سوریه خالی از سکنه می‌شود

سوریه خالی از سکنه می‌شود

"فرار مردم سوریه به موج غیر قابل باور مهاجران و پناهجویان به اروپا دامن می‌زند و حالا جنگ چهار ساله سوریه به نیروی محرک بزرگترین مهاجرت بشری در این قاره از جنگ جهانی دوم تبدیل می‌شود."

کد خبر : ۴۲۰۸
بازدید : ۳۳۹۹
سوریه خالی از سکنه می‌شود
فرادید | "فرار مردم سوریه به موج غیر قابل باور مهاجران و پناهجویان به اروپا دامن می‌زند و حالا جنگ چهار ساله سوریه به نیروی محرک بزرگترین مهاجرت بشری در این قاره از جنگ جهانی دوم تبدیل می‌شود."

روزنامه واشنگتن‌پست در گزارشی به بررسی شرایط سوریه و خروج جمعیت از این کشور پرداخته و ادعا کرده است "سوریه در حقیقت دیگر جمعیتی ندارد که مردم بنامد": «نیمی از جمعیت 381 هزار نفری که طی سال جاری برای پناهندگی به اروپا رفته‌اند، سوری هستند؛ رقمی که دو برابر سال 2014 است و سوری‌ها را مهمترین جزو تشکیل دهنده موج مهاجران می‌کند.

تداوم موج مهاجرت به مجارستان، اتریش و اسلواکی را مجبور به افزایش کنترل‌های مرزی کرد آن هم درست زمانی که آلمان با اذعان به اینکه نمی‌تواند از پس جمعیت میلیونی آوارگان تا پایان سال بربیاید، روند افزایش کنترل مرزی خود را آغاز کرد.

در ادامه این گزارش که ایسنا آن را ترجمه کرده است آمده: تشخیص اینکه چه تعداد سوری دیگر در مسیر این مهاجرت قرار دارند، غیر ممکن است اما با تداوم این حرکت به طور قطع تعداد آن‌ها رو به افزایش است. بنابر گزارش کمیسیونر ارشد آژانس پناهجویان سازمان ملل، 78 درصد کسانی که به وسیله قایق‌های بادی در ماه ژوئیه خود را به سواحل یونان رسانده بودند از سوریه می‌آمدند.

در میان چهار میلیون تن پناهجو، سوری‌های بسیاری هستند که از کشورهای همسایه می‌آ‌یند اما بسیار دیگری هم هستند که به قول ملیسا فلمینگ، یکی از مقامات آژانس پناهجویان طی "موج جدید مهاجرت" از داخل سوریه و از کشوری ویران می‌آیند. این‌ها از کمپ‌های پناهجویان می‌گذرند و مستقیم به قصد اروپا می‌آیند. شاید بتوان گفت سرایت این بحران به اروپا نتیجه سخنان باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا باشد که روزی جنگ سوریه را "جنگ داخلی دیگران" نامید.

آوارگان بیشتری در راهند. سوری‌های بسیاری خیابان‌های شهر بندری ازمیر در ترکیه را لبریز کرده‌اند در حالی که منتظر جایی در قایق‌ها هستند که بتوانند خود را با عبور از دریا به یونان برسانند. آنها می‌گویند پشت این دریا دوستان و اقوامی دارند.

محمد 30 ساله یکی از این پناهجویان است که برای خروج از کشورش آن‌هم به همراه همسر باردارش در زیر آتش نیروهای مرزی ترکیه کوه‌ها را از حلب تا ترکیه درنوردیده است: هر کسی را که می‌شناسم در حال ترک کشور است. مثل این است که سوریه دارد خالی از سکنه می‌شود!

تحلیل‌گران معتقدند رسیدن به چنین نتیجه‌ای اجتناب ناپذیر است. سوری‌ها هم قطعا از انتظار برای پایان یافتن جنگی وحشتناک و بی‌سابقه ناامید و خسته می‌شوند. دست کم 250 هزار نفر طی چهار سال طاقت فرسای اخیر، توسط سلاح‌های شیمیایی، موشک‌های بالستیک و بمب‌های خوشه‌ای در این جنگ جان باخته‌اند.

مردان دو طرف جان خود را در درگیری‌های پایان ناپذیری در شهرها و روستاها و پایگاه‌های نظامی از دست داده‌اند که هیچ پیروزی روشنی نتیجه آن نبوده است. گروه داعش با سر بریدن و سایر مجازات‌های ظالمانه‌ جان بسیاری را در مناطق تحت کنترلش می‌گیرد. آمریکا در آن طرف کمپین بمباران هوایی علیه گروه داعش را رهبری می‌کند اما همواره تمایل کمی به حل جنگ گسترده سوریه نشان داده است؛ جنگی که حالا به نظر می‌رسد با افزایش حضور نیروهای روسی عمیق‌تر از پیش خواهد شد.

فرد هوف، یکی از مقامات اسبق وزارت خارجه آمریکا که اکنون در شورای آتلانتیک فعالیت می‌کند، در این باره می‌گوید: این نتیجه نباید هیچ کسی را متعجب کند چرا که هر یک از مردم سوریه که گزینه‌ای برای ترک این کشور را دارد و توانایی فیزیکی برای انجام آن را دارد ترجیح می‌دهد که آن را ترک کند.

اما در بین پناهجویان افرادی با ملیت‌های دیگری هم حضور دارند. آوارگانی از مناطق جنگی چون عراق، افغانستان و سومالی در کنار تعداد کمتری از مهاجران اقتصادی از کشورهایی چون بنگلادش، پاکستان و سنگال نیز در بین این موج آواره‌ها دیده می‌شوند.

سوریه خالی از سکنه می‌شود

اما در مجموع این سیل مهاجرت، بحران مردمی است که از جنگ در خانه می‌گریزند و بیش از همه این سوری‌ها هستند که این موج را ایجاد کرده‌اند.

فلمینگ می‌گوید: اگر جمعیت سوری‌های آواره اینقدر نبود ما شاهد چنین موج گسترده‌ای از مهاجران و آوارگان نبودیم. برای همین است که ما این بحران را بحران پناهجویان و نه بحران مهاجران نامیده‌ایم.

این موج مهاجرت از سوی دیگر با کمبود کمک نیز مواجه شده است. این تنها کمک‌های حیاتی و اولیه است که به پناهجویانی می‌رسد که از مناطق جنگ زده به اردن، لبنان، ترکیه و عراق گریخته‌اند.

فلمینگ در ادامه سخنانش می‌گوید: از زمانی که در سال 2012 این موج مهاجرت آغاز شد، مقامات سازمان ملل مکررا نسبت به نتایج نادیده گرفتن این بحران‌ هشدار می‌دادند.

وی ادامه می‌دهد: این بحران را سوری‌ها تنها به این امید طی مدتی تحمل کردند که روزی به خانه‌هایشان باز می‌گردند. اما با از بین رفتن این امید و سخت‌تر شدن شرایط هیچ کس نباید از تعداد گسترده پناهجویان که حاضرند جانشان را برای رسیدن به اروپا بدهند متعجب شود.

مصاحبه با سوری‌های مستقر در ازمیر که منتظر عبور از دریا و رسیدن به یونان هستند نشان می‌دهد که تعداد بسیار زیادی از آنها از داخل سوریه می‌آیند.

آنها از هر گوشه سوریه آمده‌اند اما اکثر آنها اهل مناطقی هستند که تحت کنترل دولت یا شورشیان است؛ مناطقی که گفته می‌شود در مقایسه با بیابان‌های تحت کنترل داعش جمعیت بیشتری دارد.

داستان‌های غم انگیز آنها در خود ردپایی از جنگی دارد که جهان بیرون آن را نادیده انگاشته است.

رمضان محمد 53 ساله که پایش را طی بمبارانی در حلب سال 2012 از دست داده روزهایش را روی یک پتو در خیابان می‌گذراند در حالی که پس از بارها امتحان و شکست منتظر فرصت دیگری است تا با قایق از آب عبور کند. او می‌گوید، سوار قایق بادی شدن آن هم با یک پا اصلا آسان نیست و اگر مانند بسیاری دیگر غرق شود قادر نخواهند بود که شنا کنند. اما او از زندگی تنهایی در چادری در کمپ پناهجویان لبنان ناامید شده و امیدوار است که بتواند در اروپا کاری پیدا کند.

محمد حسن 33 پس از بازپس گیری شهری در اطراف دمشق توسط نیروهای حزب‌الله از آن جا به اردوگاه پناهجویان در لبنان می‌گریزد. او می‌گوید، دیگر نمی‌توانسته شاهد این باشد که فرزندانش بدون رفتن به مدرسه بزرگ شوند و برنامه‌ریزی کرده تا پس از جایگزینی در اروپا فرزندانش را هم به اروپا بیاورد.

محمد حسن می‌گوید: همسرم از من خواست بروم تا شاید فرزندانمان بتوانند تحصیل کنند.

اکثر افرادی که پای در این سفر می‌گذارند مرد هستند؛ سوری‌ها ترجیح داده‌اند پسران و پدران را به این سفر خطرناک بفرستند و بعدتر با مشخص شدن وضعیت اقامت بتوانند خانواده خود را نیز به جایی ببرند. اما بسیاری از آنها جوان و مجرد هستند، کسانی که می‌دانند اگر نمی‌گریختند مجبور به جنگ می‌شدند.

صالح 24 ساله و دوستش عبدالقادر 27 ساله سربازان ارتش سوریه بودند که پس از دست یافتن شورشیان به پایگاهشان در استان ادلب پا به فرار گذاشته‌اند. آنها توانسته‌اند فرار کنند اما احساس می‌کنند دولتشان با نفرستادن منابع و تجهیزات به پایگاهشان آنها را نادیده گرفته است.

صالح می‌گوید: ما با حکومت بودیم اما زمانی که آنها برای دفاع از ما نیامدند ما هم تصمیم به فرار گرفتیم. از آن زمان این دو سرباز در فرار هستند و با انجام کارهای موقت اکنون پول لازم برای سفرشان را درآورده‌اند.

مرد 24 ساله‌ای که هفته گذشته از دمشق گریخته و امیدوار است بتواند تحصیلاتش در رشته حقوق را در آلمان از سر بگیرد، می‌گوید: سوری‌ها دیگر از سیاست خسته‌ شده‌اند.

او سال 2013 در کنار گروه‌های دولتی می‌جنگیده اما ماه گذشته پس از اینکه وی را برای پیوستن به ارتش احضار کردند از سوریه گریخته‌ است. این بخشی از سیاست‌های جدیدی است که طی آن تمامی افرادی که در جنگ حضور ندارند برای افزایش نیروهای ارتش فراخوانده می‌شوند.

فرد دیگری به نام بشیر می‌گوید: اکثر سوری‌ها اکنون متوجه شده‌اند که جنگ بی‌فایده است. ما نمی‌دانیم که چه کسی پیروز می‌شود و آن‌ها هنوز در حال کشتن یکدیگر هستند.

کمی آن‌سوتر گروهی از مردان روی حصیر نشسته‌اند؛ مردانی که در کنار شورشیان جنگیده‌اند و از استان جنوبی درعا، محل آغاز تحولات 2011 و بعدتر جنگ آمده‌اند. سفر 500 مایلی آنها در حالی مسیری هشت روزه در طول سوریه و عبور از جبهه‌های متعدد با راهنمایی قاچاقچیان بوده است که از هر چالشی که می‌توانند در آینده با آن مواجه شوند، سخت‌تر و خطرناک‌تر بوده است.

گروه بعدی از استان‌های بیابانی شرقی کشور که تحت کنترل داعش است، گذشته‌اند؛ مسیری که شبه نظامیان معمولا کاروان قاچاقچیان را متوقف و از مسافران بازجویی می‌کنند و هر کس که مظنون به همکاری با "ارتش آزاد سوریه" باشد و همچنین افراد متخصصی چون پزشکان و وکلا را به اسارت می‌برند.

افرادی که بازداشت می‌شوند به "ندامتگاه" برده می‌شوند. ایهام 38 ساله این را می‌گوید، او که با وجود تهدید به شکنجه هم به همکاری با شورشیان اعتراف نکرده در عوض دوستش پس از اعتراف از او جدا شده است. ابوحمزه، یکی دیگر از اعضای شورشیان سوریه که اخیرا درعا را ترک کرده، می‌گوید: من هر آنچه که داشتم را برای رسیدن به اینجا فروختم، یخچالم، تختم، هر چیزی.

ابوحمزه و همراهانش پس از پیدا کردن راهبر و مسیر، چند روز از سوی نیروهای گارد ترکیه نگهداشته شدند در حالی که مکررا از آنها خواسته می‌شده که باز گردند. در نهایت یکی از همراهان او تسلیم می‌شود و به خانه باز می‌گردد.

سایر آنها توانستند تحمل کنند و اکنون شادمان در زیر درختی در خیابان‌های ازمیر زندگی می‌کنند در حالی که چشمانشان به دنبال قاچاقچی‌ یا راهبری است که آنها را به یونان برساند.»
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید