فرجام پرسشگری
گرچه جمع فلسفه و زندان، مثل اجتماع نقیضین، محال است، اما فیلسوفان به عنوان انسانهایی آزاداندیش، همواره گرفتار نظامهای استبدادی و ایدئولوژیهای انحصارگرایی بودهاند که هرگونه پرسشگری و تردید در جزمیات را برنمیتابند.
کد خبر :
۶۰۲۷۴
بازدید :
۱۰۴۸
محسن آزموده | سقراط اولین و آخرین فیلسوفی نبود که زندانی شد و همانجا با نوشیدن جام شوکران روی در نقاب خاک کشید. در تاریخ فلسفه از این نمونهها کم نیستند. بوئتیوس، فیلسوف رمی سدههای پنجم و ششم میلادی، در ٤٤ سالگی در زندان اعدام شد، با تبر یا شمشیر.
همانجا بود که فلسفه در ردای بانویی زیبا بر او متجلی شد و کتاب ماندگار «تسلای فلسفه» را در گفتوگو با او نوشت. میگویند ابنسینا، بزرگترین فیلسوف عالم اسلام، بخشهای عمدهای از شفا را در زندان نوشت. سهروردی، دیگر فیلسوف بزرگ ایرانی، در ٣٨ سالگی در زندان از فرط گرسنگی جان داد.
جوردانو برونو، فیلسوف و دانشمند ایتالیایی قرن شانزدهم، گرفتار دادگاه تفتیش عقاید پاپ کلمنت هشتم شد، به زندان افتاد و در شهر رم سوزانده شد، مثل عینالقضات همدانی، حکیم و فیلسوف مسلمان که گفتهاند در ٣٣ سالگی پس از بهدار کشیده شدن، جسدش را به بوریای آلوده به نفت پیچیدند و سوزاندند.
در دوران جدید نیز نمونههای مشابه هست، اگرچه شاید سطح خشونت در مقایسه با گذشته کمتر باشد. تلخترین تجربه از این دست در روزگار ما، اما به دو تن باز میگردد؛ یکی والتر بنیامین، فیلسوف و جستارنویس آلمانی که پس از بازداشت در مرز فرانسه و اسپانیا، در سال ١٩٤٠ از ترس تحویل به گشتاپو خودکشی کرد و تلختر از او آنتونیو گرامشی، فیلسوف چپ ایتالیایی که پس از سالها تحمل زندان فاشیستها، در ٤٦ سالگی درگذشت.
فیلسوفان زندانی قرن بیستم البته بیشترند، مثلا امانوئل لویناس فیلسوفی که نازیها همه خانوادهاش را کشتند و خودش چندین سال در زندان بود. واقعیت این است که با وجود مشهوراتی از این دست که فیلسوفان آدمهایی محتاط و مالاندیشند، فلسفه در بنیاد خود ندای آزادی است و فیلسوف، صلادهنده تفکر آزاد و داعی به رهایی از قید و بندهای فکر متصلب و جزماندیش است
. از این حیث اگرچه جمع فلسفه و زندان، مثل اجتماع نقیضین، محال است، اما فیلسوفان به عنوان انسانهایی آزاداندیش، همواره گرفتار نظامهای استبدادی و ایدئولوژیهای انحصارگرایی بودهاند که هرگونه پرسشگری و تردید در جزمیات را برنمیتابند.
۰