وزیر محترم فناوری اطلاعات و ارتباطات از ایرانسل، گفته است که این شرکت اولین یونیکورن ایرانی شده است.
ارزشگذاری سفرهای روزانه اسنپ در مقایسه با همتایان بینالمللی
در پاسخ به وزیر که معیار قیمت گذاری و یونیکورن شدن اسنپ چیست، مدیرعامل محترم فرمودند: تعداد سفرهای اسنپ را با کسب و کارهای مشابه در واقع الگوهای اسنپ در جهان مقایسه کرده اند و با توجه به ارزش آنها، ارزش دلاری اسنپ را تخمین زده اند.
فارغ از پرت و پلا بودن این روش ارزش گذاری، در این میان مهم این است که مخاطب این حرف کیست؟ مردم عادی؟ دولت؟ سرمایه گذاران خطرپذیر؟ سفته بازها؟ بانکها یا سرمایه گذاران حقیقی و حقوقی از نوع کسانی که در بورس فعالیت میکنند؟ لازم است در این موضوع به چند نکته توجه کرد:
1. عدم امکان مقایسه کسب و کارهای محلی فعال در ایران با مشابه این کسب و کارها، حتی با همسایههای ما.
با در نظر گرفتن شرایط خاص بین المللی ایران به هیچ وجه نمیتوانیم خودمان را با آمریکاییها مقایسه کنیم. متأسفانه منطق جهان امروز این است که آمریکایی سفید پوست متر و معیار همه چیز است و حتی اگر کسی خارج از این دایره بخواهد و بتواند وارد حلقه بزرگان شود، این امکان را ندارد.
مثال نقض این حرف البته بسیار است و افرادی مانند علی بابا و ماسایوشی سان نشان داده اند که میتوانند خارج حلقه بزرگان باشند و جایی در بازی بزرگان پیدا کنند. منتها مشابههای این افراد از کشورهایی هستند با نامهایی مانند چین، ژاپن، کره، برزیل، روسیه، هند، آفریقای جنوبی و یک دوجین کشور اروپایی آن هم در غرب و شمال اروپا.
چه بخواهیم و چه نخواهیم ما به سختی در رده کشورهایی مانند بنگلادش، مصر، اندونزی، مکزیک، نیجریه، پاکستان، فیلیپین و ویتنام قرار داریم و در بهترین حالت شاید بتوانیم جاهایی مانند ترکیه و کره را الگوی خودمان بدانیم. اگر کسانی پیدا میشوند و در این حوزههای کسب و کاری ما را با اروپای غربی و آمریکا و چند کشور پیشرو مقایسه میکنند یا شارلاتان هستند یا نادان.
داشتن اعتماد به سقف بی خود به همان اندازه نداشتن اعتماد به نفس و عزت نفس آسیب زاست. وقتی ما خودمان را با برترین کشورهای دنیا مقایسه میکنیم، خوب است حقوق و مزایای پرداختی مان را هم با آنها مقایسه کنیم. در آمریکا متوسط پرداختی به فعالان کسب و کارهای فناورانه بیش از ۱۰۰ هزار دلار در سال است که فرسنگها با پرداختیها در ایران متفاوت است و همین طور میشود هزینه هر سفر در اوبر را هم با اسنپ مقایسه کرد. خلاصه این که مثل روز روشن است که نمیتوانیم یک کسب و کار کپی برداری شده در ایران را با نمونه آن در آمریکا و کشورهای پیشرو مقایسه کنیم.
2. اهمیت شفافیت صورتهای مالی سه سال گذشته و میزان سوددهی
2. اهمیت شفافیت صورتهای مالی سه سال گذشته و میزان سوددهی
در بورس بیشتر از این که میزان درآمد و فروش یک شرکت اهمیت داشته باشد، میزان سوددهی است که اهمیت دارد.
این که کسب و کاری بگوید که فلان قدر ارزش دارد با منطق بورس به سادگی قابل حدس است که چه مقدار سود داشته است. در مورد اسنپ تا جایی که بنده میدانم این کسب و کار در حد سر به سر در حال فعالیت است و برخی عددهایی که از جنس تحلیلهای ممیزهای مالیاتی در زمان على الراس شدن کسب و کارها در وب منتشر شده است، به هیچ وجه قابل استناد نیست.
همان طور که کسب و کارهای فعال در بورس ایران به صورت شفاف صورتهای مالی شان را ارائه میکنند، کسب و کاری که ادعای میلیاردی شدن دارد، خوب است صورتهای مالی اش را به صورت شفاف و با تایید یک حسابرس رسمی منتشر کند، نه این که با ادعاهای بزرگ زمینه خطاهای بزرگ سازمانهایی مانند سازمان امور مالیاتی را فراهم کند. اشکال این ادعاها این است که فضا برای فعالیت کسب و کارهای واقعی استارتاپی که با هزاران مشکل دست و پنجه نرم میکنند، سختتر هم میشود.
3. درک اشتباه سود پرداخت نکردن کسب و کارهایی مانند آمازون و مقایسه با آن.
متأسفانه کسب و کار استارتاپی در ایران به این معنی جاافتاده است که کسب و کاری است که یک سرمایه یا به قول خبرههای این حوزه، یک «فاند» جذب میکند و آن را مصرف میکند و هیچ سودی هم ندارد.
گویا بسیاری فراموش کرده اند که استارتاپ هدف نیست و صرفا ایدهای است برای حل مسائل جدید. منتها در بسیاری موارد معلوم نیست که این پاسخها دقیقا مربوط به کدام مسئله است و مدام خودمان را با روش کسب و کارهایی مانند آمازون که سالهاسود پرداخت نمیکردند، مقایسه میکنیم. کسی میداند جف بزوس چگونه از کسب و کاری که سالهاسود پرداخت نمیکرد، به جایگاه ثروتمندترین مرد جهان رسید؟
4. نداشتن نقطه IPO در ایران و فعالیت مادام العمر کسب و کارهای استارتاپ به شکل استارتاپ
در جهان مدتهاست که بعد از مفهوم یونیکورن مفاهیمی مانند هتاکورن و تتاکورن خلق شده است. در آن فضا استارتاپها از کسب و کارهای واقعی با یک مرز مشخص جدا میشوند و آن مرز جایی است به نام IPO با عرضه
عمومی سهام.
عمومی سهام.
البته راههای دیگری هم وجود دارد و آن این است که یک کسب و کار فروخته میشود یا به کل از صحنه رقابتها حذف میشود. متأسفانه برخی تلاشهای پروپاگانداگونه برای ساخت یونیکورن این شک را در ذهن تقویت میکند که هدف برخی این است که با ایجاد پروپاگاندا زمینه فروش یک کسب و کار را با عددهای نجومی به سرمایه داران از همه جا بی خبر فراهم کنند.
5. استارتاپ یک نقطه شروع است و از جایی به بعد همان اصول کلاسیک بر کسب و کار حاکم میشود.
متأسفانه در ایران استارتاپ به رمز عبور تبدیل شده است و هدف برخی ایجاد استارتاپ است و حالا هم یونیکورن. مدیران دولتی در معاونت فناوریهای ریاست جمهوری واخیرا وزارت فناوری ارتباطات و اطلاعات، هدفشان را این گذاشته اند که تا حدی که میتوانند استارتاپ خلق کنند و چندیونیکورن. متأسفانه کلیدواژه کار آفرینی و ایجاد اشتغال هم دستاویز برخی شده و مدام از اشتغالی میگویند که استارتاپها ایجاد کرده اند.
منتها واقعیت این است که فناوری و کسب و کارهای فناوری نه تنها راه مناسبی برای افزایش اشتغال نیستند بلکه در بهترین حالت هیچ شغلی اضافه نمیکنند. راه ایجاد اشتغال از مسیر دیگری میگذرد نه از مسیر استارتاپ ها.
استارتاپها میتوانند ارزش افزوده بیشتری به جامعه بدهند و رفاه و کیفیت زندگی را بیشتر کنند و دست آویختن برخی به اشتغال، کار بسیار خطرناکی است که در سالهای بعد نهایت منجر میشود به ناامیدی و مهاجرت.
7. هنوز یادمان نرفته که ارزش اوبر یک شبه از ۶۹ میلیارد دلار به ۴۸ میلیارد دلار رسید
قیمت واقعی یک کسب و کار وقتی معلوم میشود که یک سرمایه گذار مستقل و آگاه، بخشی از سهام آن کسب و کار را بخرد. قطعا جابه جایی پول در درون کسب و کارهای یک خانواده و از این جیب به آن جیب کردن هیچ استارتاپی را یونیکورن نمیکند.
همین چند وقت پیش بود که با خریدن بخشی از سهام او بر توسط سافت بانک ارزش این دکاکورن» کاهش پیدا کرد. این روزها بعد از یونیکورن در دنیا تب «دکاکورن» و «هتاکورن» هم بالاگرفته است که عنقریب شاهد ورود این دستاوردهای نوین به ایران هم باشیم. دکاکورن استارتاپهایی با ارزش بالای ۱۰ هزار میلیارد دلار و هتاکورن هم استارتاپهایی با ارزش بالای ۱۰۰ میلیارد دلار است که متاسفانه هنوز از نوع دومی در دنیا هم راه اندازی نشده است!
منبع: روزنامه هفت صبح
۰