"وجدان‌پریشی" بازار سرمایه

"وجدان‌پریشی" بازار سرمایه

«رواست که وقیحانه در چشم‌های طرف مقابل نگاه کنی و دروغ بگویی و هیچ‌وقت از کرده ناروای خود احساس پشیمانی، گناه و شرمساری نکنی! این‌ها همه مشخصات اصلی وجدان‌پریشی یا سایکوپاتی است.»

کد خبر : ۵۶۱۴۰
بازدید : ۱۸۹۹
عبدالرحمن نجل‌رحیم | به نظر می‌رسد در بازار بزرگ سرمایه‌داری امروز، اصلی در حال شکل‌گیری است و آن این است که فردی می‌تواند آزاد باشد که موفق باشد. به عبارت دیگر موفقیت شرط آزادزیستن است. بازنده‌ها تا زمانی که بازنده هستند سهم درخوری از این آزادی نخواهند داشت.
برای موفق‌شدن در بازار نیازی به وفاداری به احساسات همدلانه و شفقت‌آمیز مغز انسان اجتماعی نیست و اگر ابراز شود، تنها وسیله‌ای برای جذب فریب‌کارانه مغز اجتماعی دیگران ازجمله طرف‌های معامله یا مشتریان و دیگر افراد زیردست است.
برای موفقیت، رواست که وقیحانه در چشم‌های طرف مقابل نگاه کنی و دروغ بگویی و هیچ‌وقت از کرده ناروای خود احساس پشیمانی، گناه و شرمساری نکنی! این‌ها همه مشخصات اصلی وجدان‌پریشی یا سایکوپاتی است.
وجدان‌پریشی درجات متفاوتی دارد و افراد از نظر این خصوصیت شخصیتی در طیفی وسیع از نظر شدت و ضعف قرار می‌گیرند. به زبان عامیانه به این طیف از آدم‌ها که کارکرد مغزشان چنین گرایشی دارد، «عوضی» هم می‌گویند. این افراد به‌هیچ‌وجه بی‌شعور یا بی‌عقل نیستند، بلکه ممکن است در رده افراد باشعور، زرنگ و موفق قرار بگیرند (به یادداشت من: وجدان‌پریشی می‌فروشد؛ شرق، یکشنبه، ۱۴ تیرماه ۹۴ مراجعه کنید).

مدت‌ها در بازار سرمایه، پول و تجارت و مبادلات کالا، بازی برد ـ. برد طرفدارانی پیدا کرده بود و این خود برای نظام سرمایه‌داری امروز آبرویی درخور دست‌وپا می‌کرد، اما قرارگرفتن «دونالد ترامپ» در پست ریاست‌جمهوری نیرومندترین قدرت اقتصادی جهان، نشانه‌ای از پیروزی جناحی از سرمایه‌داری امروز جهان است که جز موفقیت در کسب سود بیشتر، مسئولیت اجتماعی دیگری برای بازار و تجارت قائل نیست.
فراموش نکنیم که ترامپ، خود یکی از بازرگانان موفق آمریکایی است که خودشیفتانه عقیده دارد که همیشه برنده می‌شود و بار‌ها اعلان کرده است که به هیچ قیمتی حاضر نیست در صف بازنده‌ها قرار بگیرد. از نظر او در جهان، انسان‌ها یا در گروه بازنده‌ها هستند یا برنده‌ها و هیچ بازی تجاری برد-بردی در کار نیست.
مشخص است که چنین مغزی در روابط خود با دیگری فقط می‌تواند احساس‌های همدلانه و شفقت‌آمیز مغز دیگران را به گروگان بگیرد و نمایش فریب‌کارانه‌ای از ابراز عواطف و شفقت را هنگامی خرج کند که برای موفقیت و کسب سود بیشتر لازم داشته باشد. بدیهی است که شرایط فرهنگی و اجتماعی می‌تواند درجه وجدان‌پریشی را در آدم‌ها بالا یا پایین ببرد.
به نظر می‌رسد در شرایط بازار سرمایه‌داری کنونی در جهان متأسفانه شرایط به طرف تشدید و تقویت این تمایلات است؛ یعنی قرارگرفتن در این طیف گویا امتیازی برای کسب موفقیت و قرارگرفتن در درجات بالای مدیریت در مؤسسات غول‌پیکر اقتصادی است.
درواقع این مدیران در صف وجدان‌پریشان موفق قرار دارند. در مقاله‌ای پژوهشی در سال گذشته، ادعا شده بود که حدود یک‌پنجم افرادی که در پست‌های مدیریتی مهم در مؤسسات غول‌آسای تجاری قرار می‌گیرند، درجات بالایی از علائم وجدان‌پریشی را از خود نشان می‌دهند. جالب است که این درصد معادل نسبتی از وجدان‌پریشی است که در افراد زندانی دیده می‌شود.
در این میان به نظر می‌رسد که وجدان‌پریش‌های بدشانس و ناموفق که ضداجتماعی عمل می‌کنند، به زندان می‌افتند. در پژوهشی در دانشگاه ارهوس دانمارک در میان ۴۸۴ دانشجوی داوطلب برای گرفتن لیسانس در رشته‌های روان‌شناسی، سیاست، حقوق، تجارت و بازار مشاهده شد که بیشترین افراد تقاضادهنده برای گرفتن لیسانس در تجارت و بازار، در طیف وجدان‌پریشی قرار داشته‌اند.
تمایل این دانشجویان به این رشته را شاید باید در این واقعیت جست‌وجو کرد که آن‌ها خصوصیات شخصیتی خود را منطبق با مدیریت بازار و تجارت در دنیای امروز سرمایه‌داری، تصور می‌کردند و به نحوی احساس می‌کردند می‌توانند در این رشته موفق‌تر از کسانی باشند که بیشتر از خود احساس همدلی و شفقت به دیگران نشان می‌دهند.
این یافته‌ها بسیاری از متفکران جامعه غرب را نگران کرده است، زیرا اگر قرار باشد که بیشتر از پیش، در رأس امور مؤسسات غول‌پیکر تجاری دنیای سرمایه‌داری امروز، مدیرانی موفق باشند که به ارزش‌های اخلاقی بینافردی و اجتماعی اولیه پایبند نباشند و متظاهر، دروغ‌گو، فریب‌کار، دغل‌باز، هوچی و آسیب‌رسان باشند، رسوایی به بار خواهد آمد.
در پی آن، نظری تقویت خواهد شد که عیب را در ساختار نظام‌های موجود در جوامع امروز این می‌داند که اجازه می‌دهند تعداد بیشتری از این دست آدمیان دارای هوش و استعداد با درجاتی از وجدان‌پریشی، صاحبان قدرت در مشاغل پرنفوذ مؤسسات اقتصادی شوند. اگر چنین باشد، این موضوع خود می‌تواند در آینده‌ای نه‌چندان دور موجودیت کل نظام سرمایه‌داری امروز را مورد تهدید قرار دهد.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید