تحریمهای جدید چه قدر روی مردم ایران اثر دارد؟
اگر به بطن این تحریمها نگاه کنید و آنها را مورد بررسی قرار دهید میبینید که این تحریمها هیچ فرقی با تحریمهایی که سلف دمکرات ترامپ بر ایران وضع کرده ندارد با این تفاوت که در آن زمان جامعه بین المللی با ایالات متحده همراه بود و اینبار جامعه بین المللی با آمریکا همراه نیست.
کد خبر :
۶۴۲۴۹
بازدید :
۱۴۳۴
ترامپ به یکی دیگر از وعدههای انتخاباتی خود مبنی بر بر هم زدن برجام و بازگرداندن تحریمها بر علیه ایران عمل کرد تا ایران را وادار کند، به قول خودش، مجددا پای میز مذاکره بنشیند و امتیازات بیشتر از برجام به آمریکا وهمپیمان آن اسرائیل بدهد.
حال بسیاری هم باور دارند اصلا هدف رئیس جمهوری آمریکا اصلا پای میز مذاکره نشستن با ایران نیست بلکه هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی میباشد.
وقتی هم آمریکا در مورد مساله هستهای و یا بحث موشکهای بالستیک و یا نفوذ ایران در منطقه صحبت میکند، در واقع دارد میگوید باید به اسرائیل امتیاز دهید، چون هیچ کدام از این ماجراها تهدیدی برای خود آمریکا به حساب نمیآید.
برخى دیگر باور دارند که اصلا پای میز مذاکره با آمریکا نشستن فایدهای ندارد، چون آمریکا ثابت کرده پایبند هیچ تعهد و توافقی نمیباشد.
طبق گفته روحانی ایران و آمریکا طی چهل سال اخیر تقریبا نه بار پای میز مذاکره نشستند و هیچ کدام از این مذاکرهها نتیجهای برای ایران نداشت.
از ماجرای گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در تهران گرفته تا هماهنگی در مورد مسایل عراق و افغانستان و منطقه تا آخرین نشستها که بصورت مستقیم و علنی برگزار شد و در نهایت به برجام ختم شد همیشه ایران به تعهدات خود عمل میکرده و آمریکاییها از انجام تعهدات خود سر باز میزدند.
اینکه توافق هستهای با اوباما برقرار شده و ترامپ آن را قبول ندارد بهانهای بیش نیست.
اول: که ایران با شخصی به نام باراک اوباما و یا شخصی به نام جان کری توافقی به امضا نرسانده بلکه با دولت آمریکا که آقای جان کری آن را نمایندگی میکرد و رئیس جمهوری وقت باراک اوباما توافق به امضا رسانده و این بهانه از طرف هیچ مرجع قانونی بین المللی و یا حتی داخلی آمریکا نیز مورد قبول نمیباشد، چون اگر اینطور باشد چه ضمانتی وجود دارد که مثلا ایران مجددا پای میز مذاکره با آمریکا بنشیند و توافقی امضا شود و بعد رئیس جمهوری بعدی آمریکا بیاید و بگوید اصلا من این توافق را قبول ندارم، یا حتی یک رئیس جمهوری در ایران بیاید و بگوید من این توافق را قبول ندارم.
دوم: علیرغم اینکه مذاکرات ایران میان این کشور و ۱+۵ یود، اما همه کارشناسان متفق القول هستند که این مذاکرات در واقع مذاکراتی میان ایران و آمریکا با نظارت پنج کشور و ضمانت آنها و سازمان ملل بود، چون ایرانیها به طرف مقابل شک داشتند و خواهان آن بودند که هر توافقی مورد ضمانت جامعه بین المللی قرار گیرد تا ثابت شود کدام کشور پایبند تعهدات خود است و کدام کشور نیست.
سوم: اینکه ماجرای خودداری آمریکا از اجرای تعهدات خود به دوران آقای اوباما بر میگردد و ترامپ راه اوباما را ادامه داد.
در واقع از همان ابتدا آمریکاییها نقض عهد کردند و به تعهدات خود در برجام عمل نکردند و با اینکه قرار بود بعد از توافق هستهای همه تحریمهای مرتبط برداشته شود، اما مشاهده شد که از همان ابتدا آمریکاییها بازی در آوردند و به جای لغو تحریمها برای مدتهای کوتاه دو تا سه ماهه تحریمها را تعلیق کردند تا ایران نتواند از امتیاز رفع تحریمها استفاده کند و شرکتها و بانکهای بین المللی هم بلا تکلیف بمانند که آیا میتوانند با ایران کار کنند یا نه.
خوب در این شرایط ترامپ اعلام کرده که تحریمهای جدید فلج کنندهای را بر ایران وضع کرده و تحریمهای دیگر هم در راه هستند.
اگر به بطن این تحریمها نگاه کنید و آنها را مورد بررسی قرار دهید میبینید که این تحریمها هیچ فرقی با تحریمهایی که سلف دمکرات ترامپ بر ایران وضع کرده ندارد با این تفاوت که در آن زمان جامعه بین المللی با ایالات متحده همراه بود و اینبار جامعه بین المللی با آمریکا همراه نیست.
اینکه آمریکا اعلام میکند مثلا هشت کشور را از تحریمها مستثنا کرده حرف پوچی بیش نیست، واقعیت این است که آمریکاییها دیدند به هیچ وسیلهای نمیتوانند وارد کنندگان نفت ایران را قانع کنند تا به دستور آنها عمل کنند و این هشت کشور در واقع وارد کنندگان عمده نفت ایران میباشند.
علیرغم اینکه آمریکاییها برای جامعه بین المللی و ایران بسیار شاخ و شانه کشیدند، اما حتی آنها نتوانستند افغانستان و عراق و قطر را وادار کنند که با تحریمها بر علیه ایران همراه شوند.
حال بسیاری هم باور دارند اصلا هدف رئیس جمهوری آمریکا اصلا پای میز مذاکره نشستن با ایران نیست بلکه هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی میباشد.
وقتی هم آمریکا در مورد مساله هستهای و یا بحث موشکهای بالستیک و یا نفوذ ایران در منطقه صحبت میکند، در واقع دارد میگوید باید به اسرائیل امتیاز دهید، چون هیچ کدام از این ماجراها تهدیدی برای خود آمریکا به حساب نمیآید.
برخى دیگر باور دارند که اصلا پای میز مذاکره با آمریکا نشستن فایدهای ندارد، چون آمریکا ثابت کرده پایبند هیچ تعهد و توافقی نمیباشد.
طبق گفته روحانی ایران و آمریکا طی چهل سال اخیر تقریبا نه بار پای میز مذاکره نشستند و هیچ کدام از این مذاکرهها نتیجهای برای ایران نداشت.
از ماجرای گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در تهران گرفته تا هماهنگی در مورد مسایل عراق و افغانستان و منطقه تا آخرین نشستها که بصورت مستقیم و علنی برگزار شد و در نهایت به برجام ختم شد همیشه ایران به تعهدات خود عمل میکرده و آمریکاییها از انجام تعهدات خود سر باز میزدند.
اینکه توافق هستهای با اوباما برقرار شده و ترامپ آن را قبول ندارد بهانهای بیش نیست.
اول: که ایران با شخصی به نام باراک اوباما و یا شخصی به نام جان کری توافقی به امضا نرسانده بلکه با دولت آمریکا که آقای جان کری آن را نمایندگی میکرد و رئیس جمهوری وقت باراک اوباما توافق به امضا رسانده و این بهانه از طرف هیچ مرجع قانونی بین المللی و یا حتی داخلی آمریکا نیز مورد قبول نمیباشد، چون اگر اینطور باشد چه ضمانتی وجود دارد که مثلا ایران مجددا پای میز مذاکره با آمریکا بنشیند و توافقی امضا شود و بعد رئیس جمهوری بعدی آمریکا بیاید و بگوید اصلا من این توافق را قبول ندارم، یا حتی یک رئیس جمهوری در ایران بیاید و بگوید من این توافق را قبول ندارم.
دوم: علیرغم اینکه مذاکرات ایران میان این کشور و ۱+۵ یود، اما همه کارشناسان متفق القول هستند که این مذاکرات در واقع مذاکراتی میان ایران و آمریکا با نظارت پنج کشور و ضمانت آنها و سازمان ملل بود، چون ایرانیها به طرف مقابل شک داشتند و خواهان آن بودند که هر توافقی مورد ضمانت جامعه بین المللی قرار گیرد تا ثابت شود کدام کشور پایبند تعهدات خود است و کدام کشور نیست.
سوم: اینکه ماجرای خودداری آمریکا از اجرای تعهدات خود به دوران آقای اوباما بر میگردد و ترامپ راه اوباما را ادامه داد.
در واقع از همان ابتدا آمریکاییها نقض عهد کردند و به تعهدات خود در برجام عمل نکردند و با اینکه قرار بود بعد از توافق هستهای همه تحریمهای مرتبط برداشته شود، اما مشاهده شد که از همان ابتدا آمریکاییها بازی در آوردند و به جای لغو تحریمها برای مدتهای کوتاه دو تا سه ماهه تحریمها را تعلیق کردند تا ایران نتواند از امتیاز رفع تحریمها استفاده کند و شرکتها و بانکهای بین المللی هم بلا تکلیف بمانند که آیا میتوانند با ایران کار کنند یا نه.
خوب در این شرایط ترامپ اعلام کرده که تحریمهای جدید فلج کنندهای را بر ایران وضع کرده و تحریمهای دیگر هم در راه هستند.
اگر به بطن این تحریمها نگاه کنید و آنها را مورد بررسی قرار دهید میبینید که این تحریمها هیچ فرقی با تحریمهایی که سلف دمکرات ترامپ بر ایران وضع کرده ندارد با این تفاوت که در آن زمان جامعه بین المللی با ایالات متحده همراه بود و اینبار جامعه بین المللی با آمریکا همراه نیست.
اینکه آمریکا اعلام میکند مثلا هشت کشور را از تحریمها مستثنا کرده حرف پوچی بیش نیست، واقعیت این است که آمریکاییها دیدند به هیچ وسیلهای نمیتوانند وارد کنندگان نفت ایران را قانع کنند تا به دستور آنها عمل کنند و این هشت کشور در واقع وارد کنندگان عمده نفت ایران میباشند.
علیرغم اینکه آمریکاییها برای جامعه بین المللی و ایران بسیار شاخ و شانه کشیدند، اما حتی آنها نتوانستند افغانستان و عراق و قطر را وادار کنند که با تحریمها بر علیه ایران همراه شوند.
پومپئو: اشتباهات دولت اوباما در رابطه با ایران تکرار نخواهد شد
ایران و ایرانیها هم با تحریمها بیگانه نیستند، چهل سال است که آمریکا انواع و اقسام تحریمها را بر ملت ایران تجربه کرده و ایرانیها عادت کردند راهکارهایی برای دورزدن تحریمها پیدا کنند.
یکى از دوستان، که تاجری بسیار فعال نیز هست، به شوخی اظهار میداشت اگر تحریمها نباشند ما خسته میشویم و نمیدانیم دیگر چه کار کنیم حوصله مان سر نرود، ظاهرا این بازی موش و گربه میان ما و آمریکا حالا حالاها باید ادامه یابد.
نمى توان گفت که تحریمها تاثیری بر زندگی مردم نخواهند گذاشت، اما تجربه ثابت کرده که ایرانیها به تحریمها عادت کرده اند و مشکلی با تحریمهای جدید نخواهند داشت.
هدف آمریکا هم اینگونه که میگوید تغییر رفتار رژیم و یا حتی ماجرای موشکهای بالستیک و یا برنامه هستهای و یا نفوذ ایران در منطقه نمیباشد.
مشکل آمریکا در این است که چهل سال از حوزه نفوذ خود در ایران را از دست داده و میخواهد ایران به این حوزه برگردد.
در ابتدای انقلاب در ایران، آمریکاییها باور داشتند که میتوانند ایران را به حوزه خود برگردانند و فقط میخواستند ایرانیها را تادیب کنند و به عبرتی برای دیگر همپیمانان خود تبدیل کنند، یا اینکه آن را با کشور دیگری در منطقه جایگزین کنند، اما همه تلاشهای آنها بیهوده بود.
همین ماجرای اخیر تحریم ترکیه هم به همین دلیل بود.
علیرغم اینکه برخی باور دارند ماجرای کشیش آمریکایی دلیل تحریمها بر علیه ترکیه بود، اما در واقعیت این ماجرا بهانهای بیش نبود و به دلیل اینکه ترکیه در برخی شرایط طبق نظر آمریکا عمل نمیکرد آمریکاییها تصمیم گرفتند این کشور را تادیب کنند.
آنها سرمایه گذاری زیادی (نه مالی) روی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و مخصوصا عربستان سعودی نمودند که امروزه مشاهده میکنیم این کشور در همه ماموریتهای خود ناکام مانده و زمین را به ایران واگذار کرده.
برخى شاید به یاد داشته باشند زمانی که اولین تحریمهای بعد از انقلاب بر علیه مردم ایران شروع شد ایرانیها در جنگ با عراق در به در به کشورهای مختلف میرفتند و التماس میکردند که بتوانند یک یا دو موشک به دست آورند تا وقتی صدام شهرهای ایران را موشک باران میکند پاسخ او را بدهند و مثلا بغداد را هدف قرار دهند، آیا به یاد دارید؟
امروزه، بعد از چهل سال تحریم، موشکهای ایران بر فراز عراق پرواز میکند و دشمنان ایران در سوریه را هدف قرار میدهد.
امروزه، بعد از چهل سال تحریم، همپیمانان ایران در منطقه میتوانند همه دشمنان ایران را هدف قرار دهند.
هدف آمریکاییها در واقع این است که به هر وسیلهای شده ایران را به بیت طاعت خود بازگردانند و اینبار کاری کنند که ایرانیها دیگر جرئت نکنند از اطاعت از آمریکا سرپیچی کنند.
آمریکائىها حتی قبول ندارند ایران حالت بی طرفی داشته باشد و حتی بخواهد با آنها رابطه دوستی داشته باشد، آنها از ایران اطاعت کامل مانند دیگر کشورهای همپیمان خود در منطقه را میخواهند.
بدیهى است تا زمانی که این ماجرا محقق نگردد هیچ مذاکرهای و هیچ گفتگویی نتیجه نخواهد داشت و هر توافقی که انجام شود باز هم توسط آمریکاییها به هم خواهد خورد.
در پایان میتوان گفت: تاثیر تحریمهای جدید بیش از تحریمهای قبلی بر ایران نخواهد داشت و قطعا نمیتواند منجر به آن شود تا ایران به خواستههای آمریکا عمل کند، فقط فشار بر مردم بیشتر میشود و نفرت از آمریکا افزایش مییابد.
منبع: اسپوتنیک
۰