دست دزدان باید قطع شود/ زناکاران باید سنگسار شوند/ قاتلان باید گردن زده شوند
نیازی لبخندزنان در میان افراد به شدت مسلحش در ورودی دژ خود ایستاده است. او سربندی سیاه به سر دارد و روی پیراهن شلوار خود، یک جلیقۀ مشکی پوشیده است. ریشی بلند و خاکستری دارد. میگوید: "آمریکاییها دیگر دشمن محسوب نمیشوند. آنها در حال بیرون رفتن هستند. شکست خوردهاند. "
کد خبر :
۶۷۶۲۶
بازدید :
۴۸۰۲۶
فرادید | ملا نیازی در بالای کوهش نشسته و منتظر است؛ منتظر خبری از فرماندهانش، منتظر جنگجویانش و منتظر پیروزی. او در این سنگر در بالای کوه که کلبههایش به رنگ قهوهای کوه است و موتورسیکلت، ماشین یا تانک به آن راهی ندارند، دو سال و نیم است که انتظار میکشد. او منتظر است که تا بار دیگر شریعت الهی در خیابانهای افغانستان اجرا شود، همانطور که وقتی سخنگوی موسس طالبان، مولا عمر، بود، اینطور بود. صبر او به نظر در حال نتیجه دادن است.
به گزارش فرادید به نقل از اشپیگل، جنگجویان نیاز، که ما را نزد او میبرند، به آرامی از آخرین شیب بالا میروند. سردی و رطوبت هوا هنوز از شب قبل مانده است. تنها صدایی به گوش میرسد، صدای نفسهای سنگین جنگجویان و برخورد کمربندهای مهماتشان با مسلسلهایشان است.
جدای از صداهای گروه ماه، سکوت یکسره این کوهستانها را در جنوب شرق هرات که به هفت دربند معروف است، فراگرفته است. اینجا جایی است که مولا نیازی منتظر است تا آنچه را آمریکاییها از طالبان گرفتند را پس بگیرد: اختیار افغانستان. در ۱۷ سال گذشته، اوضاع برای این جنبش بنیادگرا، به این خوبی نبوده است.
نیازی لبخندزنان در میان افراد به شدت مسلحش در ورودی دژ خود ایستاده است. او سربندی سیاه به سر دارد و روی پیراهن شلوار خود، یک جلیقۀ مشکی پوشیده است. ریشی بلند و خاکستری دارد. میگوید: "آمریکاییها دیگر دشمن محسوب نمیشوند. آنها در حال بیرون رفتن هستند. شکست خوردهاند. "
در ۴۱ سال گذشته، جنگ عنصر ثابت افغانستان بوده است، اما اخیراً خونبارتر شده است. طالبان در حال پیشروی هستند، و به گزارش یک گزارشگر آمریکایی، تنها ۵۵ درصد از نواحی کشور تحت کنترل دولت قرار دارند. ارتش آمریکا در سال ۲۰۱۸، بیش از ۱۰ سال گذشته، در افغانستان بمب ریخت و با این حال شهرهای بزرگ مکرراً شاهد حملات بودهاند.
بنابه گفتۀ اشرف غنی، رییس جمهور، از سال ۲۰۱۴ به این سو بیش از ۴۵۰۰۰ سرباز و پلیس افغان کشتهاند و در ماه اکتبر سازمان ملل اعلام کرد که در نه ماهۀ اول سال ۲۰۱۸، ۸۰۵۰ غیرنظامی در افغانستان کشته و زخمی شدند. همین هفتۀ پیش، یک حملۀ انتحاری که توسط طالبان در پایگاهی متعلق به آژانس اطلاعاتی افغانستانی در استان وارداک انجام شد، بیش از ۱۰۰ کشته بر جای گذاشت.
چارچوب توافق صلح
طالبان و دیگر جنگسالاران در بسیاری از ۳۴ استان افغانستان زمام امور را در اختیار دارند و این در حالی است که در کابل، جنگسالاران یا پسرانشان بر صندلیهای پارلمان نشستهاند. زمین بازی سیاسی، بر مدار قومیتی است. کشت خشخاش رونق شدیدی گرفته است. ارتش افغانستان آسیبپذیر است؛ و حالا، یکی از جنگسالاران سابق رویای ریاست جمهوری را در سر میپرورد: گلبدین حکمتیار، که گروه شبهنظامیش در جریان جنگ داخلی کابل را محاصر کرد و هزاران تن را کشت، چند روز پیش کاندیداتوری خود را برای انتخابات ماه جولای اعلام کرد.
ایالات متحده ماههاست که دولت افغانستان را برای تن دادن به فرآیند صلح تحت فشار گذاشته و از آن جمله در ماه دسامبر اعلام کرد ۷۰۰۰ نیرویش را از این کشور بیرون خواهد کشید. سپس، روز دوشنبه، خبر آمد که آمریکا و مقامات طالبان به صورت اصولی بر یک چارچوب برای یک توافق صلح به توافق رسیدهاند که بر اساس آن، طالبان تضمین میدهد که از خاک افغانستان به عنوان پایگاهی برای تروریستها استفاده نخواهد شد. اگر طالبان به آتشبس و گفتگو با دولت افغانستان نیز تن دهد، میتواند منجر به خروج کامل نیروهای آمریکایی شود. اگرچه طالبان هنوز به طور رسمی با این گامها موافقت نکردهاند.
با این حال، چشمانداز صلح واقعی محدود است. اشرف غنی، رییسجمهور، در ماه نوامبر یک طرح صلح تازه ارایه کرد که در آن چند شرط طرح شده بود. اول اینکه طالبان باید موافقت کند که جزیی از یک جامعۀ دموکراتیک باشد. دوم اینکه باید به قانون اساسی کشور احترام بگذارد؛ و سوم، باید حقوق زنان را رعایت کند.
یکی از مشکلات این است که اگرچه طالبان در گفتگوها - به همراه آمریکا، پاکستان، عربستان سعودی، امارات متحدۀ عربی، و روسیه - حضور دارد، اما مذاکره با دولت افغانستان را که عروسک خیمهشببازی میداند، رد میکند. اما شکافهایی در میان رهبری طالبان پیش آمده است؛ و در کابل، سیاستمداران در حال بحث بر سر اینکه چه کسی باید در مذاکرات شرکت کنند و توافق صلح نهایی باید چگونه باشد، هستند.
یک کارشناس سازمان ملل معتقد است که طالبان در تلاش برای پیروزی نظامی است و در نهایت دست به انتقامگیری خواهند است. اما او همچنین فکر میکند که بعید است طالبان بتواند بزرگترین شهرهای کشور را تصرف کند.
مولا نیازی به کوههایی که هرات در پشتشان است نگاه میکند. هرات شاهراه تجاری و دروازهای به ایران و البته موطن نیازی است. او میگوید: "اگر نیروهای ناتو مشکلی درست نکنند، در عرض یک سال کنترل را در دست میگیریم. آن موقع میشود مذاکرات واقعی صلح را انجام داد. "
دشمنان حقیقی
اردوگاهی که پشت سر او قرار دارد، از حدود ۴۰ بیقوله تشکیل شده که از سنگ و گل ساخته شدهاند. بعضی از این بیقولهها مجهز به پنلهای خورشیدی هستند. یکی از این بیقولهها به تیرباری که گونیهای شن از آن محافظ میکنند، مجهز است و درون آن چندین تن از فرماندهان با لباسهای سنتیشان نشستهاند. زمستان در اینجا که در ارتفاع بالای ۱۰۰۰ متری است، سرد است. در میانۀ اتاق یک بخاری گازی کوچک، شعلهای نارنجی از خود ساطع میکند.
دشمنان حقیقیای که نیازی و جنگجویانش حالا توجهشان را بهشان معطوف کردهاند، به گفتۀ او "قدرتهایی هستند که از سوی پاکستانیها، روسها و ایرانیها حمایت میشوند: آن یکی طالبان. " حتی طالبان نیز به مرض افتراق که گریبان کل کشور را گرفته، مبتلا شدهاند. پس از مرگ ملا عمر، موسس طالبان، پاکستانیها سعی کردند تا نامزد خود یعنی ملامنصور را به ریاست برسانند. نیازی میگوید: "ما متوجه شدیم که پاکستان دارد سعی میکند نفوذش را بیشتر کند، در نتیجه جلسهای ترتیب دادیم و به آنها گفتیم که میخواهیم طالبان نیروهای خودش را کنترل کند؛ و آنجا بود که گسست اتفاق افتاد. حالا ما علیه آنها میجنگیم. "
او مدعی است که گروهش تنها از طریق مالیاتگیری، هزینههایش را تامین میکند. تولیدکنندگان تریاک در منطقه گزارش میکنند که باید یک دهم از مخدری را که تولید میکنند، بدهند.
حرف زدن نیازی هنوز طوری است که انگار دارد از طرف دولت حرف میزند، نه چند هزار جنگجوی ریشو. پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان و افتادن کشور به ورطۀ جنگ داخلی خونین، برای ملا نیازی، طالبان تنها مسیر به سوی قانون و نظم بود. او سخنگوی ملاعمر شد. در سالهایی که طالبان بر کشور حکم میراند، نیازی فرماندار استان کابل و بعدتر بلخ بود. بلخ در شمال افغانستان است و او تا حدی مسئول کشتار هزاران نفر در سال ۱۹۹۸ بود که اکثراً از شیعیان هزاره بود.
امروز تخمین زده میشود که نیازی فرماندهی ۸۰۰۰ جنگجو را در دست داشته باشد. آنها نوعی توافق ساکن با دولت دارند.
سازمان ملل تخمین میزند که در مجموع بین ۸۰۰۰۰ تا ۹۰۰۰۰ جنگجوی طالبان در کشور باشند.
یکپارچه شدن با یک جامعۀ دموکراتیک
ملانیازی و دیگر جنگجویان
چنددستگی میان طالبان، دست یافتن به هر نوع توافق صلحی را دشوار میکند، چرا که بعید است همۀ گروهها سلاحهایشان را زمین بگذارند. بسیاری از فرماندهان نظامی طالبان منافع اقتصادی دارند، و حتی اگر پاکستان تحت فشار ایالات متحده، رهبری طالبان را مجبور به رسیدن به توافق کرده باشد، معنایش این نیست که این کشور همین فشار را روی فرماندهان نیز وارد میکند.
نیازی نگاهی به گوشی هوشمندش میکند و سپس یک گوشی دیگرش را که قراضه است را هم چک میکند. یک رادیوی قدیمی و یک مسلل هم کنار دستش هستند. نور ملایمی از دو سوراخ دیوار وارد بیقوله میشود. نیازی میگوید: "دولت، از افغانهایی مثل ما تشکیل شده است. وقتی که ما کنترل را در دست بگیریم، افغانها میتوانند مشکلها را بین خودشان حل کنند."
اما گروه طالبان نیازی، همچون بقیه، بعد است که شروط اشرف غنی، یعنی پذیرش قانون اساسی و پیوستن به یک جامعۀ دموکراتیک، را به بپذیرد. نیازی میگوید که آنها نه قانون اساسی و نه دموکراسی را قبول ندارند. او میگوید: "هر دوی اینها غیراسلامی هستند. ما خواهان اجرای سختگیرانۀ قانون شریعت هستیم. "
دست دزدان باید قطع شود. زناکاران باید سنگسار شوند. قاتلان باید گردن زده شوند. وگرنه، به گفتۀ نیازی، افغانهای را نمیشود کنترل کرد. میلیونها دلار کمک خارجی نتوانست جرم و فساد در افغانستان را تحت کنترل درآورد. او میگوید، فقط شریعت اسلامی میتواند این کار را بکند. "ما به همراهش صلح میآوریم، مشکل چیست؟ "
نیازی میگوید که مذاکراتی که میان نمایندگان دولت آمریکا و مسئولان عالیرتبۀ طالبان در امارات و از چندی پیش در قطر در حال انجام است، بیفایده است. او میگوید: "وقتی آمریکا میگوید که ما راه حلی را سر میز مذاکره پیدا میکنیم، دروغ میگوید. " گروههای زیاد و منافع زیادی در میان است. فرماندهان پیرامون نیازی، حرفهای او را تایید میکنند.
نیازی هیچ همدردیای برای کسانی که میترسند با رسیدن طالبان به دولت آنچه را که برایش جنگیدهاند از دست بدهند، ندارد. او میگوید: "زنان موجودات ظریفی هستند. آنها زور جنگیدن یا ساختن چیزها یا حمل چیزهای سنگین ندارند. اروپاییها این چیزها را راه انداختند. این روش آنها برای سرکوب زنان است. ما آنها را مثل گل نگه میداریم. در خانه. "
غیرقابل اعتماد
نیازی بعد از حدود دو ساعت پایان جلسه را اعلام میکند و میگوید که بهتر است که برویم. محمد نعیم، خواهرزادۀ نیازی و از فرماندهان، در راه میگوید که اگرچه به مردان خودشان اعتماد دارند، اما وقتی پای خارجیهایی که میشود گروگان گرفت و با استفاده از آنها اخاذی کرد در میان باشد، بهتر است مراقب باشیم. در چنین شرایطی، حتی به دیگر فرماندهان گروه نیز نمیشود اعتماد کرد.
مردان او جلوتر میروند تا از ایمنی مطمئن شوند، ابتدا با پای پیاده و پایینتر که میرسند سوار بر موتورسیکت. در نهایت سوار دو وانت قدیمی میشویم، و در مسیر بستر خشک یک رودخانه راهی میشویم.
در جادۀ اصلی که به هرات میرسد، یک افسر پلیس ماشین را متوقف میکند، با عصبانیت به او نگاه میکند و با اشاره به اسلحههایش با عصبانیت داد میزند. نعیم دور میزند و به ایست بازرسی بعدی میرود و در آنجا فرمانده پلیس به خاطر بیادبی افسر پلیس عذرخواهی میکند. نعیم لبخند میزند و به راهش ادامه میدهد و در حالی که شدیداً مسلح است، راهش را به شاهراه تجاریای که ملانیازی امیدوار است روزی کنترلش را در دست بگیرد ادامه میدهد.
طالبان خبر داده بودند که زمستان خونباری در راه خواهد بود. در ماه دسامبر، یک هیئت دولتی به ابوظبی سفر کردند تا با نمایندگان طالبان مذاکره کنند، اما طالبان آنها را پس زدند. موفقیتهای نظامی طالبان در کشور، و همچنین برنامههای دونالد ترامپ برای خارج کردن نیروهای کشورش، در حال تغییر موازنۀ قدرت در کشور است.
قانون و نظم در کشور به شدت شکننده است. نیروهای امنیتی افغانستان، به گفتۀ یکی از افسران اطلاعاتی بلندپایۀ سابق، در حال اضمحلال در استانهای مختلف هستند و گفته میشود که فرماندهان در حال برنامهریزی برای بردن خانوادههایشان به جاهای امن هستند. یا اینکه کاری انجام نمیدهند، مثل هرات. ارتش افغان با سرعتی بیش از آنچه که بتواند جایگزین کند، نیرو از دست میدهد و این تعداد در برخی از هفتهها به ۴۰۰ نفر میرسد.
سربازان افغان در حال تمرین
علاوه بر اینها، به گفتۀ یک مربی نظامی ناتو، یک سوم سربازان افغانی در اغلب مواقع نشئۀ مواد هستند که باعث میشود عملاً بیفایده باشند. یک سوم دیگر، متوجه خواستۀ مربیان نمیشوند. تنها یک سوم هستند که ظرفیت دارند، اما به گفتۀ همین مربی نظامی، آنها نیز به خوبی میدانند که بالادستیهایشان موقعیتهای خود را خریداری کردهاند و این یعنی شانس ترفیع برایشان اندک است. این دستۀ سوم نیز، از این رو انگیزهای ندارد.
یک هیئت جایگزین
یک ارتش تضعیفشده، تهاجمات طالبان، دولتی که به عنوان طرف مذاکره قبولش ندارند: این وضعیت افغانستان، ۱۷ سال پس از تهاجم نظامی آمریکا است.
فوزیه کوفی، یک عضو مستقل پارلمان افغانستان و ریاست کمیسیون حقوق بشر، میخواهد حداقل برای یافتن یک هیئت مذاکرۀ جایگزین تلاش کند. این سیاستمدار ۴۳ ساله، با روسریای که تنها بخشی از موهایش را پوشانده، سوار بر صندلی عقب لندکروز ضدگلولهاش میشود و پردهها را میکشد. کوفی خواهان یک هیئت مذاکره است که تمامی اقشار و قومیتهای جامعه را از پشتونها و تاجیکها تا ازبکها و هزارهها را نمایندگی کند. کوفی خودش تاجیک است. او به دنبال هیئتی ۵۰ تا ۶۰ نفره از زنان و مردان است که فعالانی نظیر حامیان حقوق زنان را نیز دربرداشته باشد.
مردان با مسلل و کمربندهای مهمات، مدت کوتاهی خودروی او را احاطه میکنند تا کاروان او راه بیافتد. کوفی خسته است. روزهای او طولانی و خستهکننده هستند. سیاستمدار زن بودن در افغانستان آسان نیست. او میگوید: "من واقعاً از اینکه همه - پاکستان، آمریکا، عربستان سعودی- در فرآیند صلح حضور دارند، به غیر از مردم افغانستان و نه حتی دولت، ناامید هستم. "
کوفی میگوید: "صلح باید از سوی مردم افغانستان شکل گیرد، نه فقط چند مسئول دولتی. همه باید حس کنند که جزیی از آن هستند. " او میداند که چه چیزی در خطر است. او اهل استان دورافتاده و محافظهکار بدخشان است و درک میکند که مولفههای سنتی بر نواحی روستایی افغانستان حاکم هستند. پدر او ۲۳ فرزند و هفت زن داشت. در روز تولدش، قابله کوفی را زیر آفتاب رها کرد. تقریباً یک روز کامل. او قرار بود که بمیرد. او پسر نبود. به سختی جان بدر برد.
اولین باری که در انتخابات شرکت کرد، برادرانش پوسترهایش را پاره میکردند تا کسی نتواند چهرۀ خواهرشان را ببیند.
او میداند که طالبان به دنبال چنین افغانستان عقبماندهای است و از این رو ایجاد آیندهای مشترک با حضور چنین گروهی تقریباً غیرممکن است. او میداند که آنها چطور حکومت میکند. او هنوز به خاطر دارد که چطور در یک روز پنجشنبه در سپتامبر ۱۹۹۶ وقتی که طالبان وارد کابل شد، زندگی او تغییر کرد و او از یک دانشجوی دانشگاه بدل به یک زندانی شد. او را زدند، در خانهاش حبسش کردند و شوهرش را دستگیر کردند. او اعدامها را به خاطر دارد.
وصیتنامه
او میداند که طالبان دشمنانش هستند.
گزارشهای آژانس اطلاعاتی افغانستان سالهاست که روی میزش تلنبار شده است. کاروان او مورد حمله قرار گرفته است. یک بار وقتی که طالبان حمله کرده بود، او ۳۰ دقیقه در خودرو گیر افتاده بود. بار دیگر، پیش از آنکه به یک برنامۀ انتخاباتی برود، وصیتنامهاش را به دخترش داد.
اما کوفی همچنین میداند که آِیندۀ افغانستان تنها با طالبان ممکن است، چرا که این گروه بعد از ۱۷ سال مبارزه هنوز شکست نخورده است. او در راه جلسهای به وزرای سابق دولت است تا در مورد برنامهاش با آنها صحبت کند، اگرچه ظاهراً اشرف غنی علاقهای به آن ندارد. غنی به یکدندگی و خودرای بودن مشهور است. کوفی میگوید که غنی به او گفته، برنامهاش را دوست دارد، اما اصرار دارد که مذاکرات تنها با رهبر دولت انجام شوند.
کوفی میگوید که طالبان میخواهد قانون اساسی را تغییر دهد، خواهان کنترل است و میخواهد که افغانستان در مقابلشان سر خم کند. کوفی میگوید: "اگر غنی میتوانست منطقی فکر کند، پیشنهاد ما را میپذیرفت. چرا که طالبان نمیخواهد با او صحبت کند. " او نگران است که آمریکا به سادگی از آمریکا بروند، "بدون اینکه برای محافظت از آزادی بیان و حقوق زنان کاری انجام دهند. "
روز بعد، این خبر آمد که آمریکا خارج کردن نیمی از ۱۴۰۰۰ نیروی خود در افغانستان را بررسی میکند. خروج نیروهای آمریکا از دیرباز یکی از خواستههای طالبان بوده است.
کوفی به خانۀ جاوید لووین، رییس دفتر سابق حامد کرزای، در محلۀ بالانشیت وزیر اکبرخان میرود. در داخل خانه، گروهی از مردان منتظر استقبال از او هستند. در راه ورودف میگوید: "اگر آمریکاییها و طالبان به به حساب نیاوردن مردم افغانستان و دستاوردهایش در ۱۷ سال گذشته ادامه دهند، نتیجهاش چیزی جز یک جنگ دیگر نخواهد بود. یک جنگ بسیار خطرناکتر. چرا این روزها، همه اینجا اسلحه دارند. "
همچون نمونههای بسیاری در تاریخ، قدرتهای خارجی بار دیگر در حال دیکته کردن آیندۀ افغانستان هستند. اینکه آیا پاکستان از نفوذش بر طالبان برای رسیدن به صلح استفاده خواهد کرد را باید دید. دولت آمریکا ظاهراً، بیشتر علاقمند است تا از یک توافق صلح به نفع اهداف انتخاباتی در آمریکا استفاده کند، نه چیزی که به نفع مردم افغانستان باشد. طالبان همچنان امیدوار است تا روزی دوباره کنترل کل کشور را در دست بگیرد؛ و مولانیازی، رهبر طالبان در غرب کشور؟ وقتی از او راجع به خروج احتمالی نیروهای آمریکایی از افغانستان میپرسیم، خیلی راحت میگوید: "یک جنگ داخلی دیگر راه میافتد. "
۰