روایتی از مواجه شدن با ترس
اگر نخستین فیلم از سه گانه شوالیه تاریکی ساخته کریستوفر نولان را دیده باشید احتمالا به خاطر میآورید که چگونه راس الغول به بتمن آموخت که با ترس هایش مواجه شده و بر آنها غلبه کند. در واقع از آنجا به بعد بود که بروس وین توانست به شخصیت کم وبیش شکست ناپذیر بتمن تبدیل شود.
کد خبر :
۵۹۴۵۱
بازدید :
۹۴۷
پوریا عطاریان | اگر نخستین فیلم از سه گانه شوالیه تاریکی ساخته کریستوفر نولان را دیده باشید احتمالا به خاطر میآورید که چگونه راس الغول به بتمن آموخت که با ترس هایش مواجه شده و بر آنها غلبه کند. در واقع از آنجا به بعد بود که بروس وین توانست به شخصیت کم و بیش شکست ناپذیر بتمن تبدیل شود.
ممکن است تصور کنید که چنین توصیههایی تنها به درد فیلمهای ابرقهرمانی میخورند و در جهان واقعی کاربرد چندانی ندارند. شاید حق با شما باشد، اما تجربیات خانم کریستین المکا (Kristen Lenkau) در مواجه شدن با ترس احتمالا برای شما مفید خواهد بود.
خانم لمکا مدیر بازاریابی بانک جی پی مورگان چیس (JPMorgan Chase) است. مورگان چیس بزرگترین بانک آمریکایی از نظر میزان دارایی است (دارایی این بانک از دو و نیم هزار میلیارد دلار فراتر میرود) و بودجه بازاریابی این بانک نیز حدود پنج میلیارد دلار در سال است. خانم لمکا در ابتدا قصد داشت که نویسنده بشود، اما فهمید که برای نوشتن یک داستان خوب، به تجربه زیستی بیشتری نیاز دارد.
به همین خاطر تصمیم گرفت که پیش از نوشتن داستان، چند سالی در بخش تجاری کار کند. آنجا بود که خانم لمکا دریافت که در جهان شرکت ها، کیفیت متون بسیار پایین است. در واقع تبحر خانم لمکا در نویسندگی به او کمک کرد که آنقدر پیشرفت کند تا به جایگاه فعلی برسد.
مدیریت بخش بازاریابی بزرگترین بانک آمریکا بی تردید کار ترسناکی است. به همین خاطر است که برادر خانم المکا او را با این دو ویژگی توصیف میکند: «باهوش و نترس».
اما نترس بودن که در واقع با اشتباه کردن همراه است، چگونه به خانم لمکا کمک کرده تا در بازار کار دوام بیاورد. او در مصاحبهای با وب سایت بیزینس اینسایدر میگوید: «من خیلی مواقع اشتباه میکنم. به عنوان مادر، به عنوان همسر، به عنوان رئیس و به عنوان یک بازاریاب همواره اشتباهاتی را مرتکب میشوم.»
خانم لمکا اعتقاد دارد که اشتباه کردن یکی از بخشهای اجتناب ناپذیر فعالیت به عنوان یک بازاریاب است، به خصوص در زمانهای که بازاریابی تغییرات بسیاری را تجربه میکند.
او میگوید: «اگر شما شکست نخورید، چیزی نخواهید آموخت. هر فردی در هر زمینه ای، هر ورزشکار، همه همین را خواهند گفت. باید شکست بخورید تا قواعد جدید بازی را بیاموزید.» البته خانم لمکا از ابتدا چنین نگرشی نسبت به شکست خوردن نداشته است.
او هم تردیدهایی نسبت به خود داشت. خانم لمکا میگوید: من هم این ندای درونی را میشنیدم که به من میگفت که در حال شکست خوردن هستم، اما به مرور زمان شما میآموزید که به این ندای درونی گوش ندهید.» به اعتقاد خانم لمکا، آنچه اهمیت دارد این است که از شکستها بیاموزید و سپس از آنها عبور کنید.
در غیر این صورت مسیر ناکامی را تا انتها طی خواهید کرد. البته نترس بودن به معنی ریسک پذیر بودن در هر زمینهای نیست. در واقع خانم لمکا میداند که در برخی زمینهها اتفاقا باید کاملا ریسک گریز باشد.
او در بخش مالی کار میکند که قوانین و مقررات زیاد و نسبتا پیچیدهای بر آن حکمفرماست و هر اقدامی که تخطی از این قوانین باشد، نه تنها ممکن است زیان هنگفتی را به بانک مورگان چیس وارد کند بلکه ممکن است به بهای از دست رفتن شغلش تمام شود.
به همین خاطر او میگوید که در مورد مسائل بنیادین که به قوانین و مقررات مربوط میشود، او بسیار ریسک گریز است، اما او میگوید که در دیگر زمینه ها، معمولا اعضای تیمش را تشویق میکند که ریسک پذیرتر باشند و از ناکامی احتمالی نترسند.
منبع: روزنامه هفت صبح
۰