رابطهای که با جنایت پایان یافت
«من مدتی قبل با زیبا آشنا شدم، او با چند نفر از دوستانم رابطه داشت و من هم از طریق آنها با زیبا آشنا شدم و چندباری با هم رابطه داشتیم. روز حادثه هم با او تماس گرفتم که با هم رابطه داشته باشیم، او آمد، اما به من گفت: باید پول بیشتری بدهم. من قبول نکردم، اما دوستانم قبول کردند. من از خانه بیرون رفتم تا اینکه یکی از دوستانم چند روز بعد این تلفن را به من فروخت و بابت آن هم پول گرفت. من خبر نداشتم این تلفن متعلق به زیبا است و نمیدانستم آنها زیبا را کشتهاند».
کد خبر :
۶۴۰۴۴
بازدید :
۸۶۵
مرد افغانستانی که متهم است در پی رابطه با زنی ایرانی او را به قتل رسانده و اموالش را به سرقت برده است، در حالی اتهام قتل را رد کرد که پلیس تلفنهمراه مقتول را از متهم کشف کرده است.
سه سال قبل مأموران پلیس جسد زن جوانی را در یکی از مناطق فقیرنشین تهران پیدا کردند که خفه و پیکرش کنار خیابان رها شده بود. پلیس با انتقال جنازه به پزشکی قانونی و آغاز تحقیقات متوجه شد این زن با مردان زیادی در ارتباط بوده و از این طریق امرارمعاش میکرده است.
زن جوان که زیبا نام داشت، به دلیل سبک زندگیاش از سوی خانوادهاش طرد شده بود، به همین دلیل اعضای خانواده او چندان در جریان زندگی او نبودند. بعد از شناسایی خانواده و تأیید هویت جسد، پلیس تحقیقات خود را پی گرفت و مشخص شد زیبا در یک خانه به قتل رسیده و جسد او بعد از قتل به بیرون منتقل شده است.
چندی بعد مأموران متوجه شدند تلفنهمراهی که به نام زیبا است روشن شده است. آنها از طریق ردیابیهایی که انجام دادند، مردی را که تلفن را با خود داشت بازداشت کردند. او که تبعه افغانستان بود بعد از دستگیری گفت: هیچ اطلاعی از زیبا ندارد و نمیداند که چه کسی او را کشته است.
این مرد ادعا کرد تلفن را از شخصی خریده است، اما نتوانست آن فرد را به پلیس معرفی کند. بااینحال، وقتی مأموران بررسیهایی انجام دادند متوجه شدند این مرد که جمعه نام دارد با زیبا چندینبار تلفنی در تماس بوده و حتی با او رابطه نیز داشته است.
جمعه که دید رازش برای مأموران فاش شده است، گفت: من مدتی قبل با زیبا آشنا شدم، او با چند نفر از دوستانم رابطه داشت و من هم از طریق آنها با زیبا آشنا شدم و چندباری با هم رابطه داشتیم. روز حادثه هم با او تماس گرفتم که با هم رابطه داشته باشیم، او آمد، اما به من گفت: باید پول بیشتری بدهم. من قبول نکردم، اما دوستانم قبول کردند. من از خانه بیرون رفتم تا اینکه یکی از دوستانم چند روز بعد این تلفن را به من فروخت و بابت آن هم پول گرفت. من خبر نداشتم این تلفن متعلق به زیبا است و نمیدانستم آنها زیبا را کشتهاند.
وقتی از متهم خواسته شد که دوستانش را معرفی کند، او گفت: بعد از حادثه آنها ایران را ترک کردند، من نمیدانستم چرا با عجله به افغانستان برگشتند. چند روز بعد فهمیدم که آنها زیبا را به قتل رساندهاند. من هم تلفنهمراه زیبا را استفاده میکردم و بعد از دستگیری بود که فهمیدم چه اتفاقی افتاده است.
هرچند متهم منکر قتل بود، اما در نهایت دادسرا باتوجه به شکایت اولیایدم و سایر مدارک موجود در پرونده، از جمله محل قتل که محل زندگی متهم بود، علیه او کیفرخواست صادر کرد و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.
متهم در شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و در ادامه اولیایدم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند؛ سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من در قتل نقشی نداشتهام و کسانی دیگر که البته از دوستان من بودند، در این قتل دست داشتند.
آنها زیبا را کشتند و تلفنش را به من فروختند، من اصلا نمیدانستم که او کشته شده است. متهم در پاسخ به این سؤال که آخرین تماس زیبا با او بوده و او چطور مدعی است که از چیزی خبر ندارد، گفت: من با زیبا صحبت کردم، اما به توافق نرسیدیم. من اصلا از قتل او خبر ندارم.
باتوجه به همه مدارک موجود در پرونده و تناقضگوییهای متهم، هیئت قضات او را در قتل عمدی مجرم شناختند و به قصاص محکوم کردند؛ رأی قصاص در دیوان عالی کشور تأیید شد، اما از آنجایی که درخصوص سرقت تلفنهمراه حکمی صادر نشده بود، پرونده برای بررسی مجدد به شعبه دوم بازگردانده شد. جمعه یک بار دیگر پای میز محاکمه رفت. او یک بار دیگر همهچیز را انکار کرد و گفت: من نه قتلی مرتکب شدهام و نه گوشیای دزدیدهام، من این گوشی را خریدهام و نمیدانم درحالحاضر قاتلان کجا هستند. من ردی از آنها ندارم و احتمالا به افغانستان برگشتهاند.
با پایان گفتههای متهم و وکیلمدافع او، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
۰