از کیارستمی تا شاملو؛ تلویزیون چه مشکلی با هنر دارد؟
مهمترین برنامه تلویزیون در این عرصه «هفت» است که داد سینماگران از دستش به آسمان است و در دشمنی با سینما و نوابغش کم نمیگذارد. اجازه بدهید از بقیه هنرها هم چیزی نگوییم که نگفتن بهتر است.
کد خبر :
۷۱۸۴۹
بازدید :
۱۸۷۲
«متاسفانه ما صبح تا شب علیه غرب شعار میدهیم، ولی حتی شکل و ظاهر برنامههایمان مثل آنهاست. هر هنری پول در آن باشد، صداوسیما در آن پیشقدم است. هر هنری هم که پول در آن نباشد و معنوی باشد، صداوسیما به فکرش نیست. سالها گفتیم و معتقدم که حتی یک نفر در صداوسیما فکر فرهنگی ندارد.»
این حرفهای حسین علیزاده در نشست رسانهای «سیزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان» نشان میدهد او دل پری از صداوسیما دارد. نهتنها صداوسیما را در رویکردهای فرهنگیاش ضعیف میداند که میگوید کارهایشان مخرب است. این حرفها نمیتواند ناشی از بیتوجهی استاد موسیقی باشد. البته این همه گلایه اتفاق غریبی هم نیست.
اگر به رویکرد سیما به هنر و هنرمندان در همین چند روز اخیر نگاهی بیندازید، کاملا متوجه خواهید شد که نگاه این رسانه به هنر و هنرمندان برجسته و محترم ایران پر از کینه و خشم است. حتی بیتفاوتی هم نه، این نگاه آکنده از نفرت و دشمنی است.
بیشک وقتی استادی مثل علیزاده هم انتقادی میکند، عشقش به موسیقی آنقدر هست که نگران نام و عنوان خودش نباشد که به کلی از رسانه ملی حذف شده است. او از موسیقی میگوید که جز برای پرکردن تایم خالی، جایی در صداوسیما ندارد؛ جز در روزهایی که قرار است کمی خوش داشته شود و آن هم معمولا با موسیقیهای خالتور اتفاق میافتد.
علیزاده میگوید صداوسیما با هنر اصیل و واقعی بیگانه است. کسی هست که جسارت تکذیب این گذاره را داشته باشد؟ شاید بگویید محدودیتهای صداوسیما برای پرداختن به موسیقی ربطی به رویکرد شخصی مدیران رسانه ندارد. اینکه حضور این همه هنرمند و اشتیاق مردم به موسیقی، برای تلویزیون جز در ساعات پرت و در شبکههای بدون بیننده هیچ بازتابی ندارد.
در همان شبکهها و زمانها هم نه به آلبومهای منتشرشده توجهی میشود، نه به کنسرتهایی که لبالب از جمعیت است. نه به سلیقه موسیقایی کف خیابان اهمیتی داده میشود، نه به موسیقی فاخر و استادان گردنکلفت موسیقی؛ نه نقدی، نه توصیفی، نه گزارشی. اما این فقط موسیقی نیست که چنین احوالی دارد. تئاتر را ببینید. همین امروز را اگر حساب کنید، دهها تئاتر در تهران روی صحنه است که اغلب هم در تمام اجراهایشان یک جای خالی ندارند.
خیلی از مشتاقان نمیتوانند بلیت تهیه کنند و اصلا راهی به تالارها پیدا نمیکنند. در شهرستانها هم بازار تئاتر گرم است، اما از همه اینها چه در صداوسیما میبینیم؟ تقریبا هیچ. اوضاع کتاب هم بهتر از این نیست. برنامههای فانتزی و سرگرمکننده را اگر کنار بگذاریم، صداوسیما نه با اوضاع نشر میانهای دارد، نه به کتابهای تازه به بازار آمده و پرفروش کاری دارد، نه به نویسندهها و مترجمان.
خیلی از مشتاقان نمیتوانند بلیت تهیه کنند و اصلا راهی به تالارها پیدا نمیکنند. در شهرستانها هم بازار تئاتر گرم است، اما از همه اینها چه در صداوسیما میبینیم؟ تقریبا هیچ. اوضاع کتاب هم بهتر از این نیست. برنامههای فانتزی و سرگرمکننده را اگر کنار بگذاریم، صداوسیما نه با اوضاع نشر میانهای دارد، نه به کتابهای تازه به بازار آمده و پرفروش کاری دارد، نه به نویسندهها و مترجمان.
نه ادبیات دنیا را محل میگذارد نه تاریخ ادبیات را. عین رفتارش با سینما. سینمای جهان و همه سریالها و فیلمها و فستیوالها برای رسانه ملی موضوعاتی علیحدهاند. نه لازم است خبری داده شود، نه بررسی و نظری. نه فیلم و اثری از آثار روز جهان پخش میشود، نه سریال مهمی، نه حتی برنامهای برای بررسی این جهان پرغوغا.
مهمترین برنامه تلویزیون در این عرصه «هفت» است که داد سینماگران از دستش به آسمان است و در دشمنی با سینما و نوابغش کم نمیگذارد. اجازه بدهید از بقیه هنرها هم چیزی نگوییم که نگفتن بهتر است.
آنچه خود سیما میسازد و عرضه میکند هم در بدترین حالت میشود دستهدسته فیلم و سریالهایی که پخش میشود تا کنداکتور را پر کند و بلافاصله از یادها میرود و در بهترین حالت میشود سریالی مثل گاندو که برایش میلیاردی هزینه میشود تا دیدگاههای کج و معوج عدهای را علیه دولت مردم بازتاب دهد. این وسط ممکن است چند تا برنامه و سریال هم از دستشان دربرود که خدا عوضشان بدهد.
علیزاده میگوید صداوسیما فکرش ضدفرهنگ است. اصلا علیزاده بیسواد، اما کسی هست که ادعا کند رسانه ملی با فرهنگ رابطه تمیز و گرمی دارد؟ کسی هست که گمان کند رسانهای که کیارستمی و شجریان و فرهادی و شاملو و دولتآبادی و نقاشان و سرایندگان ایرانی را به هیچ میگیرد و حتی به آنها میتازد، نسبتی با هنر و فهم آن دارد؟ این همان دانشگاهی نبود که قرار بود یک ملت را باسواد و بافرهنگ کند؟
۰