کارلوس کیروش: برای باختن متولد نشدهام
تردیدی نیست که آقای کارلوس کیروش تحولاتی تاریخی در ساختار و کیفیت تیم ملی فوتبال ایران به وجود آورده است. درخشش خیرهکننده این تیم در جام جهانی ٢٠١٨ موید این تحول شگرف است. پیش از این نیز، قرارگرفتن تیم ملی فوتبال ایران در سید ٣ مسابقات، حاکی از حرکت کیفی تیم ساخته او از سطح ٤ فوتبال به سطح ٣ فوتبال جهان بود. این موفقیت مرهون و مدیون تلاشهای کیروش بوده است.
کد خبر :
۵۹۷۷۵
بازدید :
۱۸۵۲
بهروز مرادی | تردیدی نیست که آقای کارلوس کیروش تحولاتی تاریخی در ساختار و کیفیت تیم ملی فوتبال ایران به وجود آورده است. درخشش خیرهکننده این تیم در جام جهانی ٢٠١٨ موید این تحول شگرف است. پیش از این نیز، قرارگرفتن تیم ملی فوتبال ایران در سید ٣ مسابقات، حاکی از حرکت کیفی تیم ساخته او از سطح ٤ فوتبال به سطح ٣ فوتبال جهان بود. این موفقیت مرهون و مدیون تلاشهای کیروش بوده است.
سالها بود که تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات رسمی شکست نخورده بود و عیار تیمی که کیروش پس از ٨ سال ساخته، هنگامه رویارویی با تیم اسپانیا مشخص شد که براستی در این بازی، کاری کرد کارستان. سپس با بازی خیرهکننده در مقابل پرتغال، این تیم تحسین جهانیان را برانگیخت.
تیم ملی ایران اکنون دارای ساختاری منظم، دفاعی متشکل، بازیکنانی فهیم و مسوولیت شناس و جنگنده و شجاع و دونده با هویتی یکدست و شخصیت گروهی نهادینه شدهاند که قادرند برای هر تیمی یک تهدید باشند و هیچ تیمی در جهان دیگر نمیتواند ایران را به مثابه زنگ تفریح خود بپندارد. تردیدی نیست که به جز تواناییهای فنی و دانش فوتبالی، ویژگیهای شخصیتی مثبت کیروش در این موفقیتها نقشی بنیادین بر عهده داشتهاند.
کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی ایران
او روانشناسی فوتبال را به خوبی میداند. توانایی به کارگیری استعدادهای نهفته در شخصیت بازیکنانش را دارد. قادر است بهترین را از ساقهای آنها بیرون بکشد. میتواند آنها را شارژ روحی- روانی کند و با روحیهای بالا راهی زمین کند.
میتواند آنها را مهیای انجام مسوولیتهایشان کند و انرژیهای درونی آنها را فعال سازد. در کنفرانسهای خبری پیش از مسابقات، که بسیار مهماند، سخنانی سنجیده و موثر بیان میکند به گونهای که حریف برای مقابله با تیمش از نظر روانی برانگیخته نشود، ضمن اینکه در جریان سخنان رسانهای، اطلاعات قابل استفادهای در اختیار حریف قرار نمیدهد. فوتبال امروزه بیشتر از یک ورزش است.
اهداء پیراهن امضا شده تیم ملی به روحانی
فوتبال به زبان ابرازِ خودِ ملی در سطح جهان تبدیل شده است. ایرانیان دوستدار فوتبال از اینکه کیروش نام ایران را در میادین جهانی به نیکی بلند کرده، وامدار و قدردان اویند. او تا همین اکنون نیز در ذهن و یاد و خاطر ایرانیان باقی خواهد ماند، به ویژه اینکه او توانایی شاد کردن ایرانیان غمزده را دارد.
بخوانید: کیروش چطور تیم خود و حریفان را تحلیل میکند؟ تیم کیروش بر شادیهای ملی ایرانیان افزوده و این موهبتی قابل تمجید است.ای بسا خلأ حضور موثر ایرانیان در صحنه بینالمللی را کیروش با تیمی که ساخته و پرداخته، تا حدی پر ساخته است. او با سربلندکردن نام ایران و ایرانی در جهان، جبران مافات تاریخ معاصر را میکند.
پس: زنده باد کیروش!
اما مدرنیته به ما آموخته است که دستاوردهای انسانی به مثابه پدیدههای اجتماعی نسبیاند و از ابعاد و جنبههای مختلف و گاه متضاد برخوردارند. نقد این پدیدهها هرگز به معنی نفی آنها نیست. از یک روی کیروش سخن به میان آمد، اما این مرد قهرمان صفت، یک روی دیگر نیز در شخصیت فوتبالی خود نهفته دارد که او بیش از آنکه در سودای پیروزی باشد، در ترس از شکست به سر میبرد و بیش از آنکه درصدد «بردن» باشد، سعی در «بازنده نبودن» دارد. حتی او در کنفرانس خبری پس از بازی با پرتغال نیز با تایید این نظر چنین گفت: «من برای بازنده بودن متولد نشدهام.» او نگفت که برای پیروز شدن متولد شده است.
اما مدرنیته به ما آموخته است که دستاوردهای انسانی به مثابه پدیدههای اجتماعی نسبیاند و از ابعاد و جنبههای مختلف و گاه متضاد برخوردارند. نقد این پدیدهها هرگز به معنی نفی آنها نیست. از یک روی کیروش سخن به میان آمد، اما این مرد قهرمان صفت، یک روی دیگر نیز در شخصیت فوتبالی خود نهفته دارد که او بیش از آنکه در سودای پیروزی باشد، در ترس از شکست به سر میبرد و بیش از آنکه درصدد «بردن» باشد، سعی در «بازنده نبودن» دارد. حتی او در کنفرانس خبری پس از بازی با پرتغال نیز با تایید این نظر چنین گفت: «من برای بازنده بودن متولد نشدهام.» او نگفت که برای پیروز شدن متولد شده است.
دستیار فرگوسن در منچستر یونایتد
این ویژگی شخصیتی، ریشه در ترس از شکست دارد و تحولات در زندگی فوتبالی او این ویژگی شخصیتی راای بسا حاد کرده باشد. این امر سبب شده تا او در برساختن سیستم تیمی، رویکردی محافظهکارانه و محتاط اتخاذ کند. ترجمه این رویکرد در رفتار فوتبالی عبارت است از: «ساختن تیمی بر مبنای سیستمی دفاعی برای بازنده نبودن».
تیم کیروش اصولا تیمی دفاعی است و وظیفه اساسی همه بازیکنان دفاع کردن است و حتی فورواردها هم قبل از فورواردبودن، یک دفاع هستند و باید در کارهای دفاعی مشارکت و حضوری فعال داشته باشند. حتی فورواردهای هدف نیز پیش از اینکه به فکر گل زدن باشند، باید مدافع خوبی باشند.
کیروش در جوانی
بنابراین تیم آرمانی او تیمی است با ١٠ نفر مدافع که برنامه اصلی آن عبارت است از نباختن. در چنین تیمی، مهاجمین هدف آنچنان سرگرم انجام مسوولیتهای دفاعی خود هستند که انرژی روانی بایسته و تمرکز شایسته برای گل زدن را ندارند. این نوعی «درهم تداخلی وظایف» را سبب میشود که وزنه این اختلال به نفع دفاعِ تیمی سنگینتر میشود. در تیم او گویی کسی بلد نیست گل بزند.
بخوانید: کارلوس کی روش: از بی تفاوتی متنفرم اعتماد به نفس کافی برای گل زدن در هیچ کس دیده نمیشود. حتی آقای گل فوتبال هلند و نیز گل زنهای موثر باشگاههای سوئد و یونان و روسیه فن و شمّ گل زنی را از یاد میبرند. فورواردهای گل زن تیم او تا سر حد مدافعین سدکننده حریف تنزل و تقلیل شخصیت مییابند و به همین دلیل است که آماج انتقادها قرار میگیرند. آنها به نوعی دچار اختلال هویتی و بحران راهبردی در میدان میشوند که به راستی وظیفه اصلی و ماموریت محوری آنها در تیم چیست؟
همانگونه که مدافعین برای انجام کارهای دفاعی لازم است از نظر روانی - ذهنی توجیه و آماده بشوند؛ گل زنها نیز باید برای گل زدن توجیه روانی- ذهنی (mental) بشوند، در غیر اینصورت اگر ١٠٠٠ دقیقه دیگر نیز در میدان میچرخیدند، توانایی گل زدن به حریف را پیدا نمیکردند. آنها حتی دروازههای نیمه خالی و موقعیتهای تقریبا مسلم گلزنی را نمیتوانستند به ثمر بنشانند.
از نظر روانی مهاجمی که یک بار در جام جهانی، موفق به گل زنی شده و آماده و فیت بر سر نیمکت حاضر است، بیش از تازهواردان به تیم امکان روانی گلزنی مجدد را دارا است. اما قوچاننژاد به زمین فرستاده نمیشود تا این شائبه همچنان پابرجا بماند که هدف اصلی تیم، گل زدن نبود، بلکه گل نخوردن بود و این استراتژی بیش از آنکه به «مهاجم گلزن» نیاز داشته باشد، به «مدافع گلنخور» نیازمند است. امکان پذیرش این تحلیل هنگامی بیشتر میشود که آقای گل فوتبال هلند از زمین بیرون کشیده میشود تا کسی جایگزین او شود که توان دوندگی بیشتری دارد و احتمالا کمک بیشتری به دفاع تیمی میتواند بکند.
نباید از یاد برد که تیم دفاع محور کیروش حتی توان گل زدن به مغرب را نداشت و در مقابل پرتغال نیز اگر توپ به دست یار حریف در محوطه جریمه برخورد نمیکرد و پنالتی اعلام نمیشد، ما هزار دقیقه دیگر هم قرار نبود گلی بزنیم.
باید برای این نقطه ضعف بنیادین تدابیر و چارهای اندیشید. کیروش نیمی از راه را به خوبی و با موفقیت آمده است. دفاع مستحکم تیم ایران شبیه شخصیت خود آقای کیروش شده است که باختن را به حداقل ممکن رسانده است. اما این تیم نیازمند بردن نیز هست. ما نمیخواهیم افتخار ما فقط متوقف کردن تیمهای بزرگ یا باختن با گلهای حداقلی در مقابل آنها باشد، بلکه میخواهیم تیم، توان بردن را هم پیدا کند.
باید برای این نقطه ضعف بنیادین تدابیر و چارهای اندیشید. کیروش نیمی از راه را به خوبی و با موفقیت آمده است. دفاع مستحکم تیم ایران شبیه شخصیت خود آقای کیروش شده است که باختن را به حداقل ممکن رسانده است. اما این تیم نیازمند بردن نیز هست. ما نمیخواهیم افتخار ما فقط متوقف کردن تیمهای بزرگ یا باختن با گلهای حداقلی در مقابل آنها باشد، بلکه میخواهیم تیم، توان بردن را هم پیدا کند.
این امر مستلزم تغییراتی در اندیشههای فوتبالی آقای کیروش است. اینکه آیا این تغییر در نظام اندیشه و استراتژی فوتبالی، تا چه حد به تغییرات روانشناختی درونی آقای کیروش وابسته است، به خود ایشان مربوط خواهد بود. مضاف بر اینها، کیروش نشان داد که آستانه تحمل پایین و سطح برانگیختگی بالایی دارد؛ آنگونه که با بازیکنان حریف در فضای مجازی به داد و ستد کلامی نامبارکی میپردازد و کنار زمین با درگیر شدن فعال با همه دیگران، استرسی پیوسته را به تیم منتقل میکند.
به نظر میرسد یک مربی در سطح کیروش، لازم است توانایی بیشتری در مدیریت هیجانات خود داشته باشد. همچنین شایسته است او زبان زخم زننده و تهاجمی خود را نسبت به دیگران از قبیل: مربیان و مسوولان و بازیکنان حریف مدیریت کند تا رفتار وی، تخلیه فشارهای عصبی یا تصفیهحسابهای شخصی با دیگران از موضع قدرت یا تهاجم به دیگران از سر ترسهای درونی معنی ندهد. کاریزمایی که او دارد، در موفقیتهایش نقشی مهم ایفا میکنند. او نباید هیبتی چنین را با خرده برخوردهایی چنان در معرض خلل و نیستی قرار دهد.
جامعهشناس و مدرس دانشگاه
کیروش بیش از آنکه در سودای پیروزی باشد، در ترس از شکست به سر میبرد و بیش از آنکه درصدد «بردن» باشد، سعی در «بازنده نبودن» دارد. حتی او در کنفرانس خبری پس از بازی با پرتغال نیز با تایید این نظر چنین گفت: «من برای بازنده بودن متولد نشدهام.» او نگفت که برای پیروز شدن متولد شده است.
کیروش بیش از آنکه در سودای پیروزی باشد، در ترس از شکست به سر میبرد و بیش از آنکه درصدد «بردن» باشد، سعی در «بازنده نبودن» دارد. حتی او در کنفرانس خبری پس از بازی با پرتغال نیز با تایید این نظر چنین گفت: «من برای بازنده بودن متولد نشدهام.» او نگفت که برای پیروز شدن متولد شده است.
۰