زیست فناوری؛ آینده سلامت و بدن انسان

زیست فناوری؛ آینده سلامت و بدن انسان

بیماری‌ها جزئی از وضعیت بشر هستند. انسان‌ها در هر دوره‌ای از حیات بشر نیز خواهان برتری‌های ظاهری و توان بدنی برای برآوردن خواسته خود بوده‌اند.

کد خبر : ۵۵۴۸۵
بازدید : ۴۱۴۱
بیماری‌ها جزئی از وضعیت بشر هستند. انسان‌ها در هر دوره‌ای از حیات بشر نیز خواهان برتری‌های ظاهری و توان بدنی برای برآوردن خواسته خود بوده‌اند. در دهه‌های پیش‌رو، شاهد پیشرفت‌های باورنکردنی‌اي در زمینه بهداشت و سلامت خواهیم بود و البته چالش‌های جدیدی نیز به وجود خواهد آمد.
براي آينده بشر اميدوار باشيم
حدود 250 هزار سال طول کشید تا جمعیت هزارو 800 نفری جهان به يك میلیارد نفر برسد، اما طبق آمار رسمی سازمان ملل متحد، تنها چند سال طول کشید تا یک‌میلیارد دیگر به جمعیت زمین اضافه شود و در اکتبر‌2011 جمعیت جهان به هفت میلیارد نفر رسید.
این اتفاق که یک ابَرتغییر است، در مقیاس بزرگ با سرعت بسیار بالا رخ داده. در آینده فناوری دستخوش تغییرات و پیشرفت‌های بسیاری خواهد شد و ابعاد جدیدی به آن اضافه خواهد شد. در زمینه پزشکی نیز شاهد تغییرات اساسی خواهیم بود، چراکه بسیاری از موانع از سر راه برداشته خواهند شد. آنچه تاكنون در رمان‌های علمی‌- تخیلی خوانده‌ایم، می‌تواند به واقعیت‌های سال 2050 تبدیل شود. حتی این احتمال می‌رود که شاهد تولد دوباره گونه‌های منقرض‌شده باشیم.
زيست‌شناسي به یکی از علوم برتر تبدیل خواهد شد و مهارت زبان دوم به لطف پیشرفت‌های صورت‌گرفته در ترجمه‌های کامپیوتری و هوش مصنوعی، منسوخ و ارتباط با شبکه‌های اجتماعی باعث غلبه هوش جمعی بر هوش فردی خواهد شد. تا 40 سال آینده، اتفاقات و اختراعات غیرقابل‌تصوری در عرصه سلامت و پزشکی رخ خواهند داد. سلول‌های بنیادی جای هر سلول دیگری را در بدن خواهند گرفت و از آنها برای فرایند درمانی استفاده خواهد شد.
پیشرفت‌های حاصل‌شده به ما این امکان را خواهند داد تا اعصابی که پیش از این بازوهای طبیعی ما را حرکت می‌دادند، در آن زمان بتوانند بازوهای مصنوعی را به حرکت درآورند. تا سال 2050، شاهد تغییرات زیادی در زمینه دارویی نیز خواهیم بود. یک وسیله کوچک می‌تواند چندین بیماری را در بدن یک شخص مورد بررسی قرار دهد و وسایلی اختراع خواهند شد که علائم بیماری را مشخص خواهند کرد.
درمان بیماری‌های مزمن سرعت بیشتری خواهد گرفت. جراحی‌های سنگین به‌ندرت صورت خواهد گرفت و ابزارهای کوچک به کمک جراحان می‌آیند تا ارگانی را درمان یا توموری را خارج کنند. یک بیمار دیابتی می‌تواند ابزاری را به‌صورت ایمپلنت در بدن خود داشته باشد که به‌صورت هوشمند هروقت لازم بود، بتواند انسولین را به‌صورت خودکار در بدن تزریق کند. همه اینها پارادایم‌های جدیدی را در نظام پزشکی و بهداشتی ایجاد خواهند کرد. تشخیص علت وقوع بیماری‌ها با پیشرفت‌های ژنتیک و هوش مصنوعی، سریع‌تر و دقیق‌تر خواهد شد.

زيست‌فناوري و دنیای قشنگ نو
آثار علمی‌- تخیلی تأثیر زیادی در به‌وجودآمدن دید عمومی نسبت به پیشرفت‌های آینده تکنولوژی دارند و همچنین خود این آثار، سودهنده به یک روند و دیدگاه آینده‌پژوهانه هستند که جرقه اولیه به‌وجودآمدن یک تکنولوژی جدید می‌شوند.
رمان «دنیای قشنگ نو» اثر «آلدوس هاکسلی» (1932)، انقلاب تکنولوژیکی بزرگ دیگری؛ یعنی زيست‌فناوري را مطرح می‌کرد که در شرف وقوع بود؛ به‌وجودآوردن انسان‌ها در آزمایشگاه به‌جای رحم، داروی سوما که به انسان‌ها خوشحالی آنی می‌دهد، شور و هیجانی که به‌واسطه الکترودهای جاسازی‌شده ایجاد می‌شد، تغییر رفتار به‌واسطه تکرار پیوسته ناخودآگاه یا همان شرطی‌شدن، تغییر رفتار به کمک هورمون‌های مصنوعی گوناگون و تعداد زیادی ایده و پیش‌بینی که در زمان خود برای رمانعلمی‌- تخیلی، ایده‌هایی عجیب و باورنکردنی بودند، ولی امروزه شاهد ظهور تک‌تک آنها هستیم، البته با اسم و شیوه‌ای متفاوت.
بسیاری از تکنولوژی‌هایی که هاکسلی تصور کرده بود از قبیل باروری در لوله آزمایش، مادر مصنوعی، داروهای روان‌درمان و مهندسی ژنتیک برای ساخت کودکان، همگی یا تازه پا گرفته‌اند یا در حال شکل‌گیری هستند.
انقلاب جوان زيست‌فناوري و خبرهایی که روزانه از پیشرفت‌های تکنولوژی زيست‌پزشكي و دستاوردهایی نظیر پروژه ژنوم انسانی و پروژه مغز انسان، به ما نوید این را می‌دهد که بايد منتظر ديدن تغییرات جدی بسیار بیشتری باشیم؛ تغییراتی که زندگی بشر را دگرگون خواهد کرد و تعریف جدیدی از انسان‌بودن به ما خواهد داد.
ایده‌هایی که هاکسلی در دنیای قشنگ نو مطرح می‌کند، هوشمندانه و چالش‌برانگیزند. در بخشی از کتاب «آینده فراانسانی ما»، فوکویاما در مورد اثر هاکسلی می‌گوید: «تصویری که دنیای قشنگ نو ساخته، تصویری خوب و جذاب است، ولی دیگر انسانی نیست یا بهتر بگویم به معنای طبیعی انسان نیست، انسانی که دیگر مبارزه نمی‌کند، تلاش نمی‌کند، عاشق نمی‌شود، آرزویی ندارد، درد را نمی‌فهمد و در برابر گزینه‌های اخلاقیِ مشکل قرار نمی‌گیرد.
نژاد انسانی که انسان طبیعی نیست». انسان امروزی محصول فرایندی تکاملی است که میلیون‌ها سال ادامه داشته و با کمی شانس در آینده نیز ادامه خواهد داشت. امروزه خود انسان‌ها هستند که این روند تکامل را می‌خواهند تغییر دهند تا آن‌طور که می‌خواهند، باشند.
زيست‌فناوري و علوم نوین امروزی، تغییر طبیعت انسان و سودادن ما به مرحله فراانسانی را با همه بدی‌ها و خوبی‌هایش فراهم می‌کند. تکنولوژی‌های پزشکی، در بسیاری از موارد نوعی معامله با انسان می‌کنند؛ زندگی طولانی‌تر، اما با توان ذهنی کمتر، رهایی از افسردگی، اما توأم با ازدست‌دادن خلاقیت و شور.
در نتیجه پیشرفت‌های حاصل در رشته نوروفارموکولوژی، روان‌شناسان درمی‌یابند که شخصیت انسان بیش از آنچه در گذشته فکر می‌کردیم، قابل انعطاف است. در حال حاضر می‌دانیم که داروهای روان‌درمانی از قبیل پروزاك و ريتالين می‌توانند بر خصوصیاتی نظیر اتکا به نفس و توان تمرکز مؤثر باشند، اما به خاطر احتمال ایجاد عوارض جانبی نامطلوب، به جز در موارد درمانی کاملا ضروری از مصرف آن اجتناب می‌شود.
اما در آینده دانش مربوط به ژن‌ها به شرکت‌های دارویی اجازه خواهد داد تا داروهایی را مطابق با الگوی ژنتیکی و بسیار اقتصادی برای هر بیمار طراحی کنند و عوارض جانبی آن را به شکل فوق‌العاده‌ای کاهش دهند. به این طریق افراد خونسرد و بی‌احساس را می‌توان بسیار سرزنده و درون‌گراها را به افرادی برون‌گرا تبدیل کرد یا چهارشنبه‌ها یک شخصیت و آخر هفته‌ها، شخصیت دیگری داشت تا بهانه‌ای برای افسردگی و غم وجود نداشته باشد و حتی افراد ذاتا خوشحال هم بتوانند بدون نگرانی از اعتیاد و خماری یا صدمات مغزی حاصل از استفاده درازمدت، خوشحال‌تر باشند.
پیشرفت‌های حاصل از سلول‌های بنیادی این امکان را می‌دهد تا دانشمندان به راحتی هر نوع بافتی را در بدن تکثیر کنند، اندام‌های حیاتی را در خارج از محیط بدن برای شرایط اورژانسی تولید و تکثیر کنند وبه‌نوعی لوازم یدکی بدن انسانی قابل دسترس باشد. دیگر کسی منتظر پیوند کلیه و اهدای عضو فردی که تازه مرده است یا یک انسان زنده سالم دیگری که مجبور به ایجاد نقص عضو در بدنش است، نخواهد بود.
این روی قضیه را هم نگاه کنیم، اگر والدین ثروتمند ناگهان این امکان را یابند تا هوش فرزندان و نسل‌های آینده خود را افزایش دهند، چهره زیباتری را انتخاب کنند، قدرت بدنی بیشتری را به آنها منتقل کنند و موارد مشابه دیگر، آن‌گاه نه فقط یک بحران اخلاقی، بلکه یک جنگ طبقاتی تمام‌عیار را پیش‌رو خواهیم داشت.
در آینده، علوم پزشکی و سلامت، زيست‌فناوري و علوم وابسته، از نظر من بیش از درمان، برای توانمندسازی استفاده خواهند شد. می‌توان داروهایی را مناسب با افراد خاص تولید کرد با شناخت مشخصات و شرایط زيستي فرد خاص، تا علاوه بر درمان، اثرات سوء جانبی به حداقل برسد و از طرفی در مقابل بیماری، مقاوم‌تر شود.
یا اطلاعات بسیار دقیق‌تری در اختیار پرورش‌دهندگان گیاه و دام آینده قرار داد تا گونه‌های جدیدي از مواد غذایی را طراحی کنند که خواص بهتر برای سلامتی و طعم مطلوب‌تر برای لذت‌بردن از تجربه غذاخوردن داشته باشند.
پیشرفت‌های مهندسی ژنتیک در عرصه‌های مختلف حوزه سلامت و پزشکی نیز قابل‌تأمل است. بچه‌های طراحی‌شده ازجمله خروجی‌های شاخص این تکنولوژی خواهد بود. متخصصان ژنتیک، ژن مربوط به خصوصیاتی نظیر هوش، بلندی قد، رنگ مو، رنگ چشم، خشونت، یا عزت نفس را جدا کرده و از این دانش برای به‌وجودآوردن نمونه بهتری از کودک استفاده می‌کنند. چنین ژنی حتی ممکن است منشأ انسانی نداشته باشد و این همان چیزی است که در زيست‌فناوري کشاورزی استفاده می‌شود.

تقابل هوش ماشینی و هوش کربنی
پیش از پایان قرن حاضر، انسان‌ها دیگر هوشمندترین یا قابل‌ترین موجودات روی کره زمین نخواهند بود. البته حقیقت این گفته بستگی به این دارد که ما انسان را چگونه تعریف کنیم. آیا هیچ می‌تواند هوشی، هوشمندتر از خود را خلق کند؟ آیا ما از روند تکاملی که ما را خلق کرده است، هوشمندتر هستیم؟ و آیا هوشی که ما در حال خلق آن هستیم، می‌تواند از خالق خود پیشی بگیرد؟ سرعت مدار محاسباتی ما انسان‌های زيستي در مقابل سرعت محاسباتی ساخته خودمان، یعنی کامپیوترها که روز به روز پیشرفته‌تر می‌شوند، بسیار پایین است.
تکامل یک راه میانبر برای حل محدودیت‌های محاسباتی مدار عصبی پیدا کرده است. تکامل، سازواره‌ای را خلق و به نوبه خود یک فناوری محاسباتی را اختراع کرده است که چند میلیون بار سریع‌تر از نورون‌های مبتنی بر کربن است. سرانجام، نظام محاسباتی مبتنی بر مدارهای عصبی فوق‌العاده کند پستانداران، به همتای بسیار قابل‌تر و بسیار سریع‌تر الکترونیکی و فوتونی منتقل خواهد شد.
طبق پیش‌بینی‌های پروفسور «ری کورزویل» در دهه‌های پیش‌‌رو در سال 2029-2030 هر دستگاه کامپیوتر هزاردلاری، قدرت محاسباتی هزار مغز انسانی را خواهد داشت. گذرگاه‌های عصبی مصنوعی مستقیم، جهت ارتباط دقیق و وسیع با مغز انسان، به‌وجود آمده است. طیفی از اعصاب مصنوعی ساخته شده که قوه بصری و سمعی ذهن و ادراک، قدرت حافظه و تعقل و منطق را تقویت می‌کند.
در آینده بحث شدیدی بر سر حقوق قانونی کامپیوترها و اینکه چه چیزی انسان‌بودن را تعیین می‌کند، به‌وجود خواهد آمد. ماشین‌ها مدعی‌اند که از آگاهی و هوش برخوردارند و این ادعا عمدتا مورد قبول قرار می‌گیرد. از نظر پروفسور ری کورزویل، در سال 2099-2100 گرایش قدرتمندی به سمت ترکیب فکر انسان با جهان هوش ماشینی که نژاد بشر آن را خلق کرده، به‌وجود مي‌آيد. دیگر هیچ وجه تمایز روشنی بین انسان‌ها و ماشین‌های کامپیوتری وجود ندارد.
اکثر موجودات آگاه، حضور فیزیکی دائمی ندارند. هوش مبتنی بر ماشین که از الگوهای بسط‌یافته هوش انسانی ناشی شده، مدعی‌ انسان‌بودن است. اکثر این هوش‌ها به یک واحد پردازنده محاسباتی مشخص وابسته نیستند.
تعداد انسان‌های نرم‌افزاری بسیار وسیع‌تر از آنهایی است که هنوز از نورون‌های مبتنی بر کربن استفاده می‌کنند. حتی میان آن هوش‌های انسانی که از اعصاب کربنی استفاده می‌کنند، شاهد کاربرد همه‌جانبه فناوری پیوند عصب ماشینی هستیم تا قوه تصور و ادراک و قابلیت درک و فهم خود را به میزان وسیعی افزایش دهند.
این دسته، سایبورگ‌ها یا انسان-ماشین‌هایی هستند که هم از هوش مبتنی بر ماشین و هم هوش مبتنی بر کربن استفاده می‌کنند. انسان‌هایی که از این پیوندها استفاده نمی‌کنند و به‌صورت کامل زیستی هستند، توان شرکت در گفت‌وگوها و تعامل درست با محیط اطرافشان را ندارند و نمی‌توانند ارتباط درستی با ماشین‌ها و سایبورگ‌ها برقرار کنند. طول عمر دیگر معیار معتبری برای موجودات هوشمند نیست و دغدغه‌ای برای آن وجود ندارد. ما انسان‌ها پیچیده‌ترین ماشین طبیعت را با خود حمل می‌کنیم به نام مغز با صدها میلیارد نورون و ارتباطات بین آنها و این سخت‌افزار زيستي، نرم‌افزاری دارد که آن را ذهن می‌نامیم.
سخت‌افزار و نرم‌افزاری که فکر می‌کنیم شاید در آینده از محدودیت‌های زیستی کاملا خلاص و نامیرا شود. سؤال این است: اگر مغز را شبیه‌سازی کنیم و بتوانیم کل آگاهی را به درون کامپیوتر بفرستیم، این معنایش نامیرایی است و دیگر مجبور نیستیم بمیریم؟ چه بلایی بر سر هنجارهای اجتماعی می‌آید؟ اگر روزی بتوانیم آگاهی انسانی را درون کامپیوتر آپلود کنیم، از تعریف انسانی ما چه چیزی باقی می‌ماند؟ با نابودی کالبد و جسم ما، اگر آگاهی ما باقی بماند، آیا باز موجود و انسان زنده هستیم یا خیر؟

کسب‌وکار فروشگاه‌های بدن انسان
همان‌طور که ما در نهایت سرعت فوق‌العاده کُند نورون‌هایمان را رها می‌کنیم، سرانجام مجبور خواهیم شد از سایر محدودیت‌های شیمی مبتنی بر پروتئین خود نیز دست بکشیم. انسان در راهی گام نهاده است که بافت زنده را در فرایندهای مکانیسم‌های فیزیکی به ‌کار خواهد برد.
ما در آینده نزدیک شاهد ماشین‌هایی خواهیم بود که در عین حال هم از مواد مصنوعی و فلزات تشکیل شده‌اند و هم از مواد و اندام‌های زنده. حتی بدن انسان معنای جدیدی پیدا خواهد کرد و این همان ماهیت سایبرنتیک انسان آینده خواهد بود؛ یک سایبورگ.
به اعتقاد من، در آینده نزدیک، فانتزی سایبورگ‌ها و ابرانسان‌های ژانر علمی‌-تخیلی سایبرپانکی، تبدیل به یک فرصت کسب‌وکار پرسود خواهد شد. ما در‌حال‌حاضر با سرعت به سمت آینده‌ای می‌رویم که انسان‌ها می‌توانند خود را به ورژن بهتری از خود تبدیل کنند و به توانایی‌های خود بر اساس آنچه خودشان می‌خواهند، بیفزایند. این چشم‌انداز نیازمند یک درک درست و روشنفکرانه از آنچه ما را انسان ساخته است و اینکه ما برای کمک به این محدودیت‌های زیستی خود چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم.
در 15 تا 20 سال آینده، انتظار ظهور فروشگاه‌هایی می‌رود که ما آن را فروشگاه‌های بدن انسان می‌نامیم؛ فروشگاه‌هایي که به عنوان انسان وارد آن می‌شوید و به‌ صورت یک سایبورگ از آن خارج می‌شوید. ایمپلنت‌های سایبرنتیک، پرینت سه‌بعدی اعضای مصنوعی بدن و بایوهک، خدمات این فروشگاه‌ها به انسان‌های آینده خواهد بود. معلولی را در نظر بگیرید که با پاهای مصنوعی هوشمند خود به‌راحتی در هر موقعیتی وارد می‌شود و راه می‌رود و از طرفی می‌تواند قد خود را با انتخاب طول پاهای مناسب برای مراسم خاص تنظیم کند. شما دیگر به‌ صورت دائمی فردی کوتاه‌قد و ناتوان حرکتی نخواهید بود.
امکانات و پیشرفت‌های اندام‌های مصنوعی که کم‌کم از افراد یک مرد آهنین واقعی می‌سازد، ممکن است به حدی برسد که یک فرد سالم آرزوی داشتن همچنین دست و پای مصنوعی را بکند (شاید فعلا احمقانه به نظر برسد، چون سلامتی طبیعی باارزش‌ترین داشته ماست؛ اما اگر حالت مصنوعی آن و فرمت سایبورگ ما، توانایی‌های بیشتری به ما دهد، آیا باز هم احمقانه است که به داشتن آن فکر کنیم؟). بحث اندام مصنوعی دیگر درباره پرکردن نقص و ناتوانی نیست، بلکه درباره افزودن به توانایی‌هاست.
درحال‌حاضر، شرکت‌هایی هستند که با استفاده از سایبرنتیک، بدن زیستی انسان را هک کرده و توانایی‌های آن را بالا می‌برند. زمانی که پیشرفت‌های سایبرنتیکی به نقطه‌ای برسد که تمام بدن انسان به نوعی به سیستم‌های آنلاین متصل شود، ما رسما «رایانش زیستی» (Bio-Computing) و در ادامه زیست‌کامپیوترها را متولد کرده‌ایم. ما می‌توانیم رسما اعلام کنیم که با معلولیت جسمی خداحافظی کرده‌ایم. شعار تبلیغاتی این فروشگاه‌ها دیگر این نخواهد بود که «به یک بدن توانا تبدیل شوید» بلکه این خواهد بود که «ارتقا یابید و ابرقهرمان شوید!».

آینده زیبا
تأثیر واقعی تحولات جدید ازجمله علم ژنتیک، هوش مصنوعی و روباتیک، زمانی که به مرحله ترکیب تکنولوژی‌ها برسیم، کاملا محسوس خواهد بود. کامپیوترها، صنایع الکترونیک و مواد جدیدی که ساخته می‌شوند، در ترکیب با زيست‌فناوري و علم ژنتیک، سیلی از نوآوری‌ها و اختراعاتی را جاری خواهد کرد که در تاریخ بشر بی‌سابقه بوده است. به آینده بشر امیدوار باشیم.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید