فیلم جاندار؛ پرآب و تابِ بیجان

از طرفی اثر شباهتهایی به فیلم «اینجا ته دنیاست» ساخته کارگردان جوان کانادایی «خاویر دولان» دارد؛ از این منظر که خانوادهای پیچیده را نشان میدهد که هیچ چیز قادر به حل کردن مشکلات بین اعضای خانواده نیست.
کد خبر :
۸۱۷۶۸
بازدید :
۲۷۲۵

دقایق پایانی فیلم است و بیننده هنوز درگیر نسبتها. ذهنمان گرفتار این حجم از چالشهای پیش آمده است. نسبتهای عجیب خواهر و برادری نیز همچنان حل نشده و این سردرگمی مخاطب را اذیت میکند.
«جاندار» تنها به این دلیل در ذهن میماند که خوب توانسته با احساسات مخاطب بازی کند. «جمال» که قاتل نبود، دعوایی از سر بیخردی دیوانهای پیش آمد و شخصی مرد. «ثریا» محق است از «اسما» انتظارات نامعقولی داشته باشد؛ باری مادر است و نگران پسرش. «اسما» حق دارد درمانده باشد و برای تصمیمگیری مردد.
«جاندار» تنها به این دلیل در ذهن میماند که خوب توانسته با احساسات مخاطب بازی کند. «جمال» که قاتل نبود، دعوایی از سر بیخردی دیوانهای پیش آمد و شخصی مرد. «ثریا» محق است از «اسما» انتظارات نامعقولی داشته باشد؛ باری مادر است و نگران پسرش. «اسما» حق دارد درمانده باشد و برای تصمیمگیری مردد.
جان برادر در گرو تصمیم اوست. «یاسر» هم مجنون است و با اینکه تمام مشکلات پیش آمده به او ختم میشود، اما باز هم کسی از یک مجنون انتظار معقولانه رفتار کردن ندارد. پس مقصر کیست؟
بهتر است به تکتک تیپها دقت کنیم. پدر جمال مردی آرام و متین، مطیع قانون، مادر زنی دلسوز که تا این لحظه فرزندان هووی خود را مادری کرده است، جمال پسر خانواده دوست و صادقی که قرار بود داماد شود حالا در یک قدمی چوبه دار ایستاده و اسما خواهر مرددی که حاضر است زندگی خود را فدای برادر کند.
او تنها از فرزندش در مقابل خانواده مقتول نمیگذرد. نقش مسعود را بازیگری با میمیک بسیار خشن به عهده دارد؛ علیرضا مهران که در سریال زیر هشت توانست مهارتهای بازیگری خود را به خوبی نشان دهد. کاملا واضح است دلیل انتخاب چنین چهرهای برای این نقش کوتاه چیست.
بیننده باید در همان لحظه اول از دیدن این چهره و آن پوشش که با هیبتی بلندتر از پدر ریش سفید معصوم قرار میگیرد به پلیدی شخصیت پی ببرد. «یاسر» نیز به کلی دیوانه، غیرمنطقی، بیاحساس و بیرحم است کلا تمام خصلتهای منفی درون این دو برادر جمع شده. تنها همسر مسعود مقبول است که او نیز کاملا به حاشیه رانده میشود.
فضا به گونهای چیده شده که بیننده به قولی کاملا یک طرفه به قاضی برود و دلش به حال کل خانواده جمال بسوزد و مقتول و برادرش را لایق مرگ بداند. حتی مکانها نیز به همین صورت میان بدی و خوبی چیده شده. خانه جمال همان حس شیرین خانههای کودکیمان را یادآور میشود.
خانهای حیاطدار و قدیمی با شیشههای رنگی و پر از گل و گیاه در مقابل کارگاه یاسر شلخته و خشن که مملو از تیر آهنهای زنگزده که بیننده را بیزار و غایت قانونی که پشت چنین یاسری ایستاده مقصر اصلی جلوه میکند.
کارگردان تمام شرایط را به گونهای چیده که جز قانون محکومی پیدا نشود. حتی اگر فیلم میخواسته نگاهی ناقدانه به قانون قصاص داشته باشد، بهتر بود شرایط خانوادهها به این صورت در افراط و تفریط نمیبود و در یکی خوبیهای آشکار و محض و در دیگری بدیها و پلیدیهای مسجل نمیدیدیم.
آن وقت نه قاتل اینگونه بیگناه جلوه میکرد و نه مقتول اینطور لایق مردن نشان داده میشد. آن وقت، فیلم منطق پذیرفتنیتری میداشت و نقدش بر وجهی از قانون تاثیرگذارتر میبود.
از طرفی اثر شباهتهایی به فیلم «اینجا ته دنیاست» ساخته کارگردان جوان کانادایی «خاویر دولان» دارد؛ از این منظر که خانوادهای پیچیده را نشان میدهد که هیچ چیز قادر به حل کردن مشکلات بین اعضای خانواده نیست.
طبیعی است که آثار خاویر دولان از نظر فرمی با آن فیلمبرداری خاص و متفاوت، کلوزآپهای بجا و اسلوموشنهای ترکیب شده با موسیقیهای غنی در سطح بسیار بالاتری نسبت به اثر پیشرو قرار دارد. اگر کارگردانان «جاندار» توجه فرمی بیشتری به این اثر میکردند، امروز با فیلم جاندارتری از «جاندار» روبهرو بودیم.
در فیلم «جاندار» نیز شرایط خاص پیش آمده باعث میشود مشکلاتی برای اعضای خانواده رخ بدهد که در پایان هیچ چیز قادر به حل مسائل آنها نباشد و به اصطلاح، خانواده دیگر خانواده نشود. بهتر میبود این کارگردانان جوان فیلم که تنها این اثر را در کارنامه خود دارند، داستان را در همین حد - خانوادهای که از هم میپاشد- نگه میداشتند و دید انتقادیاش به مسائل گستردهترا زمانی که میتوانست اثر بهتری بسازد به کار میبستند.
۰