سالِ اشکِ پوری سالِ خونِ مرتضی

همین چند کلمه از شعر شاملو کافی بود تا ما نوجوان هایی که درکی از سال های سروده شدن این شعر نداشتیم مدام از بزرگ ترهایمان بپرسیم: پوری کیست؟ مرتضی کیست؟ از سیاق شعر البته معلوم بود که شاعر به موضوعی سیاسی نظر دارد و این اسم ها یک جورهایی به مخالفانِ حکومت وقت ربط پیدا می کند.

کد خبر : ۶۰۴۴
بازدید : ۱۷۰۷
سیدعبدالجواد موسوی در وبلاگ شخصی خود نوشت: همین چند کلمه از شعر شاملو کافی بود تا ما نوجوان هایی که درکی از سال های سروده شدن این شعر نداشتیم مدام از بزرگ ترهایمان بپرسیم: پوری کیست؟ مرتضی کیست؟ از سیاق شعر البته معلوم بود که شاعر به موضوعی سیاسی نظر دارد و این اسم ها یک جورهایی به مخالفانِ حکومت وقت ربط پیدا می کند.

بعدها اسمِ مرتضی کیوان را خیلی شنیدیم. از دهانِ هم نسلان شاملو.مبارزی که به حزب توده تعلق داشت و در گیر و دار خفقان سیاسی آن سال ها به جوخه مرگ سپرده شد. مردی که اگرچه اثرِ مستقلی در حوزه ادبیات به یادگار نگذاشت اما ظاهرا بر یک نسل از مهم ترین نویسندگان و شاعران این سرزمین تاثیری عجیب برجای گذاشت. سال ها بعد تر در کتاب خواندنی «پیرِ پرنیان اندیش» به تفصیل هوشنگ ابتهاج از مرتضی کیوان سخن گفت.

از پوری هم. که همسر مرتضی بود. البته پیش تر از این جسته و گریخته پوری سلطانی را در این مجلس و آن مجلس می دیدیم. پیر زنی که علی رغم پیری خوش سیما بود و این زیبایی از زیبایی افزون تر سال های جوانی خبر می داد. اسمش در حوزه کتابداری بلند بود و می گفتند از سرآمدان این حوزه است و کتابداری نوین امروز ایران مدیون تلاش های عاشقانه او. اما برای ما پوری سلطانی بیش از آن که کتابدار باشد همان بود که در شعر شاملو آمده بود. جوری که من هر وقت می دیدمش خیال می کردم باید اشک بریزد تا آن شعر شاملو بیشترمعنا پیدا کند: سالِ اشک پوری.

پوری سلطانی برای ما بیش از آن که کتابدار باشد و تلاش های علمی اش قابل ستایش، مظهر مقاومت بود و عشق. مقاومت در مقابل زمانه ای سفله پرور که شانس زیستن در کنار مردی شریف را از او دریغ داشت و پایبندی به عشقی پاک که او را وا داشت بیش از شصت سال به عهد و وفای خود با آن مرد وفادار بماند و یاد و خاطره زیستن دو سه ماهه در کنار او را با هیچ چیزی عوض نکند. پوری سلطانی از سلسله مردمانی بود که می توانستی با یاد آن ها شعر عاشقانه فارسی را بهتر بفهمی و رمان های کلاسیک را عمیق تر درک کنی.

وقتی خبر در گذشتش منتشر شد باز شعر شاملو با صدایِ منحصر به فردش در گوشم طنین انداز شد: سالِ اشک پوری/ سالِ خون مرتضی. و یک بار دیگر به این اندیشیدم که شعر چه جادوی حیرت آوری است. که اگر نبود همین سه کلمه ساده: سالِ اشکِ پوری، شاید که نه به قطع یقین نام و یادِ پوری سلطانی این همه سال در حافظه مجروح من پا سفت نمی کرد.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید