ماکویا؛ وقتی که گلِ موعود شکوفه می‌دهد

ماکویا؛ وقتی که گلِ موعود شکوفه می‌دهد

سرزمین «لورف» خانه‌ی موجوداتی زیبا و پری‌گونه است که زندگی بسیار طولانی‌ای دارند. وقتی که «لورف» به قصد پیداکردن راز جاودانگی توسط ارتش «مزارته» مورد حمله قرار می‌گیرد، تنها ۳ نفر که جان سالم به در بردند به دنیای انسان‌ها فرار می‌کنند.

کد خبر : ۶۱۲۸۶
بازدید : ۵۷۱۹
Maquia: When the Promised Flower Blooms
(ماکویا: وقتی که گلِ موعود شکوفه می‌دهد)

کارگردان: Mari Okada

نویسنده: Mari Okada

بازیگران: Manaka Iwami, Miyu Irino, Yôko Hikasa

خلاصه داستان: سرزمین «لورف» خانه‌ی موجوداتی زیبا و پری‌گونه است که زندگی بسیار طولانی‌ای دارند. وقتی که «لورف» به قصد پیداکردن راز جاودانگی توسط ارتش «مزارته» مورد حمله قرار می‌گیرد، تنها ۳ نفر که جان سالم به در بردند به دنیای انسان‌ها فرار می‌کنند.

اگرچه آنقدر رایج نیست که فیلم‌های انیمیشنی گریه‌ی شما را دربیاورند، اما «ماکویا: وقتی که گلِ موعود شکوفه می‌دهد» احتمالاً دومین فیلم انیمیشنی است که من با کمال میل در رده‌ی «اشک دربیار»‌ها رده‌بندی‌ش می‌کنم (اولین فیلم «مدفن کرم‌های شب‌تاب» [Grave of the Fireflies]بود).
اگرچه که ممکن است کمی در فیلم اغراق به کار برده شده باشد، اما این اثر تا جایی که بتواند و از هر کسی که ممکن باشد و به هر تعدادی که بتواند اشک تماشاگران را درخواهد آورد.
با روایت و داستان پیچیده‌ش، شخصیت‌های عمیق و دوست‌داشتنی و انیمیشن‌سازیِ خیره‌کننده، اولین اثر کارگردانی شده توسط نویسنده‌ی سابق یعنی خانم «ماری اوکادا» بیش از میزانی که در سطح جهان مورد اقبال قرار گرفته است نیاز دارد؛ و علی‌رغم اینکه در یک دنیای ارباب حلقه‌ها گونه قرار گرفته است، مضامین ریشه‌ای همچون از دست دادن، گذر زمان و پیر شدن و همچنین مادری در این اثر با احساسات دنیای واقعی قرابت دارند.

سرزمین «لورف» خانه‌ی موجوداتی پری‌گونه است که زندگی بسیار طولانی‌ای دارند و در اوایل جوانی دیگر پیر نمی‌شوند، به همین خاطر زیبایی کم نظیرشان در طول زندگیِ عملاً بی‌پایانشان ثابت می‌ماند. وقتی که «لورف» به قصد پیداکردن راز جاودانگی توسط ارتش «مزارته» مورد حمله قرار می‌گیرد، ۳ نفر که جان سالم به در بردند می‌توانند به دنیای انسان‌ها فرار کنند.
«ماکویا»‌ی یتیم (ماناکا ایوامی) مو‌های خود را رنگ می‌کند و وانمود می‌کند که انسان است. «کلیر» جنگجو (یوکی کاجی) خود را مخفی می‌کند. زیباترین در میان تمامیِ دختر‌های لورف یعنی «لیلیا» (آی کایانو) نیز دستگیر می‌شود و مجبور می‌شود که همسر پرنس بشود.
ماکویا؛ وقتی که گلِ موعود شکوفه می‌دهد

در ابتدای سفرش، «ماکویا» زندگیِ یک موجود فناپذیرِ یتیم که «ایریال» خطابش می‌کند را نجات می‌دهد. «ایریال» که کس دیگری را ندارد تا از او مراقبت کند (مادر او مرده است)، او تبدیل به فرزندخوانده‌ی «ماکویا» می‌شود. «ماکویا» او را به عنوان فرزند خود بزرگ می‌کند و تمام عشقش را تقدیم به او می‌کند.
اما از آنجایی که «ایریال» بزرگ‌تر می‌شود و «ماکویا» نه، او متوجه می‌شود که یک تلخی و غم بسیار بزرگ در آینده در انتظار او خواهد بود. هنگامی که سایه‌ی جنگ بر روی سرزمین می‌افتد و دیدار مجدد ۳ باقی‌مانده‌ی «لورف» یک تراژدی بزرگ را رقم می‌زند، شرایط به گونه‌ای رقم می‌خورد که «ماکویا» و «ایریال» از یکدیگر به دور می‌افتند.

قبل از حمله‌ی «مزارته» به «ماکویا» هشدار داده می‌شود که جست و جو حول عشق خارج از «لورف» منجر به تنهایی او خواهد شد. یکی از درس‌هایی که او در طی روند این فیلم فرا می‌گیرد، درست بودن همین نکته است، این نکته که تقدیم کردن قلبش به دیگری عمر کوتاه مدتی خواهد داشت. «ماکویا» خودش و قلبش را به روی حس غیرقابل‌اجتناب از دست دادن فرد عزیزی باز می‌کند.
این نهایتِ فداکاری‌ای است که او ابایی از انجام دادنش ندارد علی‌رغم اینکه می‌داند آن غم نهایی در هر صورت از راه خواهد رسید. در طی داستان، او نگران این است که شاید به اندازه‌ی کافی مادر خوبی نیست.
این ترس همه‌گیر نقش مهمی در رابطه‌ی او با «ایریال» بازی می‌کند، چیزی که بیننده آن را تشخیص می‌دهد، اما «ماکویا» قادر به درک‌کردنش نیست؛ علی‌رغم نداشتن رابطه‌ی خونی با پسرش، پیدا کردن فردی بهتر و مراقبی دوست‌داشتنی‌تر سخت‌تر خواهد بود.
ماکویا؛ وقتی که گلِ موعود شکوفه می‌دهد

جنبه‌های فانتزی روایت، اگرچه که برای اتمسفر و حس زیبایی‌شناسی اثر اهمیت زیبای دارند، اما برای رابطه‌ی این دو نفر در درجه‌ی اهمیت ثانی قرار دارند. موجودات افسانه‌ای در داستان وجود دارند (از جمله یک موجود اژدهاطور)، جادو و جنگ‌های بی‌شمار، اما داستان «اوکادا» بر روی رابطه‌ی «ماکویا» با «ایریال» متمرکز می‌شود.
در عین حال «ماکویا: وقتی که گلِ موعود شکوفه می‌دهد» از ایجاد یک رابطه‌ی رمانتیک و عاشقانه برای شخصیت اصلی نیز غافل نشده است. علی‌رغم شیفتگی‌ای که بین او و «کلیر» وجود دارد، اما تنها کسی که «ماکویا» عمیقاً عاشقش است، کسی جز «ایریال» نیست. زمانی که «ایریال» تبدیل به مهم‌ترین فرد زندگی او می‌شود، قلب او دیگر بر روی کس دیگری باز نخواهد شد.

انیمیشن‌های اثر که با دست طراحی شده اند بسیار زیبا هستند، تصاویر نقاشی‌شده‌ای که غرق در رنگ آبی هستند و قرار است که چشم شما را به خود خیره کنند. اگرچه حرکات محدود به شخصیت‌های پیش‌زمینه شده است، اما پس زمینه‌ی تصویر نیز به خوبی و با دقت بالایی نقاشی شده است که این دنیای فانتزی را به خوبی خلق کرده است. صحنه‌های مشخصی همچون صحنه‌های نبرد‌ها بسیار پیچیده هستند و شامل حرکات بسیاری می‌شوند.
شمای کلی فیلم برای طرفداران انیمه‌ها بسیار آشنا خواهد بود علی‌الخصوص این نکته که شخصیت‌ها چگونه دماغ‌های بسیار بزرگ دارند و دماغ‌هایشان نقطه‌ای در تصویر است.
آن‌های که بیشتر با انیمیشن‌های آمریکایی آشنا باشند درک می‌کنند که این سبک ژاپنی بیشتر برای این‌گونه داستان‌ها مناسب است. البته بسیاری از فیلم‌های انیمیشنی هالیوودی به اندازه‌ی «ماکویا» جاه‌طلبانه نیستند. تنها اثر هالیوودی‌ای که می‌توانم فکر کنم تا این اندازه به لحاظ احساسی غنی بود تنها و تنها «داستان اسباب بازی ۳» (Toy Story ۳) است.
ماکویا؛ وقتی که گلِ موعود شکوفه می‌دهد
احتمالاً «ماکویا: وقتی که گلِ موعود شکوفه می‌دهد» زمان طولانی‌ای دارد. زمان‌هایی در این اثر هست که حس می‌کنید الکی کش دارند و یا اینکه برخی از خرده‌پیرنگ‌ها به خوبی درنیامده‌اند. با این اوصاف اما، دیدن این اثر تجربه‌ای ارزنده است و احساسی که در بیننده برمی‌گزیند لزوماً از سوی کسی که عاشق دنیای انیمه‌ها و یا فانتزی‌ها است نخواهد بود. «ماکویا: وقتی که گلِ موعود شکوفه می‌دهد» داستانی انسانی درباره‌ی رابط بین شخصیت‌ها و احساسات واقعی است.
به شخصه هیچ‌وقت درباره‌ی تواناییِ خانم «اوکاندا» به عنوان یک نویسنده تردید نداشته‌ام، «ماکویا: وقتی که گلِ موعود شکوفه می‌دهد» ثابت می‌کند که او به عنوان یک کارگردان هم دستی بر آتش دارد و در نتیجه انتظار می‌رود که تبدیل به قطبی در صنعت انیمه‌سازی ژاپن تبدیل شود.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید