نگاهی به ماجرای خونگیری در مدرسه
کسانی که با آموزش و پرورش آشنا هستند میدانند که آنان چقدر در دسترسی به دانشآموزان برای انجام پژوهش از طریق گفتگو و پرسشنامه حساس و سختگیر هستند، حال چگونه و به این راحتی اجازه چنین اقدام مهمی را دادهاند؟ قطعاً باید پاسخگو باشند.
کد خبر :
۶۳۴۶۳
بازدید :
۲۵۳۵
اتفاقی که در تاکستان رخ داد و طی آن یک جوان ١٧ ساله با یک سرنگ و پوشیدن کاور هلالاحمر وارد مدرسهای دخترانه میشود و اقدام به خونگیری از ٦٣ دانشآموز دختر میکند، زنگ خطری جدی است که باید مورد توجه قرار گیرد و مقررات دقیقتری از سوی آموزش و پرورش تدوین و برای اینگونه امور ابلاغ شود. این رویداد دارای چند وجه است که باید هرکدام را جداگانه تحلیل کرد.
اولین مورد، جوان متخلف و انگیزههای او است. او یا هر کس دیگری میتواند با اهداف و انگیزههای گوناگونی دست به چنین اقدامی بزند. اینگونه افراد در جامعه به هر دلیلی وجود دارند و دست به اقداماتی نیز میزنند، ولی مشکل اینجاست که اگر انگیزه او خیلی خطرناک نبوده و چنانچه گفته میشود زمینه عاشقانه به یکی از دانشآموزان داشته است، در این صورت چرا آموزش کافی ندیده که برای این موارد تخلف نیز نباید از روشهای خطرناکی که حقوق مجموعهای از شهروندان را تهدید میکند، استفاده کند.
معمولا برخی افراد با این انگیزهها مرتکب تخلفات کوچک میشوند که میتواند نادیده انگاشته شود، ولی این کار بسیار خطرناکی است که میتواند به شیوع بیماری و سایر خطرات منجر شود که مورد نظر او نبوده است.
وجه دوم ماجرا که مهمتر است، اجازه دادن مدیران مدرسه به این فعالیت است که آن هم از سوی یک جوان ١٧ ساله و بدون هماهنگی قبلی و نیز از همه بدتر اینکه با سرنگ مشترک انجام شده که به عنوان یک رفتار صد درصد غیر بهداشتی و خطرناک شناخته میشود. حتی اگر مقامات بهداشتی شهر هم دستور مستقیم به انجام این کار را میدادند، مدیریت مدرسه نباید اجازه آن را میداد.
کسانی که با آموزش و پرورش آشنا هستند میدانند که آنان چقدر در دسترسی به دانشآموزان برای انجام پژوهش از طریق گفتگو و پرسشنامه حساس و سختگیر هستند، حال چگونه و به این راحتی اجازه چنین اقدام مهمی را دادهاند؟ قطعاً باید پاسخگو باشند.
وجه دیگر ماجرا، دانشآموزان هستند. البته آنان به نحوی در برابر مدرسه و مدیریت آن منفعل تربیت میشوند. ولی طبق روال معمول هیچ کار غیر آموزشی با آنان نمیتوان انجام داد، پیش از آنکه رضایت اولیای آنان گرفته شده باشد.
حتی اقدامات مربوط به بهداشت و درمان باید با توافق اولیای دانشآموزان باشد. به علاوه منفعل و ترسو بار آوردن دانشآموزان به نحوی که جرأت مخالفت در برابر دستورات مدیریت مدرسه را نداشته باشند، به همین نتیجه منجر میشود که با سرنگ مشترک از همه آنها خون گرفته شود و هیچکدام نیز اعتراضی جدی نکنند.
وجه چهارم نیز اولیای دانشآموزان است که به درستی اعتراض کردهاند. اگر خدای نکرده خواسته یا ناخواسته انتقال بیماری صورت گیرد، چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
به ویژه بیماریهای خطرناک. ولی اولیا نیز باید آموزشهای لازم را به فرزندان خود بدهند که جرأت و قدرت «نه» گفتن در امور اساسی و جدی را حتی نزد مدیران مدرسه داشته باشند؛ و بالاخره وجه پنجم نیز وظیفه ما و همه رسانهها است که این اتفاق را چنانچه شایسته و به نفع جامعه است برجسته کنیم و ابعاد حقوقی، مدیریتی و تربیتی آن را بشکافیم تا از این پس فرزندان ما با چنین اتفاقاتی مواجه نشوند.
۰