چرا مغز هرگز استراحت نمیکند؟
متاسفانه رویاپردازی و خیال پرداز بودن شهرت بدی پیدا کرده است. اما عصبشناسان دریافتهاند که یک ذهن سرگردان نه تنها بد نیست، بلکه میتواند فوایدی را هم برای صاحبش در بر داشته باشد.
کد خبر :
۵۸۴۰
بازدید :
۷۳۹۶
فرادید | متاسفانه رویاپردازی و خیال پرداز بودن شهرت بدی پیدا کرده است. اما عصبشناسان دریافتهاند که یک ذهن سرگردان نه تنها بد نیست، بلکه میتواند فوایدی را هم برای صاحبش در بر داشته باشد.
به گزارش فرادید به نقل از بیبیسی انگلیسی، بنشینید، ریلکس کنید و به هیچ چیز فکر نکنید. کار سختی است؟ اینکه حتی وقتی که به سختی تلاش میکنید ذهنتان را خاموش کنید باز هم ذهنتان در پی فرار است، دلیل خوبی دارد: مغز شما هیچ وقت واقعاً استراحت نمیکند. و برخلاف تصور عامه، این رویاپردازیهای خام حتی میتوانند برایتان مفید باشند.
متخصصان اعصاب سالها فرض را بر این گذاشته بودند که مغز ما زمانی که وظیفۀ مشخصی به آن محول میشود، سخت کار میکند و وقتی که محرک ذهنی وجود نداشته باشد، خاموش میشود. به همین دلیل شنیدهاید که در آزمایشهای مربوط به مغز از داوطلبان میخواهند که در زمان اسکن مغزی، وظیفهای انجام دهند: مثلاً با انگشت تقه بزنند، یا یک عملیات ریاضی را ذهنی انجام دهند یا مثلاً به تصاویر تحریککننده نگاه کنند. این اسکن مشخص میکند که در طول انجام یک وظیفه کدام بخشهای مغز فعالتر میشوند و کدام بخشهای فعالیت کمتری دارند. بدینترتیب فهمیدن چگونگی کنترل رفتار توسط مغز، ممکن میشود.
اغلب عصبشناسان به دنبال آنند تا فعالیت مغز را در هنگام چند وظیفۀ متفاوت مورد بررسی قرار دهند، و بنابراین به راهی نیاز دارند تا در میان آزمایشها مغز را به وضعیت خنثی بازگردانند. برای این کار معمولاً از شخص خواسته میشود که به یک صلیب سفید در وسط یک صفحه نمایش سیاه نگاه کند. فرض آنها بر این بوده است که اگر فرد به چیز خاصی فکر نکند، مغز اصولاً خاموش میشود.
در این میان فقط یک مشکل وجود دارد: اینکه مغز خاموش نمیشود.
اولین نشانه از این که مغز در حال استراحت به شکل غافلگیرکنندهای فعال است، دو دهۀ پیش به دست آمد. دانشجویی به نام بهارات بیسوال در مقطع دکترا در کالج پزشکی ویسکانسین تحصیل میکرد. او روشهای دریافت اسکنی واضحتر از مغز را بررسی میکرد که متوجه شد مغز در حال استراحت، هنوز کارهای فراوانی انجام میدهد. حتی وقتی از افراد خواسته میشد که ذهنشان را خالی کنند یا به یک صلیب زل بزنند، فعالیت در مغز ادامه مییافت. جدای از این، اسکنهای مغزی ظاهراً نشان میدادند که فعالیتهای در واقع هماهنگ شده است.
شبکۀ بیکار گی
سپس در سال 1997، تحلیلی که با استفاده از کنار هم گذاشتن نتایج نه مطالعۀ مربوط به اسکن مغز انجام شد، نکتۀ غافگیرکنندۀ دیگری را برملا کرد. گردون شولمون امیدوار بود که تحلیلش بتواند در تشخیص شبکهای که در افراد هنگام توجه کردن فعال میشود، راهگشا باشد. اما او برعکسش را کشف کرد؛ یعنی شبکهای را که وقتی کاری نمیکنیم فعال میشود.
ما طبیعتاً انتظار داریم که وقتی داوطلب از حالت استراحت به انجام یک وظیفه تغییر حالت میدهد، مغزش فعالتر شود. در عوض، شولمن متوجه شد که نواحیای از مغز به طور منسجم پس از پایان دورۀ استراحت و آغاز فعالیت، فعالیت کمتری را نشان میدهند. این یعنی اینکه وقتی افراد به آرامی در اسکنر دراز کشیده و ظاهراً کاری انجام نمیدادند، بخشهایی از مغزشان به نسبت زمانی که فعالانه وظیفهای را به انجام میرساندند، فعالتر بود.
مدتی طول کشید تا این نظریه که مغز هرگز استراحت نمیکند، مورد قبول قرار بگیرد. متخصصان اعصاب سالها فکر میکردند که مدارهای مغزی زمانی که مورد نیاز نیستند، خاموش میشوند. در سال 1998، مارکوس رایشل، متخصص اعصابی که امروزه از پیشروان این حوزه به حساب میآید، مقالهای نوشت. مقالهای که در زمان خودش توسط داور رد شد، چرا که داور تصور میکرد که فعالیتی که ظاهراً وجود داشت ناشی از خطا در دادهها بوده است.
امروزه اوضاع بسیار فرق کرده است. تقریباً 3000 مقالۀ علمی در موضوع "وضعیت استراحت" و میزان خارقالعادۀ فعالیت مغز در این وضعیت، نوشته شده است. برخی به کاربرد اصطلاح "وضعیت استراحت" برای مغز تاختهاند، چرا که مغز اصلاً استراحت نمیکند. آنها در عوض به کار بردن اصطلاح "شبکۀ حالت پیشفرض"، یعنی نواحیای از مغز که وقتی ظاهراً بیکار هستیم فعال میمانند، را ترجیح میدهند.
سوال بزرگ اینجاست: چرا مغز بیکار اینقدر فعال است؟ فرضیههای زیادی در این باره وجود دارد، اما در این مورد اتفاق نظر وجود ندارد. شاید نواحی مختلف مغز در حال تمرین با هم کار کردن هستند. شاید مغز همچون یک اتومبیل با موتور روشن، فعال باقی میماند تا اگر لازم شد به شکل ناگهانی اقدام کند. اما ممکن است که گریزهای ذهن و مرور روزی که داشتهایم، نقش مهمی در کمک به ما برای تثبیت خاطراتمان ایفا کند. ما میدانیم که رویاهایمان در طبقهبندی و مرتب کردن خاطرات نقش ایفا میکنند؛ حال شواهدی پیدا شده که این اتفاق در روز هم میافتد.
همچنین میدانیم که وقتی ذهن را رها میگذاریم تا برای خود رویاپردازی کند، اغلب روی آینده متمرکز میشود. ما به این فکر میکنیم که شام چه بخوریم و یا هفتۀ آینده کجا برویم. هر سه ناحیۀ اصلیای که در تصور آینده نقش ایفا میکنند، بخشی از شبکۀ حالت پیشفرض هستند. تقریباً گویی که مغز ما برنامهریزی شده تا وقتی که بیکار است به آینده فکر کند.
موشه بار از مدرسۀ پزشکی هاروارد فکر میکند که احتمالاً دلیل خوبی برای این موضوع وجود دارد. این امر مجموعۀ غریبی از "تجربیات پیشینی" را در اختیار ما میگذارد که چنانچه رویاهایمان به حقیقت بیانجامند، میتوانیم از این تجربیات برای برخورد با آنها استفاده کنیم. مثلاً، بسیاری از مسافران هواپیماها در مورد اینکه اگر هواپیما سقوط کند چه خواهد شد، فکر کردهاند. نظر بار این است که اگر هواپیما واقعاً سقوط کند، خاطراتی که فرد از سفرهای هوایی تخیلی قبلیاش داشته به کار میآیند و به مسافر کمک میکنند که تصمیم بگیرد چگونه رفتار کند.
اما بررسی وضعیت استراحت مغز آسان نیست. همانطور که برخی از روانشناسان شناختی گفتهاند، فقط به این خاطر که فرد در یک اسکنر دراز کشیده، نمیتوانیم مطمئن باشیم که آن فرد در افکارش هم تنهاست و دروننگری میکند. ممکن است که افراد به صداهایی که دستگاه اسکنر تولید میکند و اتفاقاتی که اطرافشان میافتد، فکر کنند. به همین خاطر سوالات بیپاسخ زیادی در رابطه با گریز ذهن و رویاپردازی وجود دارد.
بیکارگی منحصر به فرد
با این وجود، پیشرفتهایی صورت گرفته است. تحقیقی که اوایل امسال منتشر شد، نشان میدهد که همۀ ما وضعیت استراحت را به شکلی مشابه، ولی با تفاوتهای ملایم تجربه میکنیم. محققان اسکنهای مغزی دقیقی از پنج نفر که به آنها آموزش داده شده بود تا زمانی که صدای بوق کامپیوتری را شنیدند با جزییات زیاد تاملات ذهنی خود را شرح دهند، گرفتند. محققان متوجه شدند که میان افکار و تجربیات خیالپردازانۀ افراد تفاوتهای قابل توجهی وجود دارد.
در ماه سپتامبر، محققان دانشگاه آکسفور با استفاده از اسکنهای مغزی 460 نفر که از مغزشان در وضعیت استراحت اسکن گرفته شده بود، به بررسی این موضوع پرداختند که چه بخشهایی از مغز در هنگام استراحت با هم ارتباط برقرار میکنند. این بار هم، نتایج نشانگر تفاوتهای فردی در وضعیت استراحت بود. این بار این ارتباط به مهارتها و تجربیات زندگی مربوط میشد. قدرت ارتباطات میان بخشهای مختلف مغز است، به قدرت حافظۀ فرد، میزان تحصیل و مقاومت جسمانی او بستگی دارد. گویی هنگامی که ذهن ما دچار سرگردانی میشود، بخشهایی از مغز ما متصل باقی میمانند، تا اگر برای کاری به آنها نیاز شود، دم دست باشند.
از لحاظ علمی، این کشف که مغز هرگز واقعاً استراحت نمیکند، به ما در حل یک راز قدیمی کمک میکند: اینکه چرا مغز با 20 درصد انرژی بدن را مصرف میکند، آن هم در حالی که فعالیتهایی که انجام میدهد و ما میشناسیم تنها به پنج درصد از انرژی بدن نیاز دارد. مارکوس رایشل 15 درصد مرموز را "انرژی تاریک" مغز نامیده است. فعالیت وضعیت استراحت مغز میتواند، بخشی از مصرف بالای انرژی را شامل شود.
کشف وضعیت استراحت مغز همچنین این ظرفیت را داراست تا احساسی را که نسبت به مغزهایمان داریم دچار تغییر کند. میدانیم که چقدر خالی کردن ذهن کار سختی است. میدانیم که ذهن ما این گرایش را دارد که حتی وقتی دلمان نمیخواهد، برای خودش ول بچرخد. اما تصویر جدیدی که در مورد مغز در حال شکلگیری است، نشان میدهد که آنچه را که کاستی و مزاحمت میدانستیم، در واقع ممکن است برایمان مفید باشد؛ حتی اگر نگذارد وظیفهای را به موقع به انجام برسانیم. به بیان دیگر، شاید باید مغزمان را برای ولگردیهایش ستایش کنیم.
منبع: BBC
ترجمه: فرادید
به گزارش فرادید به نقل از بیبیسی انگلیسی، بنشینید، ریلکس کنید و به هیچ چیز فکر نکنید. کار سختی است؟ اینکه حتی وقتی که به سختی تلاش میکنید ذهنتان را خاموش کنید باز هم ذهنتان در پی فرار است، دلیل خوبی دارد: مغز شما هیچ وقت واقعاً استراحت نمیکند. و برخلاف تصور عامه، این رویاپردازیهای خام حتی میتوانند برایتان مفید باشند.
متخصصان اعصاب سالها فرض را بر این گذاشته بودند که مغز ما زمانی که وظیفۀ مشخصی به آن محول میشود، سخت کار میکند و وقتی که محرک ذهنی وجود نداشته باشد، خاموش میشود. به همین دلیل شنیدهاید که در آزمایشهای مربوط به مغز از داوطلبان میخواهند که در زمان اسکن مغزی، وظیفهای انجام دهند: مثلاً با انگشت تقه بزنند، یا یک عملیات ریاضی را ذهنی انجام دهند یا مثلاً به تصاویر تحریککننده نگاه کنند. این اسکن مشخص میکند که در طول انجام یک وظیفه کدام بخشهای مغز فعالتر میشوند و کدام بخشهای فعالیت کمتری دارند. بدینترتیب فهمیدن چگونگی کنترل رفتار توسط مغز، ممکن میشود.
اغلب عصبشناسان به دنبال آنند تا فعالیت مغز را در هنگام چند وظیفۀ متفاوت مورد بررسی قرار دهند، و بنابراین به راهی نیاز دارند تا در میان آزمایشها مغز را به وضعیت خنثی بازگردانند. برای این کار معمولاً از شخص خواسته میشود که به یک صلیب سفید در وسط یک صفحه نمایش سیاه نگاه کند. فرض آنها بر این بوده است که اگر فرد به چیز خاصی فکر نکند، مغز اصولاً خاموش میشود.
در این میان فقط یک مشکل وجود دارد: اینکه مغز خاموش نمیشود.
اولین نشانه از این که مغز در حال استراحت به شکل غافلگیرکنندهای فعال است، دو دهۀ پیش به دست آمد. دانشجویی به نام بهارات بیسوال در مقطع دکترا در کالج پزشکی ویسکانسین تحصیل میکرد. او روشهای دریافت اسکنی واضحتر از مغز را بررسی میکرد که متوجه شد مغز در حال استراحت، هنوز کارهای فراوانی انجام میدهد. حتی وقتی از افراد خواسته میشد که ذهنشان را خالی کنند یا به یک صلیب زل بزنند، فعالیت در مغز ادامه مییافت. جدای از این، اسکنهای مغزی ظاهراً نشان میدادند که فعالیتهای در واقع هماهنگ شده است.
شبکۀ بیکار گی
سپس در سال 1997، تحلیلی که با استفاده از کنار هم گذاشتن نتایج نه مطالعۀ مربوط به اسکن مغز انجام شد، نکتۀ غافگیرکنندۀ دیگری را برملا کرد. گردون شولمون امیدوار بود که تحلیلش بتواند در تشخیص شبکهای که در افراد هنگام توجه کردن فعال میشود، راهگشا باشد. اما او برعکسش را کشف کرد؛ یعنی شبکهای را که وقتی کاری نمیکنیم فعال میشود.
ما طبیعتاً انتظار داریم که وقتی داوطلب از حالت استراحت به انجام یک وظیفه تغییر حالت میدهد، مغزش فعالتر شود. در عوض، شولمن متوجه شد که نواحیای از مغز به طور منسجم پس از پایان دورۀ استراحت و آغاز فعالیت، فعالیت کمتری را نشان میدهند. این یعنی اینکه وقتی افراد به آرامی در اسکنر دراز کشیده و ظاهراً کاری انجام نمیدادند، بخشهایی از مغزشان به نسبت زمانی که فعالانه وظیفهای را به انجام میرساندند، فعالتر بود.
مدتی طول کشید تا این نظریه که مغز هرگز استراحت نمیکند، مورد قبول قرار بگیرد. متخصصان اعصاب سالها فکر میکردند که مدارهای مغزی زمانی که مورد نیاز نیستند، خاموش میشوند. در سال 1998، مارکوس رایشل، متخصص اعصابی که امروزه از پیشروان این حوزه به حساب میآید، مقالهای نوشت. مقالهای که در زمان خودش توسط داور رد شد، چرا که داور تصور میکرد که فعالیتی که ظاهراً وجود داشت ناشی از خطا در دادهها بوده است.
امروزه اوضاع بسیار فرق کرده است. تقریباً 3000 مقالۀ علمی در موضوع "وضعیت استراحت" و میزان خارقالعادۀ فعالیت مغز در این وضعیت، نوشته شده است. برخی به کاربرد اصطلاح "وضعیت استراحت" برای مغز تاختهاند، چرا که مغز اصلاً استراحت نمیکند. آنها در عوض به کار بردن اصطلاح "شبکۀ حالت پیشفرض"، یعنی نواحیای از مغز که وقتی ظاهراً بیکار هستیم فعال میمانند، را ترجیح میدهند.
سوال بزرگ اینجاست: چرا مغز بیکار اینقدر فعال است؟ فرضیههای زیادی در این باره وجود دارد، اما در این مورد اتفاق نظر وجود ندارد. شاید نواحی مختلف مغز در حال تمرین با هم کار کردن هستند. شاید مغز همچون یک اتومبیل با موتور روشن، فعال باقی میماند تا اگر لازم شد به شکل ناگهانی اقدام کند. اما ممکن است که گریزهای ذهن و مرور روزی که داشتهایم، نقش مهمی در کمک به ما برای تثبیت خاطراتمان ایفا کند. ما میدانیم که رویاهایمان در طبقهبندی و مرتب کردن خاطرات نقش ایفا میکنند؛ حال شواهدی پیدا شده که این اتفاق در روز هم میافتد.
همچنین میدانیم که وقتی ذهن را رها میگذاریم تا برای خود رویاپردازی کند، اغلب روی آینده متمرکز میشود. ما به این فکر میکنیم که شام چه بخوریم و یا هفتۀ آینده کجا برویم. هر سه ناحیۀ اصلیای که در تصور آینده نقش ایفا میکنند، بخشی از شبکۀ حالت پیشفرض هستند. تقریباً گویی که مغز ما برنامهریزی شده تا وقتی که بیکار است به آینده فکر کند.
موشه بار از مدرسۀ پزشکی هاروارد فکر میکند که احتمالاً دلیل خوبی برای این موضوع وجود دارد. این امر مجموعۀ غریبی از "تجربیات پیشینی" را در اختیار ما میگذارد که چنانچه رویاهایمان به حقیقت بیانجامند، میتوانیم از این تجربیات برای برخورد با آنها استفاده کنیم. مثلاً، بسیاری از مسافران هواپیماها در مورد اینکه اگر هواپیما سقوط کند چه خواهد شد، فکر کردهاند. نظر بار این است که اگر هواپیما واقعاً سقوط کند، خاطراتی که فرد از سفرهای هوایی تخیلی قبلیاش داشته به کار میآیند و به مسافر کمک میکنند که تصمیم بگیرد چگونه رفتار کند.
اما بررسی وضعیت استراحت مغز آسان نیست. همانطور که برخی از روانشناسان شناختی گفتهاند، فقط به این خاطر که فرد در یک اسکنر دراز کشیده، نمیتوانیم مطمئن باشیم که آن فرد در افکارش هم تنهاست و دروننگری میکند. ممکن است که افراد به صداهایی که دستگاه اسکنر تولید میکند و اتفاقاتی که اطرافشان میافتد، فکر کنند. به همین خاطر سوالات بیپاسخ زیادی در رابطه با گریز ذهن و رویاپردازی وجود دارد.
بیکارگی منحصر به فرد
با این وجود، پیشرفتهایی صورت گرفته است. تحقیقی که اوایل امسال منتشر شد، نشان میدهد که همۀ ما وضعیت استراحت را به شکلی مشابه، ولی با تفاوتهای ملایم تجربه میکنیم. محققان اسکنهای مغزی دقیقی از پنج نفر که به آنها آموزش داده شده بود تا زمانی که صدای بوق کامپیوتری را شنیدند با جزییات زیاد تاملات ذهنی خود را شرح دهند، گرفتند. محققان متوجه شدند که میان افکار و تجربیات خیالپردازانۀ افراد تفاوتهای قابل توجهی وجود دارد.
در ماه سپتامبر، محققان دانشگاه آکسفور با استفاده از اسکنهای مغزی 460 نفر که از مغزشان در وضعیت استراحت اسکن گرفته شده بود، به بررسی این موضوع پرداختند که چه بخشهایی از مغز در هنگام استراحت با هم ارتباط برقرار میکنند. این بار هم، نتایج نشانگر تفاوتهای فردی در وضعیت استراحت بود. این بار این ارتباط به مهارتها و تجربیات زندگی مربوط میشد. قدرت ارتباطات میان بخشهای مختلف مغز است، به قدرت حافظۀ فرد، میزان تحصیل و مقاومت جسمانی او بستگی دارد. گویی هنگامی که ذهن ما دچار سرگردانی میشود، بخشهایی از مغز ما متصل باقی میمانند، تا اگر برای کاری به آنها نیاز شود، دم دست باشند.
از لحاظ علمی، این کشف که مغز هرگز واقعاً استراحت نمیکند، به ما در حل یک راز قدیمی کمک میکند: اینکه چرا مغز با 20 درصد انرژی بدن را مصرف میکند، آن هم در حالی که فعالیتهایی که انجام میدهد و ما میشناسیم تنها به پنج درصد از انرژی بدن نیاز دارد. مارکوس رایشل 15 درصد مرموز را "انرژی تاریک" مغز نامیده است. فعالیت وضعیت استراحت مغز میتواند، بخشی از مصرف بالای انرژی را شامل شود.
کشف وضعیت استراحت مغز همچنین این ظرفیت را داراست تا احساسی را که نسبت به مغزهایمان داریم دچار تغییر کند. میدانیم که چقدر خالی کردن ذهن کار سختی است. میدانیم که ذهن ما این گرایش را دارد که حتی وقتی دلمان نمیخواهد، برای خودش ول بچرخد. اما تصویر جدیدی که در مورد مغز در حال شکلگیری است، نشان میدهد که آنچه را که کاستی و مزاحمت میدانستیم، در واقع ممکن است برایمان مفید باشد؛ حتی اگر نگذارد وظیفهای را به موقع به انجام برسانیم. به بیان دیگر، شاید باید مغزمان را برای ولگردیهایش ستایش کنیم.
منبع: BBC
ترجمه: فرادید
۰