معمای ۹ ساله مرگ زنی جوان
بعد از گذشت 9 سال از حادثه سرانجام دادسرا تصميم گرفت کيفرخواست عليه حسام صادر کند. بر اساس کيفرخواست صادره حسام متهم به ترک فعل مرگ‌بار شد؛ به اين معنا که او متهم شد بعد از اينکه نگار بدحال شده و بدنش سرد شده او را به مراکز درماني نبرده و همين باعث مرگ نگار شده است. به اين ترتيب روز گذشته متهم در دادگاه حاضر شد.
رسيدگي به پرونده قتل زني جوان در حالي آغاز شد که هرچند مرگ اين زن محرز شده اما جسد او پيدا نشده است. به گزارش خبرنگار ما، سال 88 خانواده زني جوان به مأموران خبر دادند اين زن گم شده است. خانواده نگار به مأموران گفتند اين زن در تماسي به خانواده‌اش گفته در خانه يکي از دوستانش است اما توضيح نداده که دقيقا کجا رفته؛ بعد از آن هم ديگر برنگشته است.
مأموران با رديابي تلفن همراه اين زن متوجه شدند که او آخرين بار با مردي به نام حسام ارتباط داشت و با هم صحبت کرده‌اند. با توجه به اين تماس مأموران سراغ حسام رفتند و او را شناسايي و بازداشت کردند. حسام به مأموران گفت نگار را نمي‌شناسد و نمي‌داند چه اتفاقي افتاده است اما بعد از چند ماه تحقيق در نهايت لب به اعتراف گشود و گفت که با نگار رابطه داشته اما او به مرگ طبيعي مرده است.
حسام گفت: نگار به خانه من رفت‌وآمد مي‌کرد. روز حادثه هم من و يکي از دوستانم در خانه بوديم که او آمد. نگار سر يخچال رفت و سرکه برداشت و خورد بعد از چند دقيقه حالش بد شد و روي زمين افتاد. من هم خيلي ترسيدم. وقتي با دوستم نيما به او دست زديم، بدنش کاملا سرد بود و فکر کرديم که مرده است؛ از ترس نمي‌دانستيم چه کنيم. نيمه شب بود؛ دوستم از ترس رفت. من به او زنگ زدم و گفتم ما هر دو با هم بوديم و بايد با هم مسئله را حل کنيم. گفت جسد را به طبقه دوم ببر؛ مي‌آيم و جسد را از خانه خارج مي‌کنم. بعد از چند ساعت آمد؛ جسد را داخل ماشينش گذاشت و برد؛ من نمي‌دانم جسد را چه کرد. بعد از اعترافات اين مرد نيما بازداشت شد. او همه گفته‌هاي دوستش را انکار کرد و گفت: من اصلا نمي‌دانم چه اتفاقي افتاده و اولين بار است که چنين داستاني را مي‌شنوم و نمي‌دانم ماجرا چيست و فردي به نام نگار را هم نمي‌شناسم. تحقيقات مأموران از اين مرد به جايي نرسيد و او همه چيز را انکار کرد. به اين ترتيب يک بار ديگر حسام مورد بازجويي قرار گرفت؛ او گفت: بعد از اينکه نگار جانش را از دست داد؛ من جسد را داخل ماشين گذاشتم و از خانه خارج کردم و به بياباني بردم؛ جسد را آتش زدم و دفن کردم.
پليس به آدرسي که متهم گفته بود رفت و با لودر منطقه را کاويد اما جسدي پيدا نشد؛ حسام باز هم مورد بازجويي قرار گرفت؛ او اعترافاتش را بازهم پس گرفت و گفت من دروغ گفتم که جسد را سوزاندم اصلا نمي‌دانم جسد کجاست چون نيما آن را از خانه خارج کرد.
بعد از گذشت 9 سال از حادثه سرانجام دادسرا تصميم گرفت کيفرخواست عليه حسام صادر کند. بر اساس کيفرخواست صادره حسام متهم به ترک فعل مرگ‌بار شد؛ به اين معنا که او متهم شد بعد از اينکه نگار بدحال شده و بدنش سرد شده او را به مراکز درماني نبرده و همين باعث مرگ نگار شده است. به اين ترتيب روز گذشته متهم در دادگاه حاضر شد. با توجه به اينکه 9 سال از حادثه گذشته و تعدادي از اولياي دم فوت کرده بودند و افراد جديدي به عنوان ورثه آنها ولي دم شده بودند، روند رسيدگي به پرونده کند شده بود. با اين حال باز هم همه اولياي دم روز گذشته در دادگاه حاضر نشدند.
تعدادي از آنها که در دادگاه حاضر بودند درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر به گذشت نيستند. سپس متهم در جايگاه قرار گرفت؛ او اتهام قتل عمدي را رد کرد و گفت: قتلي در کار نبود؛ نگار سرکه خورد و يك‌دفعه روي زمين افتاد، من هم ترسيدم و از دوستم کمک گرفتم که جسد را بيرون ببريم و حالا هم نمي‌دانم جسد کجاست و چه اتفاقي افتاده است.
بعد از گفته‌هاي متهم و اولياي دم با توجه به اينکه همه اولياي دم در دادگاه حاضر نشده بودند، ادامه رسيدگي به اين پرونده به بعد موکول شد چراکه قضات اعلام کردند بايد از تصميم همه اولياي دم و درخواست آنها مطلع شوند. به اين ترتيب رسيدگي به اين پرونده به بعد موکول شد.
