عروسی مگان و عزای امینه
در ذهن من امینه از مگان جوانتر است، شاید ۲۷، ۲۸ ساله، دختری از فلسطین، حتما زیبا. در جوانی با ابوصالح ازدواج کرده، با هزار آرزو و رؤیا. رؤیای مشترکشان «آزادی»! همسرش ۱۰ سال پیش در حمله دیگر اسرائیلیها به غزه، هر دوپایش را از دست داده بود، آرمانش را، اما نه.
کد خبر :
۵۷۳۸۹
بازدید :
۵۵۷۱
زهرا عمرانی | زنان امروز این ستون را من ندیدهام و از قصه زندگیشان آنقدری نمیدانم، اما داستان این دو نفر در هفته گذشته توجه جهان را به خود معطوف کردهاست؛ قصههایی که هرکدام به نحوی ذهنها را درگیر کردهاند، یکی به شادی و دیگری به غم، که مگر غم و شادی دو روی یک سکه نیست؟ یکی راوی شکوهی است که در جریان روزمره زندگی برایمان تعریف شده و میشناسیمش و دیگری شاید روایتگر شکوهی ناشناخته، گویی مواجهه با این دو زن، آهی از نهادها برآورده است.
یکی آهی از سر حسرت و دیگری آهی از سر تأثر. این دو زن هر دو بهواسطه جایگاه همسرانشان به جهان معرفی شدند. راستش را بخواهم بگویم، این است که یکی رسما به دنیا معرفی شد و حتی اگر اصلا به دنبال قصهاش نباشی، هربار که صفحهای از اینترنت را باز کنی، عکسهای ازدواج سلطنتیاش خود را بر تو تحمیل میکند.
دیگری، اما اگر مصرانه و با پشتکار هم دنبال عکسی از او باشی، چیزی نخواهی یافت؛ مگر تکعکسی تاریک و نامفهوم از او که به همراه پنج فرزند و صندلی چرخدار خالی همسرش در خانهای محقر پای سفره افطار نشستهاند.
مگان ۳۶ سال دارد. یک بار در ۳۰ سالگی ازدواج کرده و دو سال بعد جدا شده است. دوسالی است که از طریقِ دوستی با شاهزاده انگلستان آشنا شده و این آشنایی دوساله، هفته پیش منجر به ازدواج شد؛ ازدواجی که مگان را بهعنوان عضوی از خاندان سلطنتی معرفی کرد و چارچوب جدیدی بر زندگی او ساخت.
چارچوبی که باعث شد در اولین اقدام از حرفهاش «بازیگری» کنارهگیری کند و همه شبکههای اجتماعیاش را ببندد و بعید است که در سالیان آتی بهراحتی بتواند از آن خلاص شود.
به ازدواج اول مگان فکر میکنم، به رؤیاهایش در آن زمان و آیندهای که برای خود تصور میکرد. بازیگری بود که ازدواجش با یک تهیهکننده، میتوانست تضمینی باشد بر آینده حرفهای او؛ احتمالا روحش هم خبر نداشت که شش سال بعد، این حرفه را با همه جذابیتهایش رها خواهد کرد. آن زمان ۳۰ سال داشت.
همسن امروز ابوصالح، همسر امینه، بود. ابوصالح یکی از ۶۲ نفری بود که چند روز پیش در جریان اعتراض فلسطینیها به انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس، به دست نیروهای اسرائیلی کشته شد و امینه را گذاشت که یکتنه پنج فرزندشان را بزرگ کند. امینه چند سال دارد اما؟ نمیدانم.
هرچند تصویر همسرش صدها هزار بار در هفته گذشته دستبهدست شده و هربار آهی را از ته قلب برآورده است. اسم امینه را هم بهسختی پیدا کردم و فقط یک گفتوگوی کوتاه که حتی درباره صحتوسقمش مطمئن نیستم.
در ذهن من امینه از مگان جوانتر است، شاید ۲۷، ۲۸ ساله، دختری از فلسطین، حتما زیبا. در جوانی با ابوصالح ازدواج کرده، با هزار آرزو و رؤیا. رؤیای مشترکشان «آزادی»! همسرش ۱۰ سال پیش در حمله دیگر اسرائیلیها به غزه، هر دوپایش را از دست داده بود، آرمانش را، اما نه.
ابوصالح بعد از قطع پاهایش گفته بود تا زمان استقلال فلسطین همچنان در اعتراضات شرکت خواهد کرد و این دلگرمی امینه بود که مردش همچنان بر عهدشان استوار است. بودنش فرای توان جسمیاش بود هرگز خود را معلول نپنداشت، که زیستش را در فراسوی مرزهای بدنش تعریف کرده بود، ازاینرو در تظاهرات اعتراضی هفته پیش نیز همچون همیشه در خط مقدم بود.
قلبش هدف اصابت گلوله قرار گرفت، شاید سنگی که به قلاب کرده بود، هرگز راه خود را به سمت دشمن پیدا نکرد، اما عکسش روی ویلچر در حال پرتاب سنگ، تیری بود که بر دلهای بسیاری نشست. رؤیاهایی که امینه در روزی که عهد ازدواج با ابوصالح میبست، داشته، هرچه بوده باشد، حالا او مانده و خاطراتی از آن روزهای دور و رسالتی برای پرورش فرزندانش در مسیر همان عهد و میثاق. عهد و میثاقی که شاید سالها پیش زمانی که دخترکی نوجوان بود خود بسته بود.
تقدیری که امینه با فقدان همسر و مگان با ازدواج برای خود رقم زدند، برخاسته از جسارت است. جسارت زندگی را معنا میبخشد، هرچند گاه تلخ و دردناک، اما تأثیرگذار و تحسینبرانگیز.
۰