گفتوگو با دزد سیاهبخت نعمتآباد
اسلحه و فشنگها که از نوع مشقی و دست ساز بودند را داخل کیف گذاشتم و بعد از آن داخل بانک شدم. ساعت حدودا هفت و نیم بود. وقتی وارد بانک شدم مردم و کارمندان سر کارشان بودند و همان ابتدای امر با اسلحه همه را تهدید کردم. یک تیر به زمین زدم و یک تیر هم موقع برگشت به پای کارمند بانک خورد که مشخص کرد فشنگهایم مشقی است چرا که تنها شلوارش کمی پاره شد.
کد خبر :
۶۰۶۰۷
بازدید :
۶۳۷۰
اینجا تهران است. تیرماه گرم در جنوب غرب پایتخت. یک راننده سابق ماشینهای سنگین، برای پاس کردن چکهایش به یک شعبه بانک ملی در نعمت آباد یورش میبرد. با ماسک و عینک و اسلحه. اما خب با تیر مشقی. نقشه اش به نظر دقیق است.
در بانک را با یک زنجیر و قفل آهنی میبندد، اما در انتهای سرقت یادش میرود که کلید قفل را کجا گذاشته است! مرد ۵۱ ساله قربانی چک برگشتی، یاغی گری و حواس پرتی خود میشود.
این حادثه عجیب دیروز در منطقه نعمت آباد رخ داد. شرح داستان را بخوانید . سارق مسلح بانک ملی نعمت آباد هیچوقت باورش نمیشد نقشهای که یک روزه کشیده و در یک لحظه نیز تصمیم به اجرای آن گرفته قرار است با حضور به موقع و سریع پلیس به هم بریزد، اما بخت یاری نکرد و محاسباتش دقیق از آب در نیامد تا به این صورت او از پاس کردن چکهایش که به قول خودش ۵۰ الی ۶۰ میلیون تومان بوده باز بماند. حالا زن و دو دخترش مانده اند با کلی قرض و بدهی و آرزوی دیدن پدر در خانه.
بازداشت متهم
متهم خیلی سریع، با حضور رئیس کلانتری ۱۵۳ شهرک ولیعصر و ماموران تجسس این کلانتری در محل بازداشت میشود.
سرهنگ منصور حمیدوند، سرکلانتر پنجم پلیس پیشگیری پایتخت در این زمینه به خبرنگار ما میگوید: دزد مسلحی در ساعت ۷: ۴۵ صبح چهارشنبه وارد بانک ملی شده و پس از ورود، در ورودی بانک را با استفاده از قفلی که به همراه داشته میبندد و با تهدید رئیس بانک و شلیک تیر هوایی به یکی از گاوصندوقهای بانک نزدیک شده و اقدام به برداشت مقادیری تراول چک میکند. این دزد مسلح مبلغ ۷۰ میلیون تومان از گاوصندوق بانک برداشت کرده بود و پس از دزدی نهایتا هنگامی که قصد خروج دارد، میخواهد قفلی را که خودش بر در زده باز کند که کارها خوب پیش نمیرود و در بانک محبوس میشود و بعد با یورش کارمندان شجاع بانک روبه رو میشود که دیگر ترسشان از او ریخته است. درگیری با کارمندان به زدوخورد میانجامد و بالاخره پلیس هم از راه میرسد .
سوابق دزد ۵۱ ساله در دست بررسی است، اما تا کنون چیزی مشاهده نشده است همچنین با توجه به شواهد و قرائن موجود بعید است این فرد با همکاری فرد دیگری اقدام به سرقت کرده باشد.
یک دستگاه وسیله نقلیه موتورسیکلت هوندا بدون پلاک در موقعیت پارک بود که متعلق به این دزد است. همچنین دزد در هنگام ورود به بانک صورت خود را با عینک و کلاه نقاب دار و ماسک معمولی پوشانده بود.
رئیس کلانتری ۱۵۳ شهرک ولیعصر میگوید: به بانکها و موسسات مالی توصیه میکنیم تعامل لازم با نیروهای انتظامی و کلانتری محل داشته باشند و با توجه به حساسیت بانک بهتر است درخواست نگهبان داده و با طی مراحل لازم برای آنها نگهبان اعزام شود. همچنین تعاملات فنی و انتظامی نیز با کلانتریها داشته تا موارد پیشگیری به آنها تذکر داده شود.
بیشتر بخوانید: دزدی که خودش را در بانک جا گذاشت
گفت و گو با متهم
با اینکه ادعا دارد به دلیل بدهی سراغ این کار رفته است. اما چیزی که از بررسیهای پلیس به دست آمده این است که او مشکل مالی چندانی نداشته و بیشتر پاس کردن چک هایش که نهایتا به ۶۰ میلیون تومان میرسیده باعث شده او دست به چنین کاری بزند.
چند سال داری؟
۵۱ سال.
ازدواج کرده ای؟
بله. دو دختر هم از ازدواجم دارم.
به نظرت با این کار آنها را سربلند کرده ای؟
چارهای نداشتم اگر بانکها این همه تبصره و ماده برای یک وام ناچیز جلوی پای آدم نگذارند باور کنید بعید بود که من دست به چنین کاری بزنم. من راننده جاده هستم.
سالها در جاده و خیابانها با ماشینهای سنگین رانندگی کرده ام. با این وجود بانکی که قرار بود وامم را بدهد سه ماه بود مرا سر دوانده بود و آخر سر هم هیچ وامی به من تعلق نگرفت پس ناخواسته به این فکر افتادم.
نقشه را از قبل کشیده بودی؟
نقشهای در کار نبود. روز قبل از این کار به محل سرقت رفته بودم. آنجا بانک ملی بود. کاملا مکان را بررسی کرده بودم و دقیق میدانستم که قرار است گاوصندوق کجا باشد. داخل بانک که میشدم باید سریع به سمت گاوصندوق میرفتم و بعد از اینکه پولها را برداشتم از آنجا بیرون میزدم.
سرقت چطور اتفاق افتاد؟
اسلحه و فشنگها که از نوع مشقی و دست ساز بودند را داخل کیف گذاشتم و بعد از آن داخل بانک شدم. ساعت حدودا هفت و نیم بود. وقتی وارد بانک شدم مردم و کارمندان سر کارشان بودند و همان ابتدای امر با اسلحه همه را تهدید کردم. یک تیر به زمین زدم و یک تیر هم موقع برگشت به پای کارمند بانک خورد که مشخص کرد فشنگهایم مشقی است چرا که تنها شلوارش کمی پاره شد.
در بانک را همان ابتدای امر قفل کرده بودم و هنگام فرار نیز اصلا یادم رفته بود که کلیدش را داخل جیبم گذاشته بودم. از آنجایی که میدانستم گاوصندوق کجاست رئیس بانک را با تهدید اسلحه به سمت گاوصندوق بردم و در آنجا خواستم درش را باز کند و شروع به ریختن پولها داخل ساک دستی کردم. وقتی که میخواستم بازگردم با کارمندان بانک درگیر شدم و بعد از آن نیز پلیس خیلی سریع رسید و گیرافتادم.
چطور پلیس این همه سریع رسید؟
بانک کناری ماجرا را به پلیس خبر داده بود و بانک هدف سرقت من نیز آژیرش را به صدا در آورده بود که به همین دلیل خیلی سریع ماموران کلانتری به همراه رئیس کلانتری به محل سرقت رسیدند. ا. به نظر خودت اشتباهت چه بود؟ اشتباهم این بود که شلیک کردم. وقتی شلیک کردم مشخص شد که فشنگها مشقی اند و کارمندان نیز دل و جرات پیدا کردند جلوی خروج مرا بگیرند و با من درگیر شوند.
چه شد به فکر سرقت افتادی؟
چک داشتم. در حال ساخت ساختمان بودم و نتوانسته بودم چک هایم را پاس کنم. وام هم به من ندادند تا اینکه مجبور شدم این کار را بکنم. ۵۰ الی ۶۰ میلیون تومان چک داشتم که باید آنها را پاس میکردم و هر روز نیز با من تماس میگرفتند و مرا به خاطر این چکهای برگشتی اذیت میکردند.
منبع: روزنامه هفت صبح
۰