مغز، فوتبال و انتقال هیجانات

مغز، فوتبال و انتقال هیجانات

بازی فوتبال به ما نشان می‌دهد که مغز ما عضوی اجتماعی و فرهنگی است و سریع‌ترین راه رابطه اجتماعی بینامغزی ما انسان‌ها، از طریق زبان نیست، بلکه از طریق انتقال سریع هیجانات و احساسات است. در این مورد کافی است به همه‌گیر‌شدن هیجانات فوتبال در روز‌های برگزاری جام جهانی و هدایت توجه خیل عظیم تماشاگران فوتبال در سرتاسر دنیا به این اتفاق نظری انداخت تا قانع شد که چگونه مغز ما تن را به ذهن تبدیل می‌کند و واسط جهان مادی و معنوی ماست.

کد خبر : ۵۹۶۸۲
بازدید : ۱۷۹۴
مغز، فوتبال و انتقال هیجانات عبدالرحمن نجل‌رحیم | شور و شوق عمومی گسترده برای دنبال‌کردن بازی‌های فوتبال جام جهانی، فرصتی فراهم می‌کند که تا توجه خود را به حلقه گمشده معرفت در قرن‌ها فرهنگ انسانی جلب کنیم. تصور عمومی ما انسان‌ها حتی در امروز این است که فوتبال نیز مثل هر ورزشی در کنار فعالیت‌های فرهنگی دیگر، نیاز به سلامت بدن به موازات سلامتی روان دارد.
اصطلاح معروف عقل سالم در بدن سالم را داریم که تا اندازه‌ای ارتباط بین عقل و بدن را نشان می‌دهد. ولی قرن‌ها انسان‌ها عادت کرده بودند تا فیزیک بدن را از ذهن یا روان و عقل جدا کنند و آن‌ها را از دو جوهر متفاوت بدانند.
رشد همه‌جانبه ورزشی، چون فوتبال، به‌طور حیرت‌انگیزی نشان می‌دهد مهارت‌های حرکتی بدن ما، هیجانات و ارتباطات اجتماعی ما چنان پیوسته به ذهن و روان فعال ماست که این پیوند ناگسستنی اجازه نمی‌دهد ما برای بدن و ذهن ماهیتی جداگانه قائل باشیم. چطور ممکن است چنین تصمیم‌گیری‌های سریع و برق‌آسا و هماهنگی‌ها و مهارت‌ها در بدن بازیگران فوتبال، در هارمونی با سایر بازیکنان به اجرا درآید؛ اگر قرار باشد ذهن و روان از جای دیگری غیر از بدن برخاسته باشد.
مسابقات فوتبال جهانی امروز به ما یاد‌آوری می‌کند که ذهن و روان باید برخاسته از جسم باشد که این‌چنین سریع بتواند خود را در حرکات سریع و ماهرانه بدن در سطحی بسیار پیچیده و اعجاب‌آور به نمایش بگذارد.
اما لازم است بدانیم این معجزه‌ای که جسم انسان فوتبالیست را به چنین توانایی‌ای از نظر سطح تبحر می‌رساند تا بتواند در زمانی زیر کسری از ثانیه در بافت عملی منسجم و پیچیده تیمی بازیکنان خودی و غیرخودی، با هدایت مربی و زیر فشار فریاد‌های هیجانی، تشویق یا هو‌کردن تماشاگران، با تصمیمات آنی و واکنش‌های برق‌آسا، توپ را پاس بدهد، دریبل بزند، شوت کند، سر بزند، گل کند، یا مهار کند، از زیر پای رقیب در بیاورد، تکل کند، به بیرون زمین بزند، باید چگونه و در کجای بدن انسان برنامه‌ریزی و هماهنگی شود و به اجرا درآید؟

امروزه دیگر شکی باقی نمانده است که این همه را مغز انسان که بخشی از بدن انسان است انجام می‌دهد و در واقع حلقه مفقوده بین تن و ذهن و روان ما همان مغز ماست که قرن‌ها از اهمیت وجود آن بی‌خبر مانده بودیم و تن را جدا از ذهن می‌پنداشتیم.
این مغز بازیکن‌های فوتبال در سطح جهانی است که آن‌ها را به چنین مهارت‌هایی در بازی فوتبال می‌رساند که بتوانند مغز ما تماشاگران آن‌چنان تعلیم‌ندیده و مهارت‌نیافته را هم به همراهی هیجانی و به جنبندگی هماهنگ وا دارند. از چند سال قبل به‌تدریج مغزپژوهی جایگاه خود را در ورزش فوتبال باز می‌کند و تحقیقات قابل توجهی در این زمینه در حال انجام است.
با آموختن بیشتر درباره کارکرد مغز هنگام بازی فوتبال بسیاری از اتفاقاتی که در فوتبال به پای شانس و تصادف نوشته می‌شود، در آینده قابل پیش‌بینی و کنترل خواهد بود، به‌عنوان مثال امروزه مطالعاتی درباره ضربات پنالتی در حال انجام است که بتوان از طریق زمان‌بندی دقیق‌تر و نحوه کنترل و هماهنگی حرکات بدن پنالتی‌زن، توسط مغز او هنگام نواختن ضربه، به گل‌شدن توپی از فاصله ۱۱ متری در عرض ۶۰۰ میلی‌ثانیه مطمئن‌تر بود. یا از طریق بررسی هیجانی شناختی مغز بازیگران متبحر می‌توان فهمید که برای کدام پست فوتبال، دفاع، خط میانی یا حمله مستعدتر و آماده‌تر هستند.

از طرف دیگر بازی فوتبال به ما نشان می‌دهد که مغز ما عضوی اجتماعی و فرهنگی است و سریع‌ترین راه رابطه اجتماعی بینامغزی ما انسان‌ها، از طریق زبان نیست، بلکه از طریق انتقال سریع هیجانات و احساسات است. در این مورد کافی است به همه‌گیر‌شدن هیجانات فوتبال در روز‌های برگزاری جام جهانی و هدایت توجه خیل عظیم تماشاگران فوتبال در سرتاسر دنیا به این اتفاق نظری انداخت تا قانع شد که چگونه مغز ما تن را به ذهن تبدیل می‌کند و واسط جهان مادی و معنوی ماست.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید