سورن کییرکگور؛ فیلسوفی از یک خانوادۀ نفرین شده

«کییرکگور» یکی از مطرحترین فیلسوفان جهان معاصر است، زیرا در آثارش به مسائلی میپردازد که در هسته بسیاری از چالشهای معاصر قرار دارند. او به عنوان بنیانگذار «مکتب اگزیستانسیالیسم»، در قلب همه کسانی که تحت تأثیر درخشش نبوغش قرار گرفتهاند، جاودانه باقی مانده است.
فرادید| کییرکگور معروف به «پدر فلسفه اگزیستانسیالیسم»، بذرهایی کاشت که موجب شد فلسفه اگزیستانسیالیسم رشد کند و نسلهای زیادی از اندیشمندان بزرگ را تحت تأثیر قرار دهد.
به گزارش فرادید، او که از خانوادهای با پسزمینه الهیات مسیحی برخاسته بود، فیلسوف، منتقد اجتماعی و شاعر بود. اگرچه زندگی پر درد و رنجی داشت، اما چنان با صداقت و درک عمیق مینوشت که تا به امروز خوانندگانش با او ارتباط برقرار میکنند.
فرزند خانوادهای نفرین شده
چپ: کییرکگور، اثر لوپلاو یانسن، ۱۹۰۲
راست: طرح ناتمام از کییرکگور، اثر پسرعمویش نیلس کریستیان کییرکگور، حدود سال ۱۸۴۰
کییرکگور سال ۱۸۱۳ در دانمارک در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. او کوچکترین فرزند از هفت فرزند خانواده بود که تنها خودش و برادر بزرگترش زنده ماندند. پدرش، مایکل، تاجر ثروتمندی در کپنهاگ بود. مرگ فرزندانش او را به این باور رسانده بود که خانوادهاش به خاطر گناهان جوانی او نفرین شدهاند. به ویژه مایکل از اضطراب دینی شدیدی رنج میبرد چون همسرش، آنه سورنسداتر پیش از ازدواج باردار شده بود. آنه خدمتکار خانه مایکل بود و آنها مدت کوتاهی پس از بارداری او با هم ازدواج کردند. مایکل که از شدت گناهکار بودنش احساس ترس و غضب الهی داشت، باور داشت هیچیک از فرزندانش بیش از او عمر نخواهند کرد.
حکمت مرد پیر
مایکل کییرکگور، پدر سورن کییرکگور
کییرکگور در دفترچه خاطرات شخصی خود نوشته بود «همه چیز را مدیون حکمت یک پیرمرد و سادگی یک دختر جوان» است که به ترتیب به پدر و نامزد سابقش اشاره داشت. مایکل تأثیر زیادی بر فرزندانش داشت. کییرکگور نه تنها افسردگی و اندوه را از او به ارث برد، بلکه عشق عمیق به فلسفه و احترام وافر به مسیحیت را هم از او به ارث برده بود. مایکل تاجر موفقی بود، اما شخصیتی دروننگر داشت.
خانه آنها محلِ گردهمایی اندیشمندان و روشنفکران برجسته زمان بود. مایکل گردهماییهایی ترتیب میداد که در آنها بحثهای فلسفی و دینی به شکل پرشور برگزار میشد. در نهایت او از کار کناره گرفت تا بیشتر به مطالعه فلسفه، بهویژه آثار فیلسوف عقلگرا کریستین ولف بپردازد. علاقه مایکل به فلسفه و دین به روشنی بر علاقه سورن از کودکی اثر گذاشت.
میان الهیات و فلسفه
دانشگاه کپنهاگ در میدان فرُو پلادس
کییرکگور در مدرسه فضیلت مدنی در کلاربودمی تحصیل کرد و زبانهای یونانی و لاتین را آموخت. همکلاسیهایش او را فردی بسیار محافظهکار و سریعالعمل در مباحثات توصیف کردند. او که مجهز به نظرات فلسفی و الهیاتی پدرش بود، از دفاع از عقایدش در برابر باورهای رایج همسالانش هراسی نداشت. او ابتدا علاقهای به دنبال کردن مسیر معمول فلسفه نداشت. او بیشتر به جنبههای عملی زندگی توجه داشت تا به جنبههای نظری، به همین دلیل تصمیم گرفت در دانشگاه کپنهاگ الهیات بخواند. بیمیلی او به گمانهزنی محض، پیشدرآمدی به فلسفه اگزیستانسیالیستی است که با پرسشِ «در زندگی چه کاری باید انجام دهم؟» نمود پیدا میکند. مسئلهی انتخاب میان کثرت امکانها، به محور اصلی فلسفه او تبدیل شد.
سورن کییرکگور در یک کافه، اثر کریستیان اولاویوس زویتن، سال ۱۸۴۳
کییرکگور در نهایت موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد فلسفه شد که معادل دکترا بود. پایاننامهاش با نام «درباره مفهوم طعنه سقراطی» بود. در این دوره، او مرتب به برلین میرفت تا در سخنرانیهای فریدریش شلینگ شرکت کند که آنها را در پایاننامهاش گنجاند. کییرکگور نمیخواست به معنای مرسوم، فیلسوف باشد. هیئت علمی دانشگاه پایاننامهاش را بیش از حد غیررسمی دانست، هرچند دیدگاههای نوآورانه و درخشانی داشت. پس از فارغالتحصیلی، او در «برنامهی آموزشی کشیشی کلیسای رسمی لوتری» ثبتنام کرد تا به مقام کشیشی برسد. هرچند گهگاه در چند کلیسای کپنهاگ موعظه میکرد، اما هرگز حرفهی کشیشی را جدی دنبال نکرد.
گریه یک عاشق
کییرکگور افزون بر این که نخستین فیلسوف اگزیستانسیالیست به شمار میرود، بیشتر بهخاطر داستان عاشقانهی تراژیکش نیز شناخته میشود. در ۲۷ سالگی با رژین اولسن ۱۸ساله نامزد شد، اما چیزی نگذشت که دچار حس عذابآور عدمکفایت شد و به این باور رسید که افسردگی عمیقی که دارد او را از داشتن «رابطه واقعی» محروم میکند. باوجود مقاومت رژین، سال ۱۸۴۱ نامزدیشان پایان یافت. این رویداد تلخ موجب شد کییرکگور عمیقتر به آثارش بپردازد. او در این دوره پُرثمر بسیاری از کتابهای مشهورش، از جمله شاهکارش «یا این یا آن» را نوشت.
فیلسوفی با نامهای گوناگون
کتاب «یا این/یا آن» کییرکگور، که با نام مستعار ویکتور ارمیتا منتشر شد.
کییرکگور نیازی به دنبال کردن شغل مرسوم برای امرار معاش نداشت و به لطف ارث پدرش تمام وقتش را به نوشتن و انتشار ایدههای فلسفی اختصاص میداد. کییرکگور نویسندهای پرکار و مرموز بود. بسیاری از کتابهایش را با نامهای مستعار منتشر کرد تا دیدگاههای مختلف و گاه متناقضی را ارائه دهد که با آثاری که به نام خودش منتشر شده، متفاوت بود.
او بهدلیل عدمتعهد به یک دیدگاه مشخص نقد میشد، اما در عین حال بهدلیل پیچیدگی ظریف و ژرف اندیشههایش تحسین میشد. موضوعات اصلی آثار او معضلات اگزیستانسیالیستی، الهیات، اصالت، آزادی و اضطراب بودند.
میراث جاودانه زندگی کییرکگور
مجموعهٔ دفترچهها و دستنوشتههای سورن کییرکگور
دفترچهها و یادداشتهای شخصی کییرکگور «یکی از مهمترین منابع برای فهم فلسفه او» به شمار میروند (برگمان، ۱۹۹۱). این نوشتهها نه تنها ارزش زندگینامهای دارند، بلکه دروازهای به مجموعه فلسفی کلی او هستند. او از کودکی فقط رویدادهای زندگیاش را ننوشته، بلکه تأملات عمیق، مشاهدات و حکمتهای شاعرانهای را ثبت کرده است. بسیاری از نقلقولهای معروف او از دفترچههای خاطراتش هستند تا آثارش. کییرکگور اهمیت دفترچههایش را پیشبینی کرده بود که در دسامبر ۱۸۴۹ نوشت: «اگر حالا بمیرم، تأثیر زندگیام استثنایی خواهد بود؛ بسیاری از چیزهایی که بیدقت و سرسری در دفترچهها نوشتهام اهمیت زیادی پیدا خواهند کرد.»
قبر کییرکگور در گورستان اسیستنس در کپنهاگ
کییرکگور سال ۱۸۵۵ در ۴۲ سالگی درگذشت. همانطور که پیشبینی کرده بود، نوشتههایش تأثیر عمیقی گذاشتند که تا به امروز ادامه دارد. او یکی از مطرحترین فیلسوفان جهان معاصر است، زیرا در آثارش به مسائلی میپردازد که در هسته بسیاری از مبارزات و چالشهای معاصر قرار دارند. او به عنوان بنیانگذار مکتب اگزیستانسیالیسم، در قلب همه کسانی که تحت تأثیر درخشش نبوغش قرار گرفتهاند، جاودانه باقی مانده است.
مترجم: زهرا ذوالقدر