اجسام از آنچه در اینستاگرام میبینید معمولیترند
زندگیها از آنچه در قاب فیسبوک و اینستاگرام نشان داده میشود، معمولیتر و کسالتبارتر هستند، درست مثل زندگی روزمره غالب در شهرهای بزرگ.
کد خبر :
۵۵۲۱۲
بازدید :
۱۳۶۵
امیلی امرایی | هر صبح اینستاگرام و صفحات پربازدید اکسپلور موبایل خیلی راحت پر میشود از سلفیهایی با لباس پلوخوری سر صبح، میزهای صبحانه پرطمطراق و گلدانهای گلآراییشده خوشرنگولعابی با پینوشتهایی از یک روز خوب و عالی! یک صبحانه جان جذاب، یک لوبیاپلو جان زعفرانی با تهدیگهای برشته در ظروف ویلوریاند باخ و نیمروهای طلایی در ماهیتابههای «و اماف» و دستمال سفرههای آراسته و سالادهایی که به سالادهای رستورانهای لوکس بلوار سنژرمن تنه میزند.
ما و صاحبان این صفحهها در یک شهر زندگی میکنیم؟ انگار نه! پس چطور از آن سرخوشی اول صبح در خانه ما خبری نیست و باید لقمه صبحانهمان را در آسانسور سق بزنیم و غروب که از ترافیک جان سالم به در بردیم و در نقش یک فاتح بزرگ به خانه رسیدیم، رمقی برایمان نمانده است. اما این تناقض زندگی مجازی و زندگی واقعی انگار فقط گرفتاری ما نیست.
مایی که با سردرد، بیماری و صفهای طولانی و مجادلههای هر روز سروکله میزنیم و در ترافیک عصرگاهی وقتی کلافه از سکون اتومبیلها صفحه اینستاگراممان را اسکرول میکنیم و از شادابی عکسهایی که مردم از گوشه و کنار خانهشان هوا کردهاند و احوال خودمان به یک تناقض میرسیم و احتمالا سرخوردهتر میشویم.
این تناقض این روزها جهانی شده است و خیلیها گرفتارش هستند، آنقدر که پژوهشهای میانرشتهای در باب جامعهشناسی این سرخوشیهای شیک و تزئینشده سخت طرفدار پیدا کرده است. سؤال آنها این است که به قول نمایشنامهنویس مشهور برایان کلارک «بالاخره این زندگی مال کیه؟»، کثیر مردمی که تا مغز استخوان گرفتار روزمرگیاند یا دلبرکانی که هر روز برای ناهار وسط کار، سینه غاز خواباندهشده در سس تارتار میل میکنند و رو به دوربین لبخند میزنند.
خوشبختانه این تناقض تنها مربوط به محل ما نمیشود، ست استیفنز-دیویدویتز پژوهشگر شبکههای مجازی و روزنامهنگار نیویورکتایمز مدتی است به این ماجرا میپردازد و میگوید این قابها همه ماجرا نیست. او و همکار پژوهشگرش در بررسی دادههای علمی به این نتیجه رسیدهاند بحران سرخوردگی براساس آنچه در شبکههای اجتماعی ارائه میشود، چیز کمی نیست و باید جلوی باورکردنش را گرفت.
آنها دست روی این نکته گذاشتهاند و از مخاطبانشان خواستهاند به درون خودشان رجوع کنند تا مطمئن شوند باقی مردم شهر امکان ندارد هر روز اینقدر موفق، شیک، ثروتمند و آرام و در آرامش و عشق غرق باشند و حتی وقتی غمگین هستند و دارند برای گلهای ارکیدهشان شعر میگویند.
آنها تأکید میکنند نباید تسلیم این صحنهآرایی شد. دیویدویتز برای تفاوت قائلشدن میان حقیقت دنیای واقعی و دنیای مجازی مثالهای جالبی پیدا کرده. میگوید زمانی که هر آمریکایی صرف شستن ظرفها و رختهایش میکند شش برابر بیشتر از زمانی است که ممکن است فرصتی برای بازی گلف به دست آورد، اما شوربختانه عکسهای مربوط به گلفبازی و زمینهای چمن یکدست شش برابر بیشتر از صحنه ظرفهای چرک در توییتر و اینستاگرام آمریکاییها رخ مینماید.
او در یکی از یادداشتهای اخیرش به موارد جالبتری هم اشاره کرده، اینکه براساس دادههایی که فیسبوک از روی لایکهای مردم به دست آورده، نشان میدهد زندگیها از آنچه در قاب فیسبوک و اینستاگرام نشان داده میشود، معمولیتر و کسالتبارتر هستند، درست مثل زندگی روزمره غالب در شهرهای بزرگ.
برای تشریح این وضعیت جملهای مشهور میان انجیاوهای ترک الکل را نقل کرده: «درون خودتان را با بیرون بقیه مقایسه نکنید». این پژوهشگر برای برونرفت از این وضعیت کاذب راهکارهایی هم یافته، درواقع به نظر میرسد حقیقت احوالات مردم را نباید در اینستاگرام و توییترشان جستوجو کرد، چون در اینستاگرام کمتر کسی پشتبند لفظ «همسرم...» از «بهترین و عزیزترین و همراهترین» استفاده نمیکند.
تحقیقات نشان میدهد مردم مشکلات واقعیشان را با کلیدواژههایی شبیه زندگی واقعی و مشکلاتش در گوگل جستوجو میکنند. دیویدویتز بیشتر از پنج سال است که بخش اعظمی از روزش را مشغول بررسی دادهها و بیشترین کلیدواژههای جستوجوشده در گوگل و مقایسهاش با عکسهای سرخوشانه اینستاگرام و فیسبوک است.
او نوشته است: «وقتی بهقدر کفایت با نتایج جستوجوهای گوگل سروکله زدم، دیگر آن «خود»های آذینشده و شیک هر روزی را به سختی جدی گرفتم. آنچه گوگل نشانم داد در یک کلام این بود: همه ما در یک وضعیت افتضاح و مشابه زندگی میکنیم».
دادههای گوگل خیلی کارشناسی لازم ندارد، همین که کلمه «من» را وارد کنید اولین نتایج و پیشنهادها همان وضع حال عمومی است، «من همیشه کمبود خواب دارم... من پول کم میآورم... من همیشه خستهام... من تنها هستم... من غمگینم و...» و هزاران مورد مشابه. این واقعیتی است که این پژوهشگر آمریکایی مدام تأکید میکند باید به خودمان یادآوری کنیم تا گرفتار سرخوردگی ناشی از عکسهای تزئینشده از تعطیلاتی که در جزایر هاوایی و قناری میگذرد، نشویم.
چون احتمالا گیرنده این عکسها هم مشکلاتی مشابه ما و باقی مردم دارد و ممکن است در این سفر تابستانی و موقعی که مشغول لبخندزدن برای سلفی است از «اسهال جزایر کاراییب و گرمازدگی سفر» رنج ببرد. دیویدویتز از همان جمله انجمن الکلیهای گمنام برداشتی تازه کرده و مینویسد: «به خودتان یادآوری کنید که پستها و عکسهای عمومی دیگران را با جستوجوهای گوگلتان مقایسه نکنید». براساس این دادهها اجسام و آدمها از آنچه در اینستاگرامشان رخ مینماید، معمولیتر، کسالتبارتر و تهیتر هستند.
۰