وزیر یا تربیت‌کننده ناصرالدین شاه

وزیر یا تربیت‌کننده ناصرالدین شاه

«به این طفره‌ها و امروز و فردا کردن و از کار گریختن در ایران به این هرزگی حکماً نمی‌توان سلطنت کرد. گیرم من ناخوش یا مُردم، فدای خاک پای همایون، شما باید سلطنت بکنید یا نه؟» شاید باور نکنید، ولی این سخنان را امیرکبیر به ناصرالدین شاه می‌گوید. او سعی کرد شاه را تربیت کند و هنر کشورداری بیاموزد. ناموفق نبود، ولی شاید اگر شاه تربیت‌پذیرتر می‌بود روزی میرزاتقی عزل و فرمان قتلش صادر نمی‌شد.

کد خبر : ۶۴۶۴۰
بازدید : ۲۴۴۸۲
فرادید l چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۲۳۰ امیرکبیر از مقام صدارت عزل و به کاشان تبعید شد. پس از مدتی فرمان قتلش نیز صادر شد و سرانجام امیر را در بیستم دی ماه ۱۲۳۰ در حمام فین کاشان به قتل رساندند.
وزیر یا تربیت‌کننده ناصرالدین شاه
بیشتر بخوانید: پایان زندگی صدراعظم

بالاترین شخص دربار پس از شاه، مردی از روستای هزاوه از قرای بلوک فراهان، فرزند امیرکربلایی محمدقربان بود که پدرش ابتدا آشپز دربار و بعدتر ناظر آشپزخانه و در پیری قاپوچی قائم‌مقام ثانی شد و راه را برای ورود پسرش به دستگاه دیوانی گشود.
«به این طفره‌ها و امروز و فردا کردن و از کار گریختن در ایران به این هرزگی حکماً نمی‌توان سلطنت کرد. گیرم من ناخوش یا مُردم، فدای خاک پای همایون، شما باید سلطنت بکنید یا نه؟» شاید باور نکنید، ولی این سخنان را امیرکبیر به ناصرالدین شاه می‌گوید. او سعی کرد شاه را تربیت کند و هنر کشورداری بیاموزد. ناموفق نبود، ولی شاید اگر شاه تربیت‌پذیرتر می‌بود روزی میرزاتقی عزل و فرمان قتلش صادر نمی‌شد.
وزیر یا تربیت‌کننده ناصرالدین شاه
محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه، وزیر انطباعات دربار ناصرالدین‌شاه و پسر قاتل امیرکبیر درباره موفقیت اقدامات امیرکبیر نوشته است: «او چنان نظمی به مملکت داد که هیچ قادر مطلقی بر بیچاره فقیری نمی‌توانست تعدی کند دزدی و هرزگی و شرارت سابق از میان رفت.»

واکسیناسیون در ایران
مهمترین اقدام میرزاتقی را گشایش دارالفنون می‌دانند. او آدم کار‌های تاثیرگذار و بزرگ شود. اولین واکسیناسیون را در ایران انجام داد که داستانش شنیدنی است. پولاک، شرق شناس، درباره این داستان می‌نویسد: «چون امیر کبیر به افزایش جمعیت مملکت علاقه‌مند بود، علیه بیماری آبله کار‌ها کرد. آبله کوبی را در سرتاسر ایران مرسوم ساخت. رساله‌ای در این باب از زبان انگلیسی به فارسی به ترجمه رسانید و چاپ کرد و آبله کوبانی با حقوق کافی به ولایت فرستاد.» در زمان امیرکبیر، روزنامۀ وقایع اتفاقیه به تاریخ ۱۲۲۵شمسی در صفحات ۱۳ و ۱۴ مقاله‌ای در مورد آسیب‌های حاصل از آبله و ضرورت برخورد با آن چاپ کرد.

بیماری آبله در میان مردم تهران شیوع پیدا کرده بود و قربانی زیادی می‌گرفت. این موضوع که به گوش امیر رسید دستور داد که هم مردم واکسینه یا به اصلاح آن دوره آبله کوبی یا مایه‌کوبی شوند. مانند خیلی از اقدامت جدید این کار با استقبال مردم روبرو نشد و مقاومت می‌کردند. برای جلوگیری از پیشروی بیماری امیرکبیر دستور داد که اگر کسی راضی به مایه‌کوبی نشد باید برای این ممانعت جریمه ۵ تومانی بپردازد که در آن موقع کم هم نبود.

۵ تومان نتوانست مشوقی برای ثروتمندان باشد و به دنبال صدور فرمان عده زیادی از تهرانیان، جریمه را پرداختند و وقتی ماموران آبله‌کوبی به در خانه‌هایشان می‌آمدند، قبض را نشان می‌دادند. یک روز ماموران پینه‌دوزی را که فرزندش بر اثر آبله مرده و توانایی پرداخت جریمه را نداشت به حضور امیر آوردند. امیرکبیر به جسد کودک نگاهی انداخت و گفت: ما که برای نجات جان بچه‌هایتان آبله‌کوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه گفت: به من گفته بودند اگر بچه را آبله‌کوبی کنیم جن زده می‌شود. امیر فریادش از جهل و نادانی بلند شد و ادامه داد: گذشته از اینکه فرزندت را از دست دادی باید پنج تومان هم جریمه پرداخت کنی. پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به پینه‌دوز داد و گفت: حکم برنمی‌گردد. در همان روز مرد دیگری به همراه فرزند مرده‌اش آمد. امیرکبیر با دیدن یک جنازه دیگر شروع به گریستن کرد. از او پرسیدند برای چه برای دو بچه شیرخواره اینجور گریه سر دادی؟ امیر هم در جواب گفت: ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم و مسئول مرگ و جهل‌شان هستیم.
وزیر یا تربیت‌کننده ناصرالدین شاه

در بعضی از روایات برای ممانعت مردم از آبله‌کوبی دخالت مراجع هم ذکر شده که بیشتر به شایعه می‌ماند. چرا که در این باره سند نیست و هیچ فتوایی مبنی بر حرام بودن آبله‌کوبی ذکر نشده است.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید