صفرشدن نرخ رشد جمعيت ايران تا 30 سال ديگر

كمتر از دو دهه پيش بود كه سازمان ملي جوانان ايجاد شد تا به مطالبات نسل جواني كه همه فكر مي‌كردند صداي نسلشان تا آن زمان شنيده نشده، پاسخي داده شود. آن روزها اين را زياد مي‌شنيدي كه ايران يكي از جوان‌ترين جمعيت‌هاي دنيا را دارد و اين البته مايه مباهات مسوولان وقت هم بود.

کد خبر : ۲۱۹۷۵
بازدید : ۱۶۳۳
كمتر از دو دهه پيش بود كه سازمان ملي جوانان ايجاد شد تا به مطالبات نسل جواني كه همه فكر مي‌كردند صداي نسلشان تا آن زمان شنيده نشده، پاسخي داده شود. آن روزها اين را زياد مي‌شنيدي كه ايران يكي از جوان‌ترين جمعيت‌هاي دنيا را دارد و اين البته مايه مباهات مسوولان وقت هم بود.

اكنون كه وظايف اين سازمان در وزارت ورزش و جوانان ادغام شده و نگراني‌هايي در مورد پير شدن جمعيت از اين‌سو و آن‌سو به گوش مي‌رسد ايراني‌ها ديگر نمي‌توانند به اين ببالند كه يكي از جوان‌ترين جمعيت‌هاي جهان را دارند. در واقع، بنابر جديدترين داده‌هاي جمعيت شناختي، ايران در ميان تمام كشورهاي همسايه‌اش، يكي از بالا‌ترين ميانه‌هاي سني جمعيت را دارد، و اين در يك كلام يعني ايراني‌ها دارند به سرعت پير مي‌شوند.

بانك جهاني در گزارشي به بررسي جمعيت زير 20سال در كشورهاي مختلف جهان پرداخته است، گزارشي كه خروجي آن در واقع روند تغييرات جمعيت شناختي و پير شدن جمعيت را در اين كشورها در سال‌هاي پيش رو نشان مي‌دهد.

بنابر اين گزارش اينفوگرافيك، ايران را مي‌توان در زمره يكي از مستعدترين كشورهاي جهان در زمينه پير شدن جمعيت قرار داد: تنها 30.5‌درصد از جمعيت ايران زير 20سال سن دارند و اين در حالي است كه به عنوان مثال، 55.8‌درصد از جمعيت كشور افغانستان و 34.2‌درصد از جمعيت تركيه زير 20سال سن دارند.

در ميان كشورهاي منطقه هم امارات متحده عربي كمترين جمعيت زير 20ساله‌ها را دارد و تنها 18.6‌درصد از جمعيت اين كشور زير 20‌سال سن دارند. وضعيت در ديگر كشورهاي عربي (به جز عراق و يمن كه در هر دو 51.5‌درصد از جمعيت زير 20سال سن دارند) نيز نشان مي‌دهد كه آنها نيز با معضل كاهش جمعيت جوانان در مقايسه با كل جمعيت دست و پنجه نرم مي‌كنند.

كمترين ميزان جمعيت جوانان زير 20سال در كشور ژاپن ديده مي‌شود كه تنها 17.6‌درصد از آنها زير 20‌سال سن دارند و بيشترين نسبت جمعيت 20‌ساله‌ها هم در كشور آفريقايي نيجر به چشم مي‌خورد كه 60.7‌درصد از جمعيت آن زير 20‌سال سن دارند.

رشد جمعيت ايراني‌ها كي منفي مي‌شود؟
مقصود از سطح جانشيني، تعداد متوسط فرزنداني است كه يك مادر بايد داشته باشد تا جمعيت يك كشور، براي نسل بعد جايگزين شود و به اصطلاح خودماني، جمعيت پير نشود. هر چند اين سطح براي كشورهاي مختلف دنيا و با توجه به ساختار كنوني جمعيت در اين كشورها متفاوت است، اما معمولاً‌ بالاتر از 2 فرزند است.

به عنوان مثال، سطح باروري براي جانشيني جمعيت در كشوري مانند ايالات متحده امريكا حدود 2.11 فرزند است، به عبارت ديگر، براي آنكه جمعيت اين كشور در نسل‌هاي آتي پيرتر نشود، هر مادر بايد 2.11 فرزند (عددي بين 2 تا 3 فرزند) داشته باشد. اين شاخص را مي‌توان با نرخ كنوني زاد و ولد در كشورها مقايسه كرد و با برخي محاسبات آماري، تخمين زد كه نرخ رشد جمعيت كشورها چه زماني منفي مي‌شود.

در واقع، تقريباً در تمام دنيا، چنانچه زوج‌هايي بخواهند تركيب سني شهروندان را در ميان نسل‌هاي آينده هم حفظ كنند، بايد دست كم، بين 2 تا 3 فرزند داشته باشند و تقاضا از ايراني‌ها براي آنكه با فرزندآوري‌شان جلوي پير شدن و منفي شدن نرخ رشد جمعيت در آينده را هم بگيرند، در همين راستا است.

داده‌هاي دفتر جمعيت سازمان ملل متحد كه مبناي نگارش اين گزارش قرار گرفته‌اند نشان مي‌دهند كه با سناريوي تداوم الگوهاي جمعيت شناختي كنوني، مابين سال‌هاي 2050 تا 2055، يعني حدود 34 تا 39سال ديگر، نرخ رشد جمعيت در ايران منفي شده و به 0.18-‌درصد مي‌رسد. 10سال زودتر از اين رخداد و در بازه زماني سال‌هاي 2045 تا 2050 اما نرخ رشد جمعيت در ايران حدود 0.04‌درصد خواهد بود كه عددي نزديك به صفر است.

به بيان ديگر، مي‌توانيم حدس بزنيم چيزي بين 24 تا 29سال ديگر، ما هم به وضعيتي دچار مي‌شويم كه ژاپن، آلمان و ايتالياي چندين سال است به آن دچار شده‌اند: به استثناي آلمان كه اقتصادش به دلايلي مانند در اختيار داشتن مزيت‌هاي تعرفه‌يي و صادرات محور بودن همچنان شكوفا است، اقتصاد ايتاليا رو به ورشكستگي مي‌رود و اقتصاد ژاپن هم حدود 2 دهه است كه درگير ركود و درجا زدن است.

پنجره جمعيتي ايران در حال بسته شدن است
در جمعيت‌شناسي، اصطلاحي وجود دارد كه تنها جمعيت شناسان شيفته بررسي آن نيستند، بلكه اقتصاددانان و سياستمداران آينده نگر هم از بررسي و پرداختن به آن لذت مي‌برند. «پنجره جمعيتي» يا «فرصت جمعيتي»، زماني باز مي‌شود كه جمعيت فعالان بالقوه اقتصادي، از جمعيت غير فعال اقتصادي بالاتر برود. اما اين يعني چه؟

بنا به تعاريف، جمعيت 16 تا 64‌ساله‌هاي هر تركيب جمعيتي را مي‌توان فعال اقتصادي دانست. افراد كمتر از 16‌سال نبايد فعاليت اقتصادي داشته باشند و افراد بالاتر از 64‌سال نيز بازنشسته به حساب مي‌آيند و بنابراين، هر دو گروه عملاً براي امرار معاش به كار 16 تا 64‌ساله‌ها وابسته‌اند.

به اين ترتيب، هر چه جمعيت 16 تا 64‌ساله‌ها در كشوري بيشتر باشد، آن كشور براي توليد و اوج‌گيري اقتصادي آماده‌تر است. پنجره‌هاي جمعيتي مي‌توانند تا حدود سه دهه به طول بينجامند، سه دهه‌يي كه احتمالاً بهترين فرصت براي آن هستند كه كشورها فاصله خودشان را در مسير توسعه‌يافتگي با كشورهاي پيشرو جهان كم كنند.

بررسي ميان كشورها نشان مي‌دهد كشورهايي مانند چين و هند، يا در اواخر اين دوران موسوم به پنجره جمعيتي قرار گرفته‌اند يا به پايان آن نزديك شده‌اند و در واقع تا مي‌توانسته‌اند از اين فرصت استفاده كرده‌اند. كشورهايي مانند ژاپن و ايتاليا دهه‌هاست از اين فرصت عبور كرده‌اند و بنابراين، بيش از آنكه بتوانند بر حجم فعاليت‌هاي اقتصادي خود بيفزايند، بايد به فكر افزايش سرمايه‌هاي صندوق‌هاي بازنشستگي شان باشند.

حكايت آلمان و برخي ديگر از كشورهاي اروپايي هم همين است و ميانه سني جمعيت در همه اين كشورها در حدود 46 تا 47سال است اما تفاوت كشورهايي مانند آلمان، ايالات متحده امريكا و بريتانيا با جايي مانند ژاپن در اين است كه اين كشورها همه ساله چندصد هزار مهاجر در سنين كار مي‌پذيرند و در واقع بازار كار خودشان را با پمپاژ جمعيت جوان، زنده نگه مي‌دارند.

بررسي وضعيت پنجره جمعيتي در كشورهاي مختلف دنيا نكات قابل ذكر ديگري هم دارد. كشورهايي با جمعيت جوان‌تر كه در دوران پنجره جمعيتي قرار گرفته‌اند، به زودي به دليل مهاجرت سرمايه، كارگاه‌هاي جهان مي‌شوند. به اين ترتيب است كه پيش بيني مي‌شود در آينده‌يي نه چندان دور، ديگر نه چين كه هندوستان باشد كه به كارگاه جهان بدل مي‌شود. افزون بر اين پيش بيني مي‌شود كه با پيرتر شدن جمعيت در كشورهاي اروپايي و حتي چين، برخي كشورهاي آفريقايي مانند نيجريه به زودي به دليل اوج‌گيري نرخ رشد توليد ناخالص داخلي (GDP) خود، به جرگه اقتصادهاي پيشرو در جهان بپيوندند.

ايران هم بنا به برخي داده‌ها، از حدود سال 1384 هجري شمسي در دوران پنجره جمعيتي قرار گرفته و البته پر واضح است كه نتوانسته از اين دوران به خوبي استفاده كند. شاهد مثال اين مدعا هم نرخ بالاي بيكاري و نرخ بسيار پايين مشاركت اقتصادي است. معناي اين جمله اخير هم اين است كه با وجود افزوني جمعيت فعال اقتصادي بر جمعيت وابستگان اقتصادي، تنها‌درصد پاييني از جمعيت 16 تا 64‌ساله‌ها در ايران به فعاليت اقتصادي مشغول‌اند: تنها 38‌درصد از اين جمعيت كار مي‌كنند و 62‌درصد بقيه، چه سالمند، چه خردسال و چه كساني كه به هر دليلي شاغل نيستند، براي گذران امور روزمره به آنها وابسته‌اند.

منبع: روزنامه تعادل
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید