محاکمه مردی که زنش را با چاقو کشت

زنم در را باز کرد. او گفت که دیگر همسر من نیست و جدا شده و دیگر مسافرت هم نمی‌آید و بدخلقی کرد. این رفتارهایش من را خیلی ناراحت می‌کرد. کنترل خودم را از دست دادم و به خانه رفتم، چاقو برداشتم و برگشتم. اصلا متوجه نبودم چه اتفاقی می‌افتد. حمله کردم و زنم را زدم. از وضعیتی که برایم درست کرده بود، خسته شده بودم و نمی‌توانستم تحمل کنم.

کد خبر : ۶۸۵۰۴
بازدید : ۱۶۷۰۷

مردی که زنش را به دلیل پافشاری برای قهر و جداشدن، با ضربه چاقو به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.


به گزارش شرق، متهم که دقایقی بعد از تحویل سال مرتکب قتل شده و فرار کرده بود، در نهایت خود را به پلیس معرفی کرد و بازداشت شد. این مرد که علاوه بر قتل همسرش مادر او را هم با ضربات چاقو مجروح کرده بود، به کشتن همسرش اعتراف کرد و گفت: من و همسرم چندین سال بود که با هم اختلاف داشتیم. زمان حادثه هم مدتی بود او قهر کرده و به خانه مادرش رفته بود. او قرار بود برگردد، اما وقتی دنبالش رفتم، با عصبانیت با من حرف زد و بعد هم گفت: می‌خواهد طلاق بگیرد. همین مسئله باعث شد تا اصلا متوجه نشوم چه‌کار می‌کنم و او را با چاقو زدم.


بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده تشکیل شد. دو نفر از سه فرزند مقتول برای پدرشان درخواست قصاص کردند، اما فرزند سوم او را بخشید. ضمن اینکه با توجه به اینکه مادر مقتول قبل از جلسه دادگاه فوت شده بود، خواهران مقتول به عنوان، ولی دم در جایگاه حاضر شدند و آن‌ها هم درخواست قصاص و به دلیل ضرباتی که بر بدن مادرشان هم وارد شده بود، درخواست دیه کردند. یکی از فرزندان مقتول نیز خطاب به قضات گفت: پدرم مرد خشنی بود. او مادرم را کتک می‌زد و به همین دلیل هم مادرم تصمیم گرفت از او جدا شود. پدرم به خانه مادربزرگم حمله کرد. او اول مادربزرگم را زخمی کرد و بعد هم مادرم را کشان‌کشان به حیاط برد و با چاقو او را به قتل رساند.


درادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من زنم را کشتم و این را قبول دارم، اما درباره مادرزنم اصلا یادم نمی‌آید به او ضربه‌ای زده باشم شاید ضربه حین درگیری به او برخورد کرده باشد.


او گفت: از سال ۹۳ با زنم اختلاف داشتم. او می‌خواست از من جدا شود، چون من کارگر فصلی بودم و همیشه درآمد نداشتم چندباری زنم درخواست طلاق داد. او قهر می‌کرد و به خانه مادرش می‌رفت من هم دنبالش می‌رفتم و او را می‌آوردم. این اواخر مادرزنم دیگر اجازه نمی‌داد همسرم به خانه برگردد. آخرین بار او آشتی کرد و آمد، اما بعد از چند ماه دوباره قهر کرد. روزی که او قهر کرد، من برای خانه کلی خرید کرده بودم حتی به او گفتم برو هرچه می‌خواهی قسطی برای خانه بردار، من همه پول آن را می‌دهم، اما زنم قبول نکرد. گفت: درخواست نفقه و مهریه داده است. چون ما در دادگاه چند پرونده داشتیم به این پرونده زود رسیدگی شد. با این حال، من سعی می‌کردم زنم را قانع کنم که برگردد. هر روز مقابل درِ خانه مادرزنم می‌رفتم و زن و بچه‌ام را می‌دیدم البته مادرزنم اجاره نمی‌داد وارد خانه شوم.


متهم ادامه داد: روزی که برای خانه خرید کردم، زنم از کارش پشیمان شد. او گفت: کاش زودتر خرید می‌کردی، چون من از تو شکایت کرده‌ام. با این حال، زنم را قانع کردم که برگردد و به او گفتم بیا دوباره زندگی‌مان را بسازیم من هم کار می‌کنم و خرج زندگی را می‌دهم. قبول کرد، اما مدام این دست و آن دست می‌کرد تا اینکه یک روز به او گفتم برگردد. گفت: با این اوضاع که نمی‌شود. عید است با وضعی که ما داریم، نه کسی به خانه ما می‌آید و نه ما می‌توانیم جایی برویم. تصمیم گرفتیم به مسافرت برویم. من ماشین را آماده کردم. سال تحویل شده بود وسایل را هم جمع کردم و مقابل درِ خانه مادرزنم رفتم تا زن و بچه‌ام را با خودم به مسافرت ببرم. زنم در را باز کرد. او گفت که دیگر همسر من نیست و جدا شده و دیگر مسافرت هم نمی‌آید و بدخلقی کرد. این رفتارهایش من را خیلی ناراحت می‌کرد. کنترل خودم را از دست دادم و به خانه رفتم، چاقو برداشتم و برگشتم. اصلا متوجه نبودم چه اتفاقی می‌افتد. حمله کردم و زنم را زدم. از وضعیتی که برایم درست کرده بود، خسته شده بودم و نمی‌توانستم تحمل کنم.


متهم گفت: من زنم را دوست داشتم به همین خاطر هم هرکاری می‌خواست برایش می‌کردم. اینکه فقیر بودم و نمی‌توانستم همه خواسته هایش را برآورده کنم، تقصیر من نبود. من می‌خواستم او برگردد و اگر دخالت‌های مادرزنم نبود، این اتفاق نمی‌افتاد. او اجازه نمی‌داد همسرم به خانه برگردد و دخالت می‌کرد. خواهر‌های همسرم که حالا درخواست قصاص من را دارند، در روز‌هایی که ما نیاز به کمک داشتیم حاضر نمی‌شدند به ما کمک کنند و واسطه شوند که همسرم به خانه برگردد و مشکلات ما برطرف شود. حالا دادخواهی می‌کنند و برای من به عنوان قاتل خواهرشان درخواست قصاص می‌کنند. من بار‌ها به آن‌ها گفتم کمک کنید مشکلم حل شود.


با پایان گفته‌های متهم و وکیل‌مدافع او، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید