مدیریت آموزنده ترکیه در ماجرای خاشقجی
نحوه مدیریت عالی دولت ترکیه در برخورد با قضیه خاشقجی برای ما آموزنده است. اول و مهمتر از هر چیز اطلاعرسانی متمرکز، قطرهای و بدون تناقض، موجب شد که روند کل جریان در اختیار سیاست دولت ترکیه باشد. حال نگاه کنید به رفتار ما در اتفاقات مشابه. آخرین موردش حادثه تروریستی اهواز در روز ارتش بود.
کد خبر :
۶۳۷۹۶
بازدید :
۱۲۷۲
عباس عبدی | اصطلاح مرغ همسایه غاز است را شنیدهاید. این ضربالمثل برای توصیف رفتاری به کار میرود که هر چیز همسایه را خوب میبیند و رفتار خودی را بد توصیف میکند. این یک ویژگی شایع رفتاری در جامعه ما است؛ البته لزوما قدیمی نیست، ولی ناشی از فقدان حس اعتماد به نفس یا بدبینی به جامعه خویش است که اقدام خودمان را کماثر، بیاهمیت و حتی منفی ارزیابی میکنیم و هر اقدام دیگران را محصول ذکاوت و هوش و درایت و دوراندیشی آنان میدانیم.
هر چقدر که این فرهنگ و رفتار بد است، عکس آن نیز نادرست است؛ به این معنا که به صورت قراردادی همه ایدهها و سیاستها و اقدامات خود را عاقلانه و داهیانه بدانیم و کارهای دیگران را کماهمیت و نابخردانه تلقی کنیم. باید حب و بغض و ارزشگذاریهای اینچنینی را از تحلیل خود حذف کنیم. این حب و بغضها ما را به بیراهه میبرد و از حقیقت دور میکند. هنگامی که محمد بنسلمان اقدام به انجام برخی اصلاحات کرد، برخی از دوستان در داخل کشور یا حتی ایرانیان بیرون از کشور، چنان ذوقزده شدند که گویی خاورمیانه مصلح قرن ۲۱ خود را شناخته است.
او همزمان سفارشی نیز به موسسه مکنزی داد تا سند چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان را بنویسد و آن را با آب و تاب تبلیغ کردند. همان زمان و در اردیبهشت سال ۱۳۹۵، یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشتم تحت عنوان عربستان و تجربه ایران و به نقد این نگاه عوامانه در برنامهریزی توسعه پرداختم و توضیح دادم که این چشمانداز عربستان محقق نخواهد شد و خیلی زودتر از آنچه تصور کردهایم با بنبست مواجه میشود.
متن حاضر را درباره عربستان نوشتم تا توضیح دهم که ذهنیت معتقد به «مرغ همسایه غاز است» چگونه خود را از فهم واقعیت محروم میکند. یکی از دوستان روزنامهنگار که اوضاع امروز محمد بنسلمان را دید، دعا میکرد که اصلاحات او در داخل شکست نخورد! گمان میکرد که او اصلاحاتی انجام داده است. او برخی کارها را برحسب ضرورت انجام داده که دیگران را هم آن را انجام خواهند داد ولی کارهای اساسی را مغفول گذاشته که ریشه هر اصلاحاتی را میخشکانند.
ولی اکنون میخواهم روی دیگر سکه را هم بگویم. نحوه مدیریت عالی دولت ترکیه در برخورد با قضیه خاشقجی برای ما آموزنده است. اول و مهمتر از هر چیز اطلاعرسانی متمرکز، قطرهای و بدون تناقض، موجب شد که روند کل جریان در اختیار سیاست دولت ترکیه باشد. حال نگاه کنید به رفتار ما در اتفاقات مشابه. آخرین موردش حادثه تروریستی اهواز در روز ارتش بود. انواع و اقسام اظهارنظرات متفاوت و غیر مسوولانه و گیجکننده در فضای عمومی منتشر میشد و ذهنیت عمومی را تخریب کرد. هر کسی که نماینده بود، یا در دولت و حکومت بود، به اظهارنظرات خبری مشغول بود. موضعگیریهای فوری موجب بیاعتمادی در داوریها میشود. چیزی که در ایران بسیار رایج است.
مواضع دولت ترکیه در این ماجرا از دو جهت قابل توجه بود؛ اول از حیث فنی و شکلی. نحوه اطلاعرسانی، نحوه طرح پرسشها و... موجب شد که مخاطبان احساس نکنند که فریبکاری در امر اطلاعرسانی وجود دارد. مواضع و ادبیات آنان در برابر عربستان تابع خشم سیاسی آنان نشد. بسیار دیپلماتیک و محترمانه رفتار کردند. حتی سازشهایی هم انجام دادند و اجازه خروج به کنسول عربستان را دادند. ولی بیطرفی خبری و در عین حال ذیحق بودن یک کشور در رسیدگی به اتفاقی که به عنوان جنایتی در خاک آن رخ داده مورد توجه همه قرار گرفت. این رفتار به گونهای بود که عربستان را وادار به پذیرش اصل ماجرا کرد که ضربه سهمگینی به آن رژیم زد که برخلاف ادعاهای اولیهاش در این باره بود.
موضع دوم و مهم دولت ترکیه سوگیری روشن آن علیه عربستان بود. در واقع برخلاف خیلی که گمان میکردند عربستان با پول ترکیه را میخرد و این ترور را مالهکشی میکند، اصلا در این مسیر گام برنداشت. اختلافات دو کشور عمیق بود، ولی در جریان ترور رو نشد. در حالی که معلوم است دولت ترکیه خیلی آرام و متین در پی انتقام گرفتن از عربستان است. چرا؟
عربستان پس از آمدن محمد بنسلمان یک جهش سیاسی در منطقه کرد. در اولین گام نیز علیه ترکیه عمل کرد. با حمایت از کودتا علیه محمد مرسی و اخوانالمسلمین دشمنی ترکها را برای خود خرید. سپس نزدیکی بیش از حد به اسراییل و از همه بدتر حمایت ضمنی از کودتا علیه اردوغان و این اواخر اقدامات علیه قطر و نیز کمک یا دخالت در کاهش ارزش پول ترکیه، اردوغان را به کلی عصبانی کرده بود و این مار زخم خورده فقط در پی فرصتی بود که نیش خود را بر بدن این دشمن فرو کند.
متن حاضر را درباره عربستان نوشتم تا توضیح دهم که ذهنیت معتقد به «مرغ همسایه غاز است» چگونه خود را از فهم واقعیت محروم میکند. یکی از دوستان روزنامهنگار که اوضاع امروز محمد بنسلمان را دید، دعا میکرد که اصلاحات او در داخل شکست نخورد! گمان میکرد که او اصلاحاتی انجام داده است. او برخی کارها را برحسب ضرورت انجام داده که دیگران را هم آن را انجام خواهند داد ولی کارهای اساسی را مغفول گذاشته که ریشه هر اصلاحاتی را میخشکانند.
ولی اکنون میخواهم روی دیگر سکه را هم بگویم. نحوه مدیریت عالی دولت ترکیه در برخورد با قضیه خاشقجی برای ما آموزنده است. اول و مهمتر از هر چیز اطلاعرسانی متمرکز، قطرهای و بدون تناقض، موجب شد که روند کل جریان در اختیار سیاست دولت ترکیه باشد. حال نگاه کنید به رفتار ما در اتفاقات مشابه. آخرین موردش حادثه تروریستی اهواز در روز ارتش بود. انواع و اقسام اظهارنظرات متفاوت و غیر مسوولانه و گیجکننده در فضای عمومی منتشر میشد و ذهنیت عمومی را تخریب کرد. هر کسی که نماینده بود، یا در دولت و حکومت بود، به اظهارنظرات خبری مشغول بود. موضعگیریهای فوری موجب بیاعتمادی در داوریها میشود. چیزی که در ایران بسیار رایج است.
مواضع دولت ترکیه در این ماجرا از دو جهت قابل توجه بود؛ اول از حیث فنی و شکلی. نحوه اطلاعرسانی، نحوه طرح پرسشها و... موجب شد که مخاطبان احساس نکنند که فریبکاری در امر اطلاعرسانی وجود دارد. مواضع و ادبیات آنان در برابر عربستان تابع خشم سیاسی آنان نشد. بسیار دیپلماتیک و محترمانه رفتار کردند. حتی سازشهایی هم انجام دادند و اجازه خروج به کنسول عربستان را دادند. ولی بیطرفی خبری و در عین حال ذیحق بودن یک کشور در رسیدگی به اتفاقی که به عنوان جنایتی در خاک آن رخ داده مورد توجه همه قرار گرفت. این رفتار به گونهای بود که عربستان را وادار به پذیرش اصل ماجرا کرد که ضربه سهمگینی به آن رژیم زد که برخلاف ادعاهای اولیهاش در این باره بود.
موضع دوم و مهم دولت ترکیه سوگیری روشن آن علیه عربستان بود. در واقع برخلاف خیلی که گمان میکردند عربستان با پول ترکیه را میخرد و این ترور را مالهکشی میکند، اصلا در این مسیر گام برنداشت. اختلافات دو کشور عمیق بود، ولی در جریان ترور رو نشد. در حالی که معلوم است دولت ترکیه خیلی آرام و متین در پی انتقام گرفتن از عربستان است. چرا؟
عربستان پس از آمدن محمد بنسلمان یک جهش سیاسی در منطقه کرد. در اولین گام نیز علیه ترکیه عمل کرد. با حمایت از کودتا علیه محمد مرسی و اخوانالمسلمین دشمنی ترکها را برای خود خرید. سپس نزدیکی بیش از حد به اسراییل و از همه بدتر حمایت ضمنی از کودتا علیه اردوغان و این اواخر اقدامات علیه قطر و نیز کمک یا دخالت در کاهش ارزش پول ترکیه، اردوغان را به کلی عصبانی کرده بود و این مار زخم خورده فقط در پی فرصتی بود که نیش خود را بر بدن این دشمن فرو کند.
به علاوه جایگاه ترکیه در جهان اسلام نه از سوی ایران، بلکه از سوی عربستان در خطر بود و این نیز میتوانست انگیزه مضاعفی را به اردوغان دهد که اقدام به فروش سیاست نکند. ولی هیچگاه کسی از مواضع آنان متوجه نشد که کینه و بغض فروخفتهای نزد ترکها از عربستان وجود دارد که راهبر سیاستهای آنان در قضیه خاشقجی است. همانقدر که باید از خبطهای محمد بنسلمان درس گرفت، باید از سیاست دقیق و خوب اردوغان در این مورد نیز درس گرفت.
۰